تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۷۶۹۲
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۷

زندگی نامه یک انسان خرابکار

پسرکی که به علت شرارت تحصیل را رها کرد و در همان دوران به شعبان بی‏ مخ معروف شد. در ظهر ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به حکم زاهدی از زندان آزاد شد و جریان هدایت اوباش را به عهده گرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد به تاجبخش شهرت یافت.
به گزارش تدبیر24 به نقل از فارس، شعبان جعفری در سال ۱۳۰۰ش در محلة سنگلج تهران متولد شد. او پس از تحصیل کوتاه مدت در مدارسی چون عنصری، بصیرت و اسلام به علت شرارت، تحصیل را رها کرد و در همان دوران به شعبان بی‏مخ معروف شد. پس از ترک تحصیل به کارهای مختلفی روی آورد ولی در آنها نیز موفق نبود و به علت علاقة زیاد به ورزش باستانی روی آورد.

شعبان که در محلة خود دستة از اوباش را همراه خود کرده بود، در سن پانزده سالگی به خاطر شرارت به زندان رفت. در سال ۱۳۱۹ به علت اجباری بودن نظام وظیفه، به سربازی رفت و به خاطر فرار مکرر از خدمت سربازی، دوران دو سالة سربازی او چهار سال به طول انجامید. پس از ورود متفقین به ایران، او نیز با فرار از پادگان به دوران سربازی خود پایان داد و پس از چندی به همراه یکی دیگر از کشتی‏گیران در میدان شاهپور باشگاه ورزشی به نام باشگاه آهن راه‏اندازی کرد و در مسابقات قهرمانی ورزشهای باستانی کشور سال ۱۳۲۲ به قهرمانی در رشتة کباده و چرخ دست یافت.

جعفری از سال ۱۳۲۶ش با بر هم زدن نمایش « مردم» به کارگردانی عبدالحسین نوشین در تئاتر فردوسی، برای حاکمیت محبوب شد و به جای آنکه به جرم ایجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دریافت وجه دستی بنابه دستور ادارة آگاهی مدتی از تهران به لاهیجان رفت. در لاهیجان زورخانه‏ای را اداره می‏کرد و پس از یک سال به تهران بازگشت.

دهه سی، برای شعبان بی‏مخ، دهة طلایی بود. در سال ۱۳۲۹ پس از آنکه به استقبال آیت‏الله کاشانی که از تبعید بازمی‏گشت رفت، در بین جمعیت طرفداران آیت‏الله، شایع شد که وی به قصد قتل ایشان در این مراسم حضور یافته است و همین مسئله باعث شد تا از سوی طرفداران آیت‏الله کاشانی مورد ضرب و جرح قرار گیرد و مدتی نیز در بیمارستان بستری بود.

سپس به حمایت از نهضت ملی شدن نفت و دکتر مصدق برخواست. او به همراه گروه اراذل و اوباش خود در روز ۱۴ آذر ۱۳۳۰، به دفتر روزنامه‏های چپ و توده‏ای و مخالف دولت دکتر مصدق مانند چلنگر، مردم، شورش، بدر و... حمله کرده و این دفاتر را غارت و ویران کردند. این آشوب برای او مدتی حبس در زندان قصر را به ارمغان آورد.

پس از آزاد شدن بار دیگر راه خود را در پیش گرفت، در جریان ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به فعالیت برای بازگرداندن دکتر مصدق بر مسند نخست‏وزیری پرداخت اما به فاصلة کوتاهی از مصدق روی برگرداند و ماجرای ۹ اسفند ۱۳۳۱ پیش آمد. در این روز به پیشنهاد دکتر مصدق، شاه قصد خروج از کشور و سفر به عتبات را داشت که شعبان به همراه گروهی از اراذل و اوباش خود با تجمع در مقابل کاخ مرمر از این امر جلوگیری کردند و با تهدید بازاریان، بازار تعطیل شد و این گروه به مقابل خانه دکتر مصدق رفته و اقدام به شکستن در منزل وی کردند.

این ماجرا منجر به حبس وی تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد و در ظهر ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به حکم زاهدی از زندان آزاد شد و جریان هدایت اوباش را به عهده گرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد به تاجبخش شهرت یافت. پس از این خدمت، بنابه پیشنهاد تیمسار زاهدی با شاه ملاقات کرد و زمینی برای تاسیس باشگاه ورزشی به وی اهدا شد، در ضمن در همین ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعیتی به نام جمعیت جوانان جانباز تشکیل دهد تا در مواقعی ضروری از آنان استفاده شود.

ساخت باشگاه جعفری سه سال طول کشید و محمدرضا پهلوی خود آن را افتتاح کرد. مدتی نیز تیمور بختیار ریاست افتخاری آن را برعهده داشت. هزینه‏های باشگاه از دربار و اطرافیان شاه و ساواک تامین می‏شد.

گرچه او منکر دریافت هرگونه وجهی از دربار است ولی اسناد تقاضای پول از دربار توسط وی موجود است. در اسفند ۱۳۳۲، دکتر حسین فاطمی دستگیر شد و شعبان جعفری که خصومتی خاص با وی داشت با دستة خود به مقابل شهربانی رفت و زمانی که دکتر فاطمی از شهربانی خارج شد به وی حمله کرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد و به روایتی با چاقو مورد حمله قرار داد. او در خاطرات خود به صراحت منکر این مسئله است و آن را امری ناممکن از سوی خود ‏خواند.

در مراسم ۴ آبان هر سال جعفری به نمایش ورزشهای باستانی در ورزشگاه امجدیه، در مقابل شاه می‌‏پرداخت. بسیاری از مهمانان خارجی حکومت به باشگاه او دعوت می‏شدند و در آنجا ورزش باستانی اجرا می‏شد.

در جریان وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، باشگاه جعفری آتش زده شد. جعفری نیز با جمعیت جوانان جانباز خود به تلافی در روز ۱۶ خرداد به خیابانها ریختند و ایجاد رعب و وحشت کردند. حضور او در چنین روزهایی آنچنان زننده بود که وزارت اطلاعات و امنیت کشور خواهان آن بود که هرچه کمتر در محافل ظاهر شود. از دیگر اقدامات وی برگزاری مراسم روضه‏خوانی در دهه ماه محرم در تکیه دباغخانه بود که هزینه آن را از ساواک هر ساله دریافت می‏کرد.

با آغاز انقلاب اسلامی، جعفری نیز احساس خطر کرد و به اسرائیل گریخت ولی مجدداً به ایران بازگشت و همزمان با خروج شاه از کشور به ژاپن رفت. از ژاپن به آلمان، اسرائیل، فرانسه، انگلیس و ترکیه رفت. در ترکیه با گروه ارتشبد آریانا و بر علیه حکومت جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت و تا اخر عمر خود در آمریکا زندگی کرد.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: