فرانسویها در سال 1789 دست به انقلابی زدند که در نتیجه یک تحول بزرگ در تاریخ و اندیشه، این انقلاب به وجود آمد.
تدبیر24» در انقلاب فرانسه حکومت سلطنتی سرنگون شد، اما بعد از سالها مشخص شد که فرانسه در 1879 هنوز به پختگی فرهنگی نرسیده بود و نهادهای مدنی به توسعهیافتگی دست نیافته بودند، زیرا انقلاب فرانسه به دیکتاتوری ناپلئون منجر شد. در نتیجه وقایع فرانسه مشخص شد که در جوامع مختلف در ابتدا باید حکومت قانون مستقر شود و بعد حکومتها به وجود آید تا بعد از رشد فرهنگی، مردم به سوی گزینش مطلوب حرکت کنند. گزینش افراد در فرایندهای سیاسی نیاز به فرهنگ بالا دارد، زیرا انسان هزاران سال در زمین زندگی کرده، اما بحث حکومت دموکراتیک مبحث جدیدی است که نیازمند توسعه فرهنگی قبل از هر اقدامی است. همچنین قبل از فرانسه در دولتشهرهای یونان، جرقههایی از حکومتهای دموکراتیک درخشید، اما در یونان محدودیتهایی وجود داشت و تنها قشر خاصی از این نوع حکومت بهره میبردند و عوام و بردگان در جامعه یونان از حقوق اولیه برخوردار نبودند. این افکار در ایران هم وارد و منجر به انقلاب مشروطه شد، اما انقلاب مشروطه بیش از آنکه جنبه انقلابی داشته باشد شبیه به نهضت بود. نهضتی که از روشنفکران سطح بالای جامعه تغذیه میشد. در نتیجه نهضت مشروطه فراگیر نشد و به هرجومرج تبدیل شد. مردم در زمان مشروطه با توجه به مفهوم آزادی از حقوقی برخوردار نبودند، بلکه خانها و بزرگزادگان بودند که از مفهوم آزادی سوءاستفاده میکردند. ایران در آن زمان چهره مخدوشی به خود گرفت و در نهایت در دوران پهلوی اول، حکومت ایران به سوی دیکتاتوری منحرف شد. ایران در مقایسه با فرانسه در فازهای عقبتری قرار دارد، اما از سوی دیگر، زمان در قرن 21 سرعت بیشتری به خود گرفته است و سرعت تحولات تاریخی در ایران شدیدتر شده است. در فرانسه که به عنوان مهد دموکراسی مشهور است اینروزها شاهد حوادث تروریستی هستیم که منافع عمومی را به خطر میاندازند و خشونت را تبلیغ میکنند. در چنین جامعهای انتقامگیری از اتباع دیگر کشورها به وجود آمده و حتی برخی از فرانسویها خود را تافته جدابافته تلقی کردهاند. انگار نه انگار که آنها در شمال آفریقا با چه وضع خشونتآمیزی اعمال حکومت میکردند. در سپهر تحولات مختلف این نگرانی به وجود آمد که در پرتو تحولات افراطی در این کشور خشونتطلبان در قدرت قرار بگیرند. پوپولیست معرفیکننده این تفکر خشونتطلب، برای پیروزی در انتخابات فرانسه روی سطوح فرهنگی پایین این کشور سرمایهگذاری کرده بود و بیم آن میرفت که حتی آنها رأی آورند، هرچند این تفکر حدود یکسوم آرا را به خود اختصاص داد، اما با تمام این موارد دوسوم مردم فرانسه نشان دادند که از پوپولیسم در گذشته آسیب دیده و از آن انزجار دارند و هنوز پوپولیسم هیتلری را فراموش نکرداند. جالب اینکه حتی مخالفان تفکر پیروز برای دوری از پوپولیسم به مکرون رأی دادند و تندروهای دستراستی را تایید نکردند. در ایران روزگاری به هر دلیلی دلواپسان در قدرت بودند و مسائلی را به وجود آوردند. هرچند ایران در فازهای قبل از فرانسه قرار دارد اما عنصر زمان در قرن حاضر سرعت بیشتری گرفته است و مردم ایران در نتیجه شتاب زمان چندان هم از فهم واقعیتها غافل نیستند. شبکههای اجتماعی در حال حاضر در دنیا نوعی گفتمان یکسان ایجاد کردهاند و مردم ایران در جریان تحولات ضد تندروی در فرانسه هستند. این شناخت موجب میشود برخی نتوانند منافع شخصی خود را به مردم تحمیل کنند. اگر در گذشتهای نه چندان دور در ایران تنها 500هزار نفر دیپلمه وجود داشت و یکدهم این آمار لیسانسه و یکصدم آن فوق لیسانس بودند و سطح سواد اندک عمومی میتوانست در تحولات نقشی ایفا کند، امروز دیپلم به حداقل دانش عمومی در زندگی تبدیل شده است و چهارونیم میلیون دانشجو در ایران وجود دارد. سالانه حدود یک میلیون نفر لیسانس میگیرند. جامعهای که به این اندازه دچار تحول سریع شده باید خود را با نتایج این موارد تطبیق دهد. در نتیجه در انتخابات اخیر این تحول نتایج خود را نشان خواهد داد.
فریدون مجلسی، کارشناس روابط بینالملل