تدبیر24» این روزها دلسوزان و چهرههای شناخته شده سیاسی به عرصه آمدهاند تا به مردم در انتخاب کاندیدای اصلح یاری برسانند. همه این بزرگان بر این نظر متفق هستند که ادامه دولت آقای روحانی بهترین گزینه است تا او بتواند همه برنامههای خود را به نتیجه برساند. در این راستا عبدا... نوری، عضو مجمع روحانیون و وزیر اسبق کشور، به سوالاتی در این باره پاسخ داده است که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد اهمیت این دوره از انتخابات بسیار بالاست، به نظرتان چه دلیلی دارد؟
هر دوره از انتخابات مختصات خاص خود را دارد و نمیتوان گفت کدام دوره مهمتر است. اما در توضیح اهمیت این دوره باید گفت بیش از اینکه اشخاص مورد بحث باشند دو جریان فکری مقابل هم هستند و مردم باید بین این دو جریان فکری یکی را انتخاب کنند و آمادگی پذیرش هزینههای احتمالی آن را هم داشته باشند. اینکه گفته میشود سرنوشت کشور را مردم تعیین میکنند به این معناست که تکتک آرای ملت در تعیین سرنوشت کشور موثر است و حتی یک رأی نیز بیاثر نیست. آنچه مهم است، این است که باید با بررسی سوابق دو تفکر موجود رأی داد. در دوره قبل و این دوره جمعبندی مجموعه اصلاحات این بود که حضور و انتخاب آقای روحانی برای کشور مفید است و میتواند تاثیرگذار باشد. به عقیده من آقای روحانی در دوره چهارساله ریاستجمهوری، فراتر از حد انتظار ظاهر شد. با اینکه چهار سال پیش هم من به آقای روحانی رأی دادم اما آنچه از آتیه کشور میدیدم این نبود و آنچه انجام شد فراتر از تصورم بود.
عمدتا در چه حوزههایی آقای روحانی فراتر از انتظار ظاهر شدند؟
گاهی مطرح میشود که آقای روحانی تنها در حوزه سیاست خارجی و برجام موفق بوده، در حالی که من معتقدم ایشان در حوزههای گوناگون موفق بوده است. البته این بدان معنا نیست که هیچعیب و ایرادی وجود ندارد. اما اگر قرار باشد یک فرد یا یک جریان ارزیابی شود باید همانگونه که نقاط منفی دیده میشود نقاط مثبت هم مورد توجه قرار گیرد. معتقدم دولت آقای روحانی در بسیاری از زمینهها موفقیتهای چشمگیری داشته است. در بخش بهداشت و درمان و انجام طرح سلامت، در بخش کشاورزی، در بخش روستایی و رفع نیازمندیهای روستاییان، در بخش نفت و گاز و پتروشیمی، حمل و نقل و موارد گوناگون دیگر. کنترل تورم مساله بسیار مهمی است که این دولت انجام داده است. تبعات منفی رکود نسبی در مرحله کنترل تورم را پذیرفته تا پس از آن رونق اقتصادی را همراه با کنترل تورم آغاز کند. در واقع میتوان سال 95 را سال آغازین رونق اقتصادی همراه با کنترل تورم نامید؛ با توجه به اینکه بیش از دو سال از دوره ریاستجمهوری، آقای روحانی همراه با مجلسی بوده که نمایندگان عمدتا مخالفش بودهاند و وقتی وزیر معرفی میکرده به یکی رأی میدادند و به یکی رأی نمیدادند یا استیضاح میکردند و بیشتر با عدم همکاری مواجه بود، اما در کنار اینها، برجام کلیدواژه بسیار مهمی بود برای حل بسیاری از مسائل کشور. فکر نمیکنم در دورهای که مرحوم مصدق در راستای ملی شدن صنعت نفت گام برداشت، در کشور خودش، تا این حد مورد هجمه قرار گرفته باشد. یک رئیس جمهور و یک دولت با هماهنگیها و هدایتهای لازم تلاش کردند و در یک بازی برد برد اقدامی انجام دادند که افراطیترین دشمنان و جریانات جنگ طلب در دنیا با آن مخالف بودند، اما موفق نشدند.
اصلیترین دلیل برای کماثر جلوه دادن برجام چیست؟
به نظرم مخالفت با برجام ناشی از یک دعوای سیاسی است. حتی بحثهای اقتصادی و معیشتی هم بهانه سیاسی دارد. یعنی برخی که در پی تصاحب قدرت هستند، یک روز احساس میکنند با طرح مسائل اقتصادی به این هدف میرسند و مدام از معیشت مردم دم میزنند، در حالی که برخی از اینان، همان کسانی هستند که اگر دیروز به ایشان میگفتند معیشت مردم، میگفتند این بحث حیوانی است و باید به مسائل ارزشی و معنوی پرداخت و به ما اتهام میزدند که دنبال مسائل مادی هستیم. برجام، یکی از پرافتخارترین توافقهای چندجانبه در تاریخ ایران است که این افتخار، از آن ملت و مسئولان ایران است. نباید آن را کوچک بشماریم. این دستاورد ملت است، چرا آن را کوچک میشمارید؟ نباید فراموش کنیم قبل از برجام چه بودیم و الان کجا ایستادهایم. برخی دلواپسان تندرو مدعیاند تحریم خوب است؛ البته کسی نمیگوید تحریم نمیتواند فرصت باشد ولی باید تعریف ارائه دهند که مثلا اگر داروی خارجی یا دستگاههای مورد نیاز بهداشت و درمان کشور یا سیستم بانکی ما را تحریم کردند یا برای واردات و صادرات ایران یا صنعت توریسم محدودیت به وجود آوردند در مقابلش چه باید انجام دهیم؟ واقعا اگر تحریم خوب است، چرا خودمان، خودمان را تحریم نمیکنیم؟ حتما تحریم باید اجباری باشد که برای ما تبدیل به فرصت شود؟
برخی معتقدند دولت آقای روحانی در پاسخ به وعدههای مالی رقبا نتوانسته اقناعکننده رفتار کند. نظر شما چیست؟
نکته درستی است. یکی از مشکلات در مفاهمه بین دولت و مردم این است که خیلی وقتها با زبان مردم صحبت نمیکند. مثلا میگوید تورم 40درصدی را تک رقمی کردهایم. همه ملت ایران که کارشناس اقتصادی نیستند، بنابراین باید با مثال این را توضیح دهند. مثلا باید گفته شود که تورم در ابتدای دولت روحانی 35درصد بوده است که اگر قرار بود ادامه پیدا کند گوشت که الان کیلویی حدود 35 تا 40هزار تومان است میشد حدود 100هزار تومان و دهها مثال از خوراک و پوشاک و مسکن و حمل و نقل و غیره؛ در این صورت مردم سادهتر در مییابند که کاهش تورم یعنی چه؟ از آن طرف متوجه میشوند اگر افزایش یارانه شروع شود، آن وقت تورم دوباره برمیگردد. همچنان که از وقتی پرداخت یارانه شروع شد، قیمت ارز هم سیر صعودی گرفت. ابتدای سال 90، دلار 1050 تومان بود و آخر سال 91 شد 3400 تومان و این افزایش بلافاصله در همه امور کشور تاثیر خود را گذاشت. من بارها به مسئولان دولتی هم گفتهام که، شما نتوانستهاید زحمات خود را برای مردم خوب تبیین کنید. یعنی زبان مردم را انتخاب نکردهاید.
در روزها و هفتههای اخیر شاهد بودیم که برخی چهرههای اصولگرا از جمله آقای ناطق نوری هم از آقای روحانی حمایت کردند. به نظرتان دلیل این حجم از حمایتها چیست؟
شرایط ایران بسیار پیچیده شده است. به همین دلیل کسانی که همه جانبه فکر میکنند، احساس میکنند نباید بیش از این به مردم ایران فشار آورد. نباید تحت تاثیر حرفهای بدون مبنای علمی و پشتوانه تجربی قرار گرفت. شما مقایسه کنید یک طرف آقای روحانی است با آگاهی، توان مدیریتی و تجربیات اجرایی در سطوح مختلف، از پیش از انقلاب تا الان با مجموعهای از نیروهای کارشناسی که ایشان را در دولت همراهی میکنند، طرف مقابل کدام یک از این پشتوانهها را دارد؟ آگاهی کافی دارد؟ تجربه موفقی در گذشته و حال داشته است؟ کارشناسان قدرتمندی دارد؟ به نظر من، افراد معتدل جریان اصولگرا اگر جمعبندی کنند که در مقابل از دست دادن چنین سرمایهای چه سرمایه روشنی دارند، به این نتیجه میرسند که اجازه ندهند این اتفاق بیفتد. بعضی از این کاندیداها اگر حرفهای معقولتری میزدند چه رئیسجمهور بشوند چه نشوند، شاید برخی از جریانهای معتدل حمایتشان میکردند. در همین شهر تهران کارهای گوناگونی انجام شده که یا توجیه ندارد یا در اولویت نیست و چه بسا شبهه انگیز هم باشد. اگر بخواهند همین اقدامات را برای کل کشور انجام دهند که نه توجیه دارد و نه منبع مالی، کشور نابود میشود. همین مسائل برای مردم ذهنیت ایجاد میکند. شما همین طرحها و بدهیهایی را که برای شهر گذاشتید توجیه کنید، بعد برای کشور برنامه بریزید.
حضور آقای روحانی تا چه حد میتواند از سیاستهای افراطی خارجی بکاهد؟
نه تنها برجام از نوع سیاست خارجی ما شکل گرفت، بلکه اگر ما سیاست خارجی مبتنی بر تعامل با دنیا داشته باشیم، میتوانیم بسیاری از مسائلی را که مصالح ملی ما در آن تامین میشود حل کنیم، حتی مسائل منطقهای. تامین منافع ملی ایران ایجاب میکند که دنیا احساس کند ایران سر ستیز با آن را ندارد و در راستای تعامل با دنیا گام برمیدارد و این را در دو عملکرد متفاوت، در دولت آقای روحانی و دولت قبل از آن، شاهد بودیم. در دولت قبل از آقای روحانی، کشوری که داشت در دنیا منزوی میشد، ایران بود، اما در دوره آقای روحانی، کشوری که کم کم به انزوای کامل کشیده میشد، رژیم اسرائیل بود. ما به دنبال چه هستیم؟ ما باید برای تامین منافع ملی خودمان با دنیا و کشورهای اسلامی و عربی و به ویژه با کشورهای منطقه تعامل کنیم تا رژیم صهیونیستی و حامیانش نتوانند برای به انزوا کشیدن ما، با آنها همدست شوند. دنیا یک دهکده است، مگر میشود منافع خود را در این دهکده با تقابل و دشمن تراشی تامین کرد؟ اگر میخواهیم در این دهکده ما هم آرامش داشته باشیم و مصالحمان تامین شود، باید مواجهه ما بر اساس منافع ملی باشد و با توجه به همان منافع ملی تعامل و دادوستد داشته باشیم. البته در کنار آرامش، منافع ما و طرف مقابل تامین میشود. باید دنیا نسبت به ایران احساس امنیت کند. اگر امنیت باشد، سرمایهگذار داخلی و خارجی میآید و سرمایهگذاری میکند. اگر شما با دنیا تعامل کنید و آنها احساس کنند که میتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند و انرژی مورد نیازش ارزانتر تمام میشود، نیروی انسانی مورد نیازش، هم کارآمد و مجرب و هم ارزانتر است، چرا نیاید؟ برای ما هم درآمدزا و اشتغالزا خواهد بود. چنین وضعیتی در سایه تعامل با دنیاست. بنابراین ایران به سیاست خارجی فعال و پویا و روشن نیاز دارد. احساس این نباشد که همه دنیا علیه ما بسیج هستند. صنعت توریسم نیاز به روابط حسنه با کشورها و تامین امنیت داخلی برای ایرانگردها دارد. با گسترش توریسم میتوان درآمد حاصل از نفت را به درآمد دوم کشور تبدیل کرد. اگر صنعت توریسم در ایران به صورت جدی دنبال و احیا شود، درآمدزایی و اشتغالزایی قابلتوجهی خواهد داشت، چرا که جاذبههای توریستی ایران در جهان کمنظیر است. نمیتوان گفت میخواهیم درآمد کشور را بالا ببریم، اما اگر توریسم باعث تهاجم فرهنگی شود با آن مخالف هستیم. توریستی که به ایران سفر میکند میخواهد آثار تاریخی ایران را ببیند. توریست، تهاجم فرهنگی نمیآورد بلکه بالعکس، فرهنگ ایران را به خارج صادر میکند. تمام این مسائل، در سایه بهبود روابط با کشورهای خارجی به دست میآید.
دلیل ساده سازی امور از سوی برخی کاندیداها چیست؟ اینکه مثلا آقای رئیسی تاکید میکند که مقابله با فساد کاری سهل و ساده است و حرفهایی از این قبیل.
برای من شفاف نیست که ایشان چه اقدام مثبتی انجام داده است، به خاطر اینکه چندان شناختی از ایشان ندارم. در حال حاضر هم ایشان ادعاهایی دارد که من متوجه نمیشوم. حرفهای ایشان را نمیفهمم. البته ممکن است عدهای هم با حرفهای ایشان دلخوش شوند، ولی من خیلی نگرانم. اینکه ایشان بگوید میخواهیم با فساد مقابله کنیم، خیلی خوب است، اما مهمترین دستگاه مبارزه با فساد قوه قضائیه است؛ نهایتا اگر دستگاه اجرایی هم متوجه فساد شود، به قوه قضائیه ارجاع میدهد. بنابراین اگر دستگاه قضائی خوب عمل کرده، پس فساد جمع شده و ایشان با چه چیز میخواهد مبارزه کند؟ اگر هم فساد همچنان وجود دارد، پس ایشان باید در کارش تجدید نظر کند. آن آقا میگوید از زباله، برق تولید کردم، بعد مشخص شد که تنها 4 مگاوات برق تولید شده است، آیا این عملکرد است؟ بعد اینگونه میخواهند کشور را اداره کنند؟ بهعنوان جمله پایانی عرض میکنم که انشاءا... در روز 29 اردیبهشت، همگام با برادران عزیزم، دکتر جهانگیری و مهندس هاشمیطبا، برای سربلندی و عزت ایران به آقای روحانی رأی خواهم داد.