با وجود بداخلاقیهای بسیاری که قبل از انتخابات، در طول مناظرهها و حین برگزاری انتخابات از سوی برخی رقبای آقای روحانی مشاهده شد، آقای روحانی کمترین بیاخلاقی نسبت به دیگر رقبا نداشت. به نظر شما این حجم از بیاخلاقی را چگونه میتوان توضیح داد؟
وجدان و فطرت اصیل و پاک مردم، حقیقت را تشخیص میدهد. در همین انتخابات نیز مردم بر اساس درک فطری خود مظلوم را کمک کردند. در این راستا مردم احساس کردند آقای روحانی مظلوم واقع شد و به یاری او شتافتند. ملت ایران حریت و آزادگی خود را نشان داد و با مشارکت و رأی خود نمایش داد که طرفدار مظلوم است. در طول دوران انتخابات و حتی قبل از آن شاهد بداخلاقیهایی به هر شکل ممکن علیه دکتر روحانی بودیم که این بداخلاقیها جای هیچتوجیهی ندارد. کسانی که این بداخلاقیها را مرتکب شدند غرور کاذب دارند و خودشان را حق مطلق میدانند. این مساله ناشی از عجب و کبر و غرور کاذب است. این افراد باید به خود باز گشته و توبه کنند و در نوع نگاه و دیدگاههای خود تجدید نظر کنند. جامعهشناسی ملت ایران نشاندهنده این است که مردم ایران خواهان تحول و تغییرات در جامعه هستند. روند حرکتهای سیاسی ملت نشان میدهد که در راستای اعتدال و اصلاحات حرکت میکنند. در همین راستا باید این پیام دریافت و تغییرات متناسب با اراده ملی در جامعه ایجاد شود. خود دکتر روحانی نیز پیام ملت را دریافت کرده است، از این رو اکنون مردم در موضع مطالبه هستند و میخواهند آقای رئیسجمهور خواستههای آنها را در حد توان برآورده کند. جریان سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی یک جریان تحولخواه است که خواهان دگرگونی و تغییر است و به سمت رشد، پیشرفت و توسعه، همگام با علم و دانش بشر امروز در حرکت است. نگاه غالب طیف مخالف اعتدال به جامعه، انقلاب و انقلابیگری و دینداری نگاهی روزآمد نیست. اغلب افراد این جریان به بیان امام جعفر صادق(ع)، عالم به زمانه خود نیستند، یا در این زمینه نقص و کمبود دارند. شخصی که عالم به زمان خویش باشد دچار انحراف نمیشود. فاصله گرفتن از مردم و خواستههایشان، اهمیت ندادن به اتحاد ملی، در نظر نیاوردن قدرت ملی و در مقابل قرار داشتن در یک مجموعه توهمات ذهنی همین عواقب را دارد. چشمها را باید بار دیگر شست و واقعیات جامعه و مردم مسلمان و انقلابی ایران را دید. دینداری همان اخلاق است و اخلاق اصل دینداری است. مردم از تظاهر خسته شدهاند و خواستار مغز و محتوا هستند. مردم در این انتخابات به جناح و تفکری رأی دادند که اخلاقمدار و اخلاقمحور باشد.
حضور گسترده مردم در انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا را چگونه ارزیابی میکنید؟
مردم در یک دوره، بخصوص در 8 سال دولت گذشته، احساس کردند که بهجای آنها تصمیمگیری میشود و حضور خود را در مقدرات کشور و سرنوشت خود، زیاد حس نمیکردند. به نظر من در این دولت مردم به این احساس رسیدند که خود میتوانند در سرنوشت، زندگی، اقتصاد و سیاست کشور نقش ایفا کنند و این را باور کردند. از این جهت مردم حضور بسیار جدی و مشارکت بالایی داشتند. معتقدم مردم باید این مهم را لمس کنند که مسیر حرکت و تصمیمگیریهای دولت، حکومت و حاکمیت به دست خود آنها رقم میخورد. این احساس در این انتخابات برای مردم بهوجود آمد و دولت آقای روحانی هم باید در 4 سال دوم خود احساسات و مشارکت مردم را ارج نهد و قدر بداند و تا جایی که میتواند مطالبات مردم را محقق کند تا باور مردم همچنان پایدار بماند.
برخی مخالفان دولت همچنان برای دلسرد کردن مردم نسبت به دولت تلاش میکنند. برای آنها نه تنها انتخابات تاثیری نداشته بلکه حتی کوشش میکنند به مردم بقبولانند که رأی آنها اشتباه بوده است. در این مورد چه نظری دارید؟
تحلیل من این است که مردم برای رأی دان به رئیسجمهور در این انتخابات در ذهن خود یک جمعبندی کلی انجام دادند. یعنی دیدگاه رئیسجمهور منتخب را در کنار دیدگاه رقبا قرار داده و بین تنش و مواجهه سخت با تنشزدایی و مفاهمه یکی را انتخاب کردند. در نگاه کلی مردم مسائل جزئی از ذهن محو میشود که با وجود مشکلات اقتصادی، اکنون مهم جهت حرکت و دیدگاه رئیسجمهور و افق آینده و چشمانداز 4 سال آینده کشور است. در اینجا مردم شخصیتها را با برنامهها و عملکرد در نظر گرفتند و بعد با هم مقایسه کردند. یعنی آنها شخصها را مقایسه نکردند. مردم شخصیت آقای دکتر روحانی را یک شخصیت مثبت با نگاه زندگی مسالمت آمیز دیدند و انتخاب کردند. در چنین انتخابی که در سطح کلان معنا مییابد، مسائل جزئی برای مردم اولویت ندارد.
آقای روحانی در دولت دوازدهم باید چگونه عملکردی داشته باشد که از طرفی کاستیهای دولت یازدهم را جبران کند و از طرف دیگر پاسخ منتقدان خود را بدهد؟
الحمدا... روحیه آقای دکتر روحانی روحیه انتقادپذیری است و او از انتقادات استفاده میکند. همانطور که در سخنرانی اخیر خود گفت: من به نظر مخالفانم احترام میگذارم و از نظرات آنها نیز استفاده میکنم. مخالفان نیز باید متنبه شوند و از ادبیات همراه با بداخلاقی استفاده نکنند. اگر نظراتی دارند مطرح کنند که حتما این نظرات در دولت دوازدهم مورد استفاده قرار میگیرد، اما یکی از مسائل مهمی که از مطالبات مردم است، این است که مردم باید احساس آرامش، امنیت و آزادی کنند و از این نترسند که کارشان از دست برود یا فشار اقتصادی بر آنها وارد شود یا خانواده آنها تحت فشار قرار گیرد. کشور ما نیز بسیار متنوع است و نظرات مخالف، احزاب و گروههای مختلف باید در یک فضای علمی و منطقی مطرح شود. برخی اقدامات فرهنگی باید صورت گیرد. از سوی دیگر، مردم مطالبه توسعه علمی و صنعتی کشور را دارند. باید بر اقتصاد دانشبنیان تاکید شود و زیر ساختها فراهم شود. ارتباط ما با اقتصاد و سیاست جهانی باید یک ارتباط معقول و منطقی باشد و از شعار دادن پرهیز شود. باید از متخصصان علوم اقتصادی و علوم سیاسی استفاده شود. امروز ما نمیتوانیم اقتصاد کشورمان را مستقل از اقتصاد جهان تنظیم کنیم. سیاست کشور را نمیتوان بدون در نظر گرفتن جهان اتخاذ کرد. نمیتوان به شکل ایزوله زندگی کرد و جامعه نمیتواند در جهان منزوی باشد. البته باید اقتدار خود را حفظ کنیم اما اهل گفتوگو و تعامل با جهان باشیم. به عبارت دیگر همانطور که در مساله هستهای مذاکره کردیم، میتوان با در نظر گرفتن منافع ملی در برخی زمینههای دیگر هم این گفتوگوها را انجام داد. باید یک فضای عاطفی، محبت، دوستی و اتحاد ملی در داخل کشور ایجاد شود، جلوی تندرویها گرفته شود و مردم خوشحال و شاد زندگی کنند. مردم حاضرند متوسط زندگی را داشته باشند اما دلشان شاد باشد. دولت باید زمینههای دسترسی به این مهم را برای مردم فراهم کند.
آیتا... هاشمی در یکی از آخرین سخنرانیهای خود گفتند: اکنون از این جهت خوشحالم که مردم به درک و عقلانیت سیاسی رسیدهاند و راه خود را پیدا کردهاند و از این جهت نگرانی برای آینده انقلاب ندارم. این سخن آیتا... را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما مردم به عقلانیت سیاسی رسیدهاند یا همچنان از سر احساسات رأی میدهند؟
منظور آیتا... هاشمی رفسنجانی یک نگاه کلی است. زمانی که جریانات جامعه ایران را از بیرون نگاه میکنیم، میبینیم به سمت اعتدال، اصلاحطلبی و تفکرات نو حرکت میکند. مردم در انتخابات ریاستجمهوری کسی را انتخاب کردند که با دینورزی و دینداری تلاش میکند بین دین، علم، حوزه و دانشگاه پیوند برقرار کند. در انتخابات شوراها نیز مشاهده کردید که مردم باز هم به سمت اصلاحطلبان معتدل و افرادی که نگاه واقعبینانه به مسائل دارند گرایش پیدا کردهاند. اینها نشان میدهد که جامعه ایران رشد فرهنگی پیدا کرده است. مرحوم آیتا... هاشمی نیز بر همین نظر بودند. اکنون رسانهها همه اطلاعات را در اختیار مردم میگذارند و مردم دیگر ناآگاه نیستند و بهسختی تحت تاثیر عوامفریبی و پوپولیسم قرار میگیرند. در انتخابات ریاستجمهوری برخی کاندیداها وعدههای فریبندهای دادند اما مردم فریب آن شعارها را نخوردند و انتخاب خود را انجام دادند. منظور مرحوم هاشمی نیز این است که عصر و زمانه فریبکاری و عوامفریبی گذشته و مردم بهطور نسبی به آگاهی و شعور اجتماعی و سیاسی لازم رسیدهاند. البته باید در ادامه باز هم کارشود تا این فرهنگ رشد و کمال بیشتری پیدا کند.
با وجود وعدههای وسوسه انگیز سایر کاندیداها مانند چند برابر کردن یارانهها یا ایجاد اشتغال، مردم به دکتر روحانی رأی دادند. شما عوامل و مولفههای پیروزی آقای دکتر روحانی را در چه میبینید؟
به نظر من عامل اصلی پیروزی آقای دکتر روحانی اخلاق، شفافیت و صداقت بود. مردم در آقای روحانی صداقت و شفافیت بیشتری دیدند و اخلاق بهتری را مشاهده کردند. در این راستا مردم مظلومیت آقای روحانی را حس کردند، بدین علت که در مناظرات انتخاباتی هجمههای زیادی از سوی برخی کاندیداها به او صورت گرفت اما آقای روحانی سعی کرد که منطقی برخورد کند و غیر اخلاقی وارد مجادله نشود. اینگونه شد که دلهای مردم متوجه مظلومیت آقای روحانی شد و از آنجا که ملت ایران همیشه یاور مظلوم هستند به کمک او آمدند و او را برگزیدند. عامل اصلی رفتار اخلاقمحور آقای دکتر روحانی بوده و باید همین رفتار در 4سال آینده ادامه پیدا کند و مردم هم همچنان به او وفادار هستند.
اکنون که آقای روحانی نسبت به سال 92 رأی بالاتری آورده، مطالبات مردم را چگونه پیش خواهد برد؟
پیام مردم در این انتخابات با رأی به آقای روحانی این بود که محدود کردن و ممنوعالتصویر کردن در جامعه اثر معکوس دارد. پس این روشها روشهای کارآمدی نیست. مردم از آقای دکتر روحانی میخواهند که آقای دکتر روحانی با هماهنگیهای لازم به مطالبات مردم پاسخ دهد. همانطور که آقای مطهری نایبرئیس مجلس هم مکرر گفتهاند، بالاخره باید مطالبات مردم پاسخ داده شود. فکر میکنم که آقای دکتر روحانی به پشتوانه این رأی بالا بسیار جدیتر و به زودی میتوانند به مطالبات بر زمین مانده مردم پاسخ دهد.
در چند روز پایانی منتهی به انتخابات، مخالفان دولت سندی را به اسم 2030 منتشر کردند و بسیاری از مسائل کذب را به دولت نسبت دادند. به نظر شما به لحاظ شرعی و اخلاقی چرا باید این مساله مطرح شود و آیا طرح این مسائل به ضرر منافع ملی نیست؟
اگر از کسانی که سند یا بیانیه 2030 را بهانه هجمه به دولت قرار دادند آمار بگیریم، خواهیم دید که99درصد این افراد که سند 2030 را مطرح میکردند و آن را بر سر دولت میکوبیدند، اصلا سند را نخواندهاند و از محتوای آن اطلاع نداشتند. برخی مخالفان دولت پشت ماجرا بودند و به این افراد گفته میشد که مساله را اینطور طرح و به عنوان یک ابزار علیه دولت استفاده کنید. من به افراد زیادی برخورد کردم که اصلا اطلاع نداشتند که این سند چیست و صرفا میگفتند این سند میخواهد دین را کنار بزند، مسائل جنسی و همجنس بازی را بیاورند و...، در حالی که هیچکدام از آنها اطلاعی از آن نداشتند. رقیبان آقایی روحانی مانند غریقی که در دریا به هر پر کاهی دست میاندازد، خواستند از این سند به عنوان چماقی علیه دولت استفاده کنند اما نتیجه نگرفتند. مسلم است که مردم ما فرهنگ دینی، ایرانی و اسلامی دارند و زیر بار مقررات و قوانین و مسائلی که با فرهنگ آنها مخالف باشد، نخواهند رفت. این مساله کاملا مشخص و روشنی است. دولت آقای روحانی هم به عنوان دولت برآمده از همین مردم و همین فرهنگ همینطور است، اما در هیجان انتخابات که راست و ناراست در هم پیچیده میشود، رقبا و هوادارانشان اصلا گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای منطقی نداشتند و این سند را خیلی بزرگ کردند. این سند قابل بحث و بررسی است و باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی بهطور شفاف مطرح و به مردم ارائه شود.
طرح این مسائل از سوی مخالفان دولت این شائبه را بهوجود نمیآورد که آنها به انسداد گفتمانی رسیدهاند و با تخریب رقیب میخواهند خود را اثبات کنند؟
قطعا همینطور است. البته مردم هم این مسائل را فهمیدند و اکثر ملت که به آقای روحانی رأی دادند واقعا از شنیدن حرفهای بیهوده، بیمنطق و بیپایه که گاهی برخی جریانها و دلواپسان مطرح میکنند، خسته شدهاند. در واقع مردم با رأی به آقای روحانی، مخالفت منطقی و روشن خود را به همه این روشها نشان دادند و به چنین روشهای نه گفتند. شاید بتوان گفت که با روشنتر شدن بیپایه و اساس بودن برخی کارها و روشها، آقای دکتر روحانی در 4سال آینده میتواند با خیال راحتتری به اندیشهها و آرمانهای اعتدالی و اصلاحطلبانه خود بیندیشد. البته انتقاد منطقی و عقلانی محترم است، اما بسیاری از این چیزهایی که به عنوان انتقاد مطرح میکنند، نامش نق زدن است و انتقاد نیست و فقط میخواهند وقت رئیسجمهور را بگیرند. این مسائل باید از مجرای عالمانه، حکیمانه و منطقی خود حل و فصل شود.
در تمام کشورهای جهان احزاب سیاسی با منطق گفتمانی به رقابت با یکدیگر میپردازند. در سال 92، 94 و 96 مردم به گفتمان اعتدال و اصلاحطلبی رأی دادند. به نظر شما جریان اصولگرایی اگر بخواهد به حیات سیاسی خود ادامه دهد چه کار باید بکند؟
من فکر میکنم جریان اصولگرایی اکنون در آستانه تبدیل شدن به یک جریان هوچیگر و بیمنطق است. اولین کار این است که باید این اسم تغییر کند. اصولگرایی این نیست که فقط در نام و عنوان قرار بگیرد. اصولگرایی واقعی جریان آقای دکتر روحانی است. اعتدال عین اصولگرایی است. بنابراین باید یک بازنگری در این نامها صورت گیرد. به عبارت دیگر اصولگرایی برد و برش خود را از دست داده است و حتی کمکم بزرگان خود را هم از دست میدهد. همین امروز هم برخی از آن بزرگان باسابقه بخش مهمی از اعتبار و وزانت خود را از دست دادهاند. از این رو در انتخابات ریاستجمهوری مردم توجهی به آنها نکردند و این به نوعی وهن اصولگرایی است. اصولگرایی منطقی در قالب اعتدال و اصلاحطلبی معتدل و آزاداندیش در جامعه خود را نشان میدهد و مردم نیز بدان گرایش دارند.
نقش بزرگان اصلاحات را در دو انتخابات برگزار شده چقدر موثر میدانید؟
من دو خاطره نقل میکنم. زمانی من با رئیس دولت اصلاحات ادعای مناظره داشتم، اما رئیس دولت اصلاحات با منش اخلاقی با من برخورد کرد و در نمایشگاه مطبوعات تهران با اینکه من در مجلهای بودم که موضع مخالف با او داشت اما به اندازهای صمیمی و گرم و محترمانه با من برخورد کرد که من شرمنده شدم. از سوی دیگر در مراسم عروسی آقازاده آقای دکتر علی مطهری رئیس دولت اصلاحات، آیتا... سیدحسن خمینی و خیلی از شخصیتها حضور داشتند. من با فاصله دوری از این بزرگان نشسته بودم که رئیس دولت اصلاحات لطف کرد و از قسمت دیگر سالن نزد من آمد و احوال بنده را پرسید و رفتاری بسیار مودبانه و اخلاقی از خود نشان داد که مرا تحت تاثیر قرار داد. همین نیز ظرفیت بسیار خوب و پشتوانه خوبی برای آقای روحانی در انتخابات بود. به هر حال باید سرمایههای اخلاقی، علمی، فرهنگی و روشنفکری جامعه را نگه داشت و باید قدر سرمایههای فکری، سیاسی، علمی و فرهنگی خود را بدانیم.