بحثها و صحبتها و استدلالهایی از این حیث و نیز موضعگیری افراد شناخته شده و شناسنامهدار مذهبی و سیاسی و انقلابی که درصدد تحلیل آرای مردم برآمده و با استنباط ناصحیح و موضعگیری غلط آرای یکی را به حساب بخش دینی و انقلابی و ارزشی جامعه گذارده و آرای دیگری را به حساب بخش غیر دینی و لائیک جامعه به حساب آورند و با همین دست فرمان هم بخواهند جلو بروند و تختهگاز برانند و احساس و اعلام خطر کنند، بیتردید ضمن تقویت دوقطبی کردن جامعه و ضمن تعمیق شکافهای اجتماعی از آن بدتر بذر کینه و عداوت را هم میافشاند و جامعه را در برابر هم قرار میدهد. آقایان عزیز، انتخابات انتخابات است. رأی حلال و رأی حرام هم نداریم. نه اینکه نداشته باشیم اما اصولاً بحث حلال و حرام در اینجا چندان قابل رصد نیست. نه کسی میتواند تضمین بدهد همه آرای ریخته شده به حساب آقای رئیسی رأی طیّب و طاهر و حلال بوده و نه کسی میتواند در آرای ریخته شده به حساب آقای روحانی شبهه وارد کند و بگوید همه یا بخشی از آن حرام بوده و لذا اصلاً چه دلیلی دارد شخصیتهای موجه و عالیمقام به ویژه ائمهجمعه و جماعات که بیطرفی آنان در جریانات سیاسی ضامن وجهه و شأن آنان و موضعگیری حزبی و جناحی دون شأنشان است در مواردی این چنین به موضعگیری بپردازند و این شبهه را برای بخش مهمی از اجتماع ایجاد کنند که آنان در برابر خواست و اراده ما ایستادهاند و عصبانی شدهاند. در حالی که شاید واقعا چنین نباشد و چنین هم نیست. اصولاً نه آقای رئیسی نماینده تام و تمام بخش ارزشی و انقلابی و ولایتمدار جامعه است و نه آنها که به آقای روحانی رأی دادند خدای ناکرده طرفدار لاابالیگری و دینگریزی یا دارای زاویه با انقلاب و نظام و دین و ارزشهای شناخته شده آن… اصولاً این تقسیمبندی از پایه و اساس دارای اشکال و انحراف است. برای چه به خاطر برد یا باخت فرضی در یک عرصه سیاسی و انتخاباتی حاضریم دانسته یا نادانسته گرانترین هزینهها را صرف کنیم و هر مغالطهای را صورت دهیم و بیجهت جامعه را دو قطبی کرده و با نادیده گرفتن قاعده بازی کم تحملی خود را به رخ بکشیم؟ بهتر نیست به جای استمرار دعوا و مقابله سیاسی، مراقب باشیم تا دولت در چهار سال پیش رو در شرایط حساس کنونی، ناگاه با سوءاستفاده از غفلت ما که به مناقشههای بیمبنا و بیپایه روی آوردهایم و یا حتی بدون نیت سوء اما به خاطر عدم وجود ناظران هوشیار و دقیق و ناقدانی آگاه و دلسوز، مجدداً فرصتسوزی کند و سالهایی را که باید در مسیر پیشرفت کشور صرف توسعه کند، هدر دهد و آسیب آن به جامعهای برسد که بیش از هر چیز به کار و تلاش و امید و امیدواری محتاج است؟ چرا همه یک بار و برای همیشه اولویت نخستمان را منافع ملی و عزت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی و پیشرفت و تعالی مردم عزیزمان قرار نمیدهیم و حال که دولت دوران جدید خدمت را آغاز کرده به کمک او نمیآئیم؟ البته کمک به او تنها تائید اقداماتش نیست بلکه نقد مشفقانه عملکردش به مراتب بیشتر به کارش میآید.
کوته سخن آن که مبادا به بهانه حمایت از دین و ارزشها، با استنباط و عملکرد و رفتار و حرف و سخن غلط، به انقلاب و نظام و باور دینی جامعه آسیب بزنیم؟»