فارغ از هر نتیجه و سمتوسویی در گرایش فکری و مدیریتی این یا آن کاندیدای ریاستجمهوری دوازدهم که در روز 29 اردیبهشت گذشته در معرض داوری «داوران کل» یعنی ملت ایران قرار گرفت و نتایج آن نیز معلوم و رسماً اعلام شد
تدبیر24» سعید لیلاز: فارغ از هر نتیجه و سمتوسویی در گرایش فکری و مدیریتی این یا آن کاندیدای ریاستجمهوری دوازدهم که در روز 29 اردیبهشت گذشته در معرض داوری «داوران کل» یعنی ملت ایران قرار گرفت و نتایج آن نیز معلوم و رسماً اعلام شد، در جریان رقابتهای انتخاباتی اخیر چند اتفاق مهم و بعضاً بیسابقه یا کمسابقه رخ داد، یا نکاتی در آن برجسته شد که اشارهای هرچند گذرا به یکی - دو مورد بسیار مهم آن، نه تنها خالی از سودمندی نیست - بلکه چهبسا در میانمدت، - اهمیتی همسنگ نتایج همه این انتخابها دارد؛ زیرا اولاً در اختیار و قدرت ریاستجمهوری در قانون اساسی ایران نباید اغراق روا داشت و ثانیاً ، گرایشها و بعضاً بدعتهای این انتخابها، هر بار بیش از پیش در حوزه فرهنگ و باور و اعتماد عمومی آثار ماندگار به جای میگذارد و نمیتوان و نباید بیاعتنا و به سادگی از کنار آن گذشت.
نخست آنکه در حین این رقابتها، انصافاً رکوردهایی تازه از زیر پاگذاشتن اخلاق و درنوردیدن مرزهای تعادل و راستگویی به جای گذاشته و بعضاً کوشیده شد با هرگونه اغراق، دروغ و توسل به هر وسیلهای برای جلب نظر مردم، کرسی ریاستجمهوری که در مجموع چندان تحفهای هم در ساختار سیاسی ایران، ولو موقتاً هنگام برگزاری انتخابات هم که شده، برای مردم و نظرشان اعم از معیشت، موسیقی، فرهنگ، آزادیهای مدنی و غیره اهمیت قائل شده و رأی مردم را نه مانند برخی نظریهپردازان که صرفاً تزئین و تأییدکننده روندهای حاکم میشمارند، محترم میدانند. اما ظاهراً این دوستان، بسیار دیر آمدهاند و بر همین اساس بنا داشتند با اغراق و سیاهنمایی ولو کارنامه اصیل نظام در همه عرصهها، جبران مافات کنند و راه صد ساله را حتیالامکان یک شبه و حتی 12 ساعته بپیمایند و به هر قیمت ممکن شاهد قدرت را در آغوش بکشند.
آنچه در عمل اتفاق افتاد، یکی از خجالتبارترین تظاهرات و نمادهای «ماتریالسم مبتذل» و نیز سقوط در ورطه فرهنگ مبتذل بود که همین آقایان همه کارنامه 38 ساله خویش را در مبارزه با آنها تعریف و سپری کردهاند. این مصداق عینی «افراط» در تلاش برای جلبنظر مردم به هر قیمت و با هر وسیله است، اما از آن بدتر، «تفریطی» است که این روزها، پس از نمایش خیرهکننده اراده ملت در روز جمعه 29 اردیبهشت سال 1396 اتفاق افتاد و نه فقط ایران، بلکه جهان را به وجد درآورد و به احترام در برابر ملت ایران واداشت.
از مظاهر و مصادیق این تفریط، تلویحاً یا تصریحاً «حرام» قلمداد کردن رأی 24 میلیون نفری است که به آقای رئیسی رأی ندادند. به علاوه این 24 میلیون نفر، 15میلیون نفر هم در رأیگیری شرکت نکردند که لابد حرام در حرام هستند. در جایی دیگر، رآی به آقای رئیسی رأی به «نجابت» خوانده شده بود و بار دیگر رأی به «کیفیت» قلمداد میشد.
همه این اظهارات و توهینهای آشکار به اکثریت عظیم و مطلق ملت ایران را باید با اظهارات آقای روحانی پس از انتخابات مقایسه کرد که خود را رئیسجمهوری همه ملت و از جمله مخالفان خود خواند و بر پیگیری مطالبات آنان پای فشرد و قول ترمیم کاستیهای دولت یازدهم را در فرصت چهارساله پیشرو داد. همچنین، این اظهارات نشاندهنده آن است که همه مواضع جدید جریان راست در به رسمیت شناختن حق حاکمیت ملی و اراده مردم در تعیین سرنوشتشان، نه یک تحول ژرف استراتژیک، بلکه صرفاً تاکتیکی برای سوار شدن بر موج احساسات عمومی و به چنگ آوردن رأی آنها از طریق نشان دادن در باغ سبز بوده است. این رفتار با نتیجه سمتگیری آرای ملت، نشان میدهد که اگر نماینده و نامزد تفکر جناح راست به قدرت میرسید، هرگز به هیچ یک از قولهای خود مبنی بر رسیدگی به معیشت مردم یا بهبود فضای فرهنگی – گرچه تا حد «تتلویی» آن – پایبند نمیماند؛ وگرنه هرگز به رأی اکثریت عظیم ملت بیاحترامی نمیکرد و از بین 56 میلیون نفر واجد رأی دادن، تنها 16 میلیون نفر یعنی اندکی بیش از یک چهارم ملت را واجد شرایط « حلال» بودن رأی نمیشمرد.
چنانکه بیشتر، در جریان برگزاری انتخابات اخیر نیز بسیار اشاره شد، این داوری سخیفانه درباره رأی اکثریت مخالف آقای رئیسی، همچنین نمایانگر آن است که دوستان کوچکترین امیدی به اینکه در آینده از طریق سازوکار انتخابات و رأی مردم قدرت اجرایی را کسب کنند، ندارند. در جریان رقابتهای انتخاباتی نیز نوعاً قولها و وعدههایی سر داده شد، بعضاً چنان اغراقآمیز بود که گوینده آن، ظاهراً یقین داشت هرگز رئیس جمهوری نخواهد شد و بنابراین نیازی به نگرانی بابت عدم تحقق وعدههایش نداشت. اکنون نیز سردهندگان اینگونه شعارها به دور از شأن ملت مسلمان و شیعه ایران گویی باور ندارند که انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی حدود 20 ماه دیگر یعنی در اسفند ماه 1398 خورشیدی برگزار میشود یا اگر باور دارند، گویی کوچکترین امیدی به توفیق در جلب رأی مردم در این انتخابات ندارند. حافظه مردم، مطبوعات و دیگر رسانهها و مراجع اجتماعی از جمله روشنفکران و فرهیختگان، آنچنان کوتاهمدت و ضعیف نشده است که این حرام خواندن اکثریت مخالف را در ایام انتخابات مجلس پیشرو فراموش کنند و به یاد ملت نیاورند. همین کوتاه فرض کردن حافظه ملی و فراموشکار دانستن آن، خود توهین بزرگی است. با این روند گویی بهرغم بروز نشانههایی از تغییر رفتار جناح راست در جریان انتخابات اخیر، این جریان قصد ندارد در بنیاد تفکر خود بابت تزئینی پنداشتن رأی مردم تجدیدنظر اساسی کند. تا در بر این پاشنه بچرخد، واکنش ملی همان خواهد بود که در نتایج انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و شورای اسلامی پنجم ظاهر شد.