دیروز انتخابات هیاترئیسه مجلس نشان داد که موفقیتهای میانهروها و اصلاحطلبان در سطوح دیگری هم قابل تحصیل است. به نظر شما این موفقیتها چطور بهدستآمده و ارزیابی شما از آینده آن چیست؟
واقعیت امر این است که با تجارب حداقل یک دهه اخیر، نظم نانوشته و عقلانیت بدون پشتوانههای مانیفستی در عرصه سیاسی کشور شکل گرفته است. تجارب بسیار هوشمندانه از برپایی دولت تدبیروامید باعث شد که جامعه از مسیر روزمره خود جدا شده و از مسیری که کشور را به ناکجاآباد میبرد، فاصله بگیرد و به مسیری منطقی و عقلانی برگردد. جامعه ایران، باتوجه به اظهارات، شعارها، سیاستهای بسیار غلط و خودمحوریهای بیحد و حصر گروههای دلواپس به این نتیجه رسید که از این به بعد طوری عمل کند که حرکت رو به جلو همچنان در مسیر قابل محاسبه و قابل ارزیابی قرار داشته باشد.
به نظر میرسد، رفتار دلواپسان هم نقش مهمی در وثوق مردم به اصلاحطلبان و میانهروها داشته است. شما این موضوع را چطور توضیح میدهید؟
رفتارهای عجیب، آشفتگیهای سیاسی، دور شدن از عقلانیت و فروافتادن در توهمات به جای گزارههای منطقی موجب شد که جریانات «موزاییکی» و متنوع سیاسی و فرهنگی جامعه را حداقل در بخش قابل توجهی که تاثیرگذار است، در عرصههای سرنوشتساز کشور به اجماع نزدیک کند. اجماعی که طیفهای متنوع جامعه اصلاحطلب، میانهرو و اعتدالی در آن حضور داشتند.
برخی صاحبنظران معتقدند اصلاحطلبان نیز با تجارب خود تصمیم گرفتند که وفاق بیشتری داشته باشند و عقلانیتر رفتار کنند. نظر شما چیست؟
اصلاحطلبان به جای یک جریان سیاسی قدرتمند، یک جبهه بودند و گروههای متنوعی را در خود جای میدادند، اما همین عقلانیت باعث شد که جبهه اصلاحطلبان نیز برای خود یک رهبر سیاسی داشته باشد و چارچوبهای جبههای را بر اساس همفکری و خردجمعی پیش ببرد. سازوکارهایی نیز مانند شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تشکیل شد و این عقلانیت را در خود تجلی داد. از سوی دیگر، جریانی که موسوم به جریان میانهرو و اعتدالگرا بود، طیف موثری را در عرصه سیاسی و فرهنگی کشور به خود اختصاص میداد، این جریان هم پذیرفت که در یک نگاه کلانتر پیوندهای عمیقی را با جریان اصلاحطلب داشته باشد. پس از حوادث تلخی که در جامعه رخ داد و بحرانهای متعددی به همراه داشت، آسیبهای بسیاری مانند بیاعتمادی اجتماعی، آسیبهای اقتصادی، انزوای بینالمللی و... را به وجود آمد، جریان اصولگرای میانهرو نیز پیوندهای نانوشتهای را با اصلاحطلبان و اعتدالگرایان امضا کرد. حاصل همه این تغییر و تحولها و پیوندهای نانوشته، خود را در انتخاباتهای 92 نشان داد و در یک گام بلندتر در انتخابات سال 94 خودنمایی کرد و نهایتا در انتخابات سال 96 بروز کاملتری داشت.
شما معتقدید که گروههای میانهرو و اصلاحطلبان بایکدیگر به وفاق منسجمی رسیدهاند. این وفاق و اجماع بر سر چه است و کدام اهداف مشترک باعث شده که همکاری به حداکثر برسد؟
این گروهها پس از اینکه بایکدیگر به اجماع رسیدند تلاش کردند که دور از هیاهوها و برخوردهای احساسی، کشور را در مسیر پیشرفت قرار دهند. راهی که آنها انتخاب کردند نیز توجه به قانون، پاکدستی، مبارزه با فساد و پیگیری مطالبات مردم بود. تلاشهای جدیای از سوی رقبای افراطی و دلواپس رخ داد که پایههای وحدت نانوشته میان اصلاحطلبان و میانهروها را مورد هجوم قرار دهد. در انتخابات سال 96 نیز به خوبی مشاهده شد که با رفتارهای عجیب خود تلاش کردند جامعه را نسبت به این عقلانیتها بدبین کنند. در جریان مناظرات و در نوع ساماندهیای که در کشور ایجاد کرده بودند دیدیم که در فکر ایجاد یک دوقطبی مخرب بودند. آنها با رفتارهای خود، همبستگی، انسجام و منافع ملی را مورد هجوم قرار دادند. موفقیتهای امروز، حاصل رجوع به عقلانیت و همبستگی در چند نقطه کلیدی و حیاتی کشور است که گروههای دلواپس تلاش میکنند آن را مورد هجوم و تخریب قرار دهند و در این راه از حربهها و ابزارهای مختلفی استفاده میکنند تا این انسجام تاثیرگذار موفق را از بین ببرند.
رئیس و نایبرئیسهای مجلس انتخاب شدند و مشخص شد که تلاشهای فراکسیون امید نتیجه داده و روسای مجلس در سمت خود ابقا شدند. مقاومت فراکسیون امید در این میان، موثرترین نقش را داشت و از روی کار آمدن اعضای جبهه پایداری در هیاترئیسه مجلس جلوگیری کرد. ارزیابی شما از این پیروزی چیست؟
دلواپسان با شکستی که در انتخابات سال 96 خوردند، تلاش داشتند تا در هیاترئیسه مجلس سهمی بگیرند و به این طریق خود را بازسازی کنند. امید آنها این بود که با کسب کرسیهای هیاترئیسه مجلس، برای خود قدرتی کسب کنند که من آن را به عنوان یک حفره و سیاهچاله میدانم. قصد داشتند این سیاهچاله را در یکی از مهمترین ارکان کشور ایجاد کنند تا به این طریق به وحدت، عقلانیت و انسجام کشور خدشه وارد کنند. به ویژه امروز که دولت سعی در بازسازی و ارائه مدیریتی جدید به کشور را در دستور کار دارد، کسب این کرسیها میتوانست پیروزی مهمی را برای دلواپسان رقم بزند. چرا که با کارشکنیها و مانعتراشیهای خود میتوانستند مقدمات تضعیف دولت دوازدهم را فراهم کنند. آنها به همین دلیل تلاش کردند که ابتدا، چهرههای اصلاحطلبتر هیاترئیسه را حذف کنند و نمایندگان خود را جانشین آنها کنند و در نوبتهای بعدی، قدرت خود را باز هم افزایش دهند. این افزایش قدرت میتوانست به ضرر دولت و کشور تمام شود، چرا که از طریق این سیاهچاله، آنها میتوانستند سنگاندازیهای بسیاری را در مسیر پیشرفت کشور انجام دهند. با عقلانیتی که در هیاترئیسه مجلس و جریانات سیاسی حاضر در مجلس وجود داشت، این برنامه دلواپسان ناکام ماند. نمایندگان، ندای آرای مردم را شنیدند و به افراط «نه» گفتند.
نقش فراکسیون امید در این پیروزی را چطور ارزیابیمیکنید؟
فراکسیون امید پیش از این بسیار مورد نقد قرار داشت و بسیاری از سیاسیون از وضعیت فراکسیون امید ناراضی بودند، اما این فراکسیون توانست در این برهه حساس، نقش خوبی ایفا کند و عملکرد مثبتی را به نمایش بگذارد. فراکسیون امیدیها امروز نشان دادند تاچه اندازه، حضور موثری دارند و با عقلانیت خود میتوانند در بزنگاهها عملکرد خوبی داشته باشند. فراکسیون امیدیها تلاش میکنند تجارب تلخ گذشته بار دیگر تکرار نشده و راهی را که ملت به رغم همه مشکلات خود انتخاب کردند را ادامه دهند. 24میلیون «رای حلال و واقعی» مردم به آقای روحانی، رأی به عقلانیت و دوری از رفتارهای افراطی بود. از امروز باید با همبستگی گسترده و عمیقتری، معضلات و چالشهای کشور را حل کنیم. بزرگان اصلاحات نیز باید مراقبت کنند که نکته کلیدی این موفقیتها، فرعی نشدن مسیرهای اصلی است. به نظر من این پیروزیها همه نشانههای خوبی است که باید به آن امیدوار بود. فقط باید مراقب باشیم که مسائل و مشکلات مهم کشور را به عنوان مسیر اصلی انتخاب کنیم و موضوعات فرعی را کنار بگذاریم تا وحدت و انسجام درونی خود را حفظ کنیم.
مسالهای که باید به آن توجه کرد افزایش چشمگیر آرای علی مطهری و مسعود پزشکیان، به عنوان دو نماینده فراکسیون امید در مجلس است. از سوی دیگر آرای لاریجانی نیز حدود 30درصد نسبت به انتخابات دوره اول هیاترئیسه مجلس دهم، کاهش داشت. چه مولفهای در این تغییر و تحولات نقش داشته است؟
به نظر من این موضوع چند دلیل دارد. در جریان انتخابات هیاترئیسه اول، برخی از پایداریها به دلایلی نگران حضور اصلاحطلبان در هیاترئیسه بودند و به همین دلیل از آقای لاریجانی حمایت کردند. آنها لاریجانی را به عارف ترجیح میدادند و به همین علت، پشتسر او ایستادند و رأی خود را به سبد لاریجانی ریختند. در آن زمان با خود میگفتند اگر بناست میان عارف و لاریجانی انتخاب کنیم، بهتر است که گزینه اصولگراتر را انتخاب کنیم. اما در این دوره لاریجانی به تنهایی گزینه ریاست مجلس بود و پایداریها دلیلی بر حمایت از او نمیدیدند و عملکرد خوب لاریجانی نیز آنها را دلسرد کرده است و باعث میشود که حمایتی از او نداشته باشند. از سوی دیگر، مستقلین در این دوره به اصلاحطلبان گرایش بیشتری پیدا کردند و همین همسویی باعث شد آرای پزشکیان و مطهری افزایش داشته باشد. من فکر میکنم کاهش آرای آقای لاریجانی، نتیجه ناامیدی کامل پایداریها و دلواپسان از او بود.
پیروزی حسن روحانی در انتخابات 96 نیز نقشی در انتخاب هیاترئیسه مجلس داشت؟
پیروزی آقای روحانی در انتخابات سال 96 تاثیر مهمی در این موضوع داشته است. به نظر میرسد که نتیجه انتخابات ریاستجمهوری، افقها را روشنتر کرده و این پالس را به نمایندگان مجلس فرستاده است که مردم چه مطالبهای دارند.
این مجلس نقش بسیار مهمی در آینده کشور خواهد داشت، چرا که دولت دوازدهم کابینه خود را به همین مجلس معرفی خواهد کرد و اگر هیاترئیسه آن از افراد میانهرو اصلاحطلب تشکیل نمیشد، ممکن بود پیروزی در انتخابات 96 را تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر همکاری مجلس با دولت روحانی بسیار حائز اهمیت است و اگر این همکاری صورت نگیرد باعث میشود که مطالبات مردم به صورت جدی پیگیری نشود. اکنون با توجه به این موضوع، کسب کرسیهای مجلس توسط اصلاحطلبان را چطور ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم این دولت در چهارساله نخست خود موفق شد بخشی از مسیر را ریلگذاری کرده و تاحدی آواربرداری کند، امروز نیز برای دولت دوم خود فرصت بهتری پیدا میکند که با شتاب بیشتری برنامههای خود را پیش ببرد. در مجلس قبلی، به دلیل ناهمسوییهایی که وجود داشت آقای روحانی موفق نشد کابینه دلخواه خود را به کار بگیرد و کارشکنیهای مجلس نهم باعث تضعیف دولت یازدهم شد. امروز باید همه وجهه همت دولت برای این موضوع باشد که از این فرصتهای طلایی استفاده کند. پیروزی در مجلس و شوراهای شهروروستا فرصتی را ایجاد کرده که دولت از حاشیهها پرهیز کند و بهترین افرادی که امروز میتوانند موتور محرکه دولت را به کار بیندازند را به کار بگیرد. کابینه دولت دوازدهم باید موتور رشد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را شتاب دهد. مسائلی مانند اشتغال و مسائل معیشتی، هویت و انسجام ملی، اعتماد اجتماعی و کاهش تنشهای بینالمللی جزو مطالبات مردم است که دولت باید تمرکز خود را بر حل این مشکلات قرار دهد. پیروزی در هیاترئیسه مجلس به منزله چراغ سبزی به دولت است که بتواند بخش مهمی از دغدغههای مردم را حلوفصل کند. امروز آقای روحانی با این مجلس همسو قادر است هیات وزیرانی متناسب با آرای ملت انتخاب کند و کابینهای بسیار قدرتمند و پرتلاش برای دولت دوازدهم ببندد.
پیروزی فراکسیون امید در هیاترئیسه مجلس چه پیامدهای مثبتی در آینده این فراکسیون و همچنین در موازنه سیاسی مجلس خواهد داشت و آیا این موفقیت، نفوذ فراکسیون امید را افزایش خواهد داد؟
این حرکت حکایت از این دارد که هم در جامعه و هم در سپهر سیاسی کشور، جریانات افراطی و دلواپس، روزبهروز به انزوای بیشتری میروند. دولت با همین نگاه عمومی خود باید توازن جناحها را مورد توجه قرار داده و اقبال مردم به جناح پیروز را در نظر بگیرد. سپس برآیندی عقلانی صورت دهد که حداکثر مشارکت جریانهای معتدل و اصلاحطلب را برای اجماع عمومی کشور پدید آورد. این اجماع میتواند به دولت در حل مسالههای مهم و حیاتی کشور کمک شایانی کرده و منافع ملی کشور را تامین کند. جریان دلواپس هر از گاهی از این شکافها بیرون آمده و خودنمایی میکند که دولت میتواند برای اضمحلال اندیشهای و فکری این گروهها تلاش کند. یکی از دستاوردهای مهم این پیروزیهای اخیر نیز همین است که فلسفه وجودی جریان تندرو آسیب دیده و پشتوانههای تئوریک آن به شدت ضربه خورده است. با عقلانیتی که جامعه به خرج داده جریانات دلواپس در عرصه عمومی کشور، کمکم به انزوا میروند.