تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۸۰۴۱۹
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۶
تاج‌گردون:

ماموریت نمایندگان در زمان حمله تروریستی عادی نشان دادن فضای مجلس بود

نماینده مردم گچساران در مجلس شورای اسلامی گفت که ماموریت نمایندگان در جریان حمله تروریستی به مجلس عادی نشان دادن فضای صحن علنی مجلس بوده است.
تدبیر24»غلامرضا تاج‌گردون در یادداشتی با اشاره به حواشی پیش آمده در رابطه با انتشار عکس سلفی‌اش در مجلس در زمان حمله تروریستی به ساختمان پارلمان نوشت:

«به نام خدا

بسیجی لبخند بزن؛

من وقتی برادرم شهید شد لبخند زدم… وقتی دوستم در بغلم تکه‌تکه شد لبخند زدم… وقتی آتش خمپاره بر سرم بود لبخند زدم

از همان نوجوانیم معلوم‌الحال بودم تا به امروز. نمیدانم چه شد بعد از سال‌ها همان حالت برایم پیش آمد. الان که حدود بیش از سی سال از آن دوران میگذرد و به قولی عاقل مردی شدیم، بازهم دیدم هنوز معلوم‌الحال هستم.

در صحن علنی نشسته بودیم، خبر آمد در فاصله ۳۰-۴۰ متری صحن درگیری است و داعش آمده داخل! آنهایی که مجلس را میشناسند می دانند هیچ حفاظی تا داخل صحن وجود ندارد و از بالا و پایین میشود به صحن حمله کرد. خبر رفت بیرون و رسانه‌ها پوشش خبری دادند… مردم و موکلین نگران بودند و به ما پیام می‌دادند. مأموریت همه ما این بود که صحن را عادی بگیریم و همه‌چیز عادی باشد. این یعنی معلوم‌الحالی… آخر داعش بیست قدمی و عادی

نطق داشتیم؛ من نفر سوم بودم، نفر اول گفت اول شما صحبت کنید. آدم باید در این شرایط معلوم‌الحال باشد و نطق کند و در خصوص چیزهای دیگر حرف بزند. فعلاً که مأموریت ما این بود و اگر درب را باز می‌کردند و اجازه خروج می‌دادند شاید مأموریت ما چیز دیگری می‌شد.

بیرون بعضی‌ها نگران بودند و شاید ترس داشتند. کنار  دو دوست عزیزم آقای جعفرزاده و حاج زارع نشسته بودیم. هر دو جانباز جنگ. یاد جنگ افتادیم. به آن‌ها گفتم بیایید عکس بگیریم من بفرستم بیرون و خبرنگارها هم همین را  گفتند. به آن‌ها  گفتم: بسیجی لبخند بزن؛ آنهایی که اهل جنگ بودند میفهمند این یعنی چه. این لبخند امام بود در آن دوران و در این دوران نیز کلام رهبرمان است که می‌فرمایند این ترقه بازی است

آری ؛ ما معلوم‌الحالیم، شما ببخشید… ولی بدان، من لبخندم را فراموش نکردم و نمی‌کنم…»

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: