تدبیر24» در روزهای اخیر زمزمههایی از تغییر رئیس صداوسیما به گوش میرسد. رویه صداوسیما در انتخابات اخیر، پس از انتخابات و پس از حادثه تروریستی تهران شاید بیارتباط با این شایعات نباشد. عملکرد صداوسیما پس از حادثه تلخ تروریستی مجلس و حرم امام انتقادات بسیاری را به همراه داشت. اهمیت رسانه در جهان امروز و رقابت بسیار شدیدی که بین رسانهها در جذب و اقناع مخاطبان جریان دارد موجب شده که عدهای از صاحبنظران نسبت به عملکرد و نوع رویکرد صداوسیما انتقاد داشته باشند. الزام جذب حداکثری مخاطبان و حفاظت آنها از رسانههای بیگانه با این انتقادات درهم آمیخته و دایره نقد را وسعت بخشیده است. برای بررسی این موضوع با مصطفی ایزدی، فعال رسانهای و روزنامهنگار گفتوگو کردهایم که متن آن را در ادامه میخوانید.
پس از حادثه تروریستی مجلس و حرم امام(ره)، شاهد بودیم که صداوسیما بهطور عجیبی از پوشش خبری آن امتناع و به ذکر چند زیرنویس اکتفا کرد. چرا صداوسیما در مقابل خبررسانی بهتر و روشنتر، چنین رویکردی را اتخاذ کرد؟
بهنظر میرسد که صداوسیما خود را از رقابت با رسانههای خارجی و فضای مجازی کنار کشیده است. ساعت دهونیم صبح چهارشنبه 17 خرداد به مجلس حمله شد. چند دقیقه بعد یکی از بستگان با من تماس گرفت و خبر داد که چنین اتفاقی رخ داده است. نیمساعت بعد یکی از بستگان من از شهرستان نجفآباد با من تماس گرفت و جویای اخبار تهران شد. در حقیقت اخبار با نهایت سرعت گسترش یافته و همه از آن مطلع شده بودند. تلویزیون ساعت 14 در اخبار سراسری این موضوع را پوشش داد. البته شبکه خبر با تاخیر و به صورت زیرنویس این حوادث را اعلام کرده بود. این موضوع از چند نظر قابل بحث است. نخست اینکه اگر کسانی فکر میکنند که باید به مردم خط بدهند، اشتباه است؛ یعنی جلسه برگزار میکنند، تجزیه و تحلیل کرده و درباره کم و کیف کار بحث میکنند که یک خبر مانند حادثه تروریستی تهران را چطور پخش کنند. این اقدامات بسیار زمانبر است و باعث میشود که انتشار اخبار فوری، به کندی صورت بگیرد. این همه در وضعیتی اتفاق میافتد که رسانههای رقیب برنامههای عادی خود را قطع کرده و از وقایع تهران گزارش لحظهای انتشار دادند. به عبارت دیگر، در لحظات پردلهرهای که خبرها از مجاری دیگر منتشر میشود، جلسه هنوز ادامه دارد که این خبر را آیا پخش کنیم یا نه. چنین شیوههایی که میتوان از آن به عنوان شیوههای سنتی نام برد، در پخش اخبار و اطلاعرسانیهای حساس چندان جوابگو نیست. امروزه بسیار پیش از آنکه فضای مجازی اخبار را به افکار عمومی منتقل کند، صداوسیمای ما باید با حساسیت پیشگام باشد. برخی از مسئولان فکر میکنند امروز مانند 40 سال قبل است و با همان شیوهها اخبار را اطلاعرسانی میکنند. بحث بعدی این است که رسانهای به نام فضای مجازی وجود دارد که به مردم بسیار نزدیک است. موبایل و تلفن همراه تنها برای تماس گرفتن و احوالپرسی نیست؛ برای این است که از طریق شبکههای مجازی از رویدادهای دنیا مطلع شویم. از روستاهای دورافتاده تا کلانشهرها همه مردم تلفنهای همراه هوشمند دارند و اخبار شبکههای مجازی را رصد میکنند. این موضوع را گویی هنوز برخی از مسئولان رسانههای فراگیر باور نکردهاند. این مدیران گویی هنوز باور نکردهاند که سیستمهای نوینی برای خبررسانی پدیدار شده و آن روشهای قبلی باید تغییر کند، به همین دلیل بسیار کند و معمولی اخبار را دریافت میکنند، تشکیل جلسه میدهند و روی آن بحث میکنند. اینها مشکلات مهمی است.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، در چنین شرایطی مخاطبان به سمت رسانههای دیگر کشیده میشوند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
اغلب مخاطبان به چند دلیل به دیگر رسانهها توجه میکنند. یکی از آنها همین بحث سرعت عمل در انتشار اخبار است. دوم اینکه مخاطبان بهسرعت میتوانند اعتماد خود به یک رسانه را از دست بدهند و جذب رسانه دیگر شوند و در چنین حالتی بازیابی اعتماد دشوار است. وقتی جامعه از طریق رسانههای اصلی متوجه نشود که چه رخدادهایی در مجلس صورت گرفته، در بعد بینالمللی نیز از این طریق بهخوبی نمیتواند اخبار را دنبال کند. هیچ رسانهای نمیتواند و نباید اخبار را باب میل خود درآورد و بعد از آن منتشر کند. مردم هم وقتی اعتمادی به موضع فلان رسانه نداشته باشند، به رسانه دیگر جذب میشوند. البته من معتقد نیستم که مردم به شبکههای بیگانه اعتماد دارند. من فکر میکنم مردم به شبکههای خبررسانی خارجی هم بسیار مشکوک هستند، اما اخبار همه رسانهها را دنبال میکنند تا متوجه شوند اصل ماجرا چه بوده است. اگر رسانهای برخی اخبار را بهطور کلی منتشر نکند، باعث بدبینی مخاطبان میشود. بهعنوان مثال، در یکی از استانها یک درگیری بین دو قبیله رخ داد و باعث شد تعدادی کشته و زخمی شوند. اگر این خبر که برای مردم آن منطقه اهمیت دارد، توسط رسانه منتشر نشود، عدم اعتماد مخاطب بیشتر میشود. در مجموع، نباید گرایش مردم به تلویزیون در حوزه خبررسانی و اطلاعرسانی روند نزولی داشته باشد. رسانه نباید در انتشار اخبار کند باشد و لازم است خبرها را آنطور که رخ داده، منعکس کند. البته در حوزههای دیگر مانند سرگرمی و فیلم و سریالها هم نمیتوان نسبت به رویهها و عملکردها بیتفاوت بود. در این زمینه هم نقد فراوانی وجود دارد.
آقای علیعسگری با وعده تغییر رویکرد صداوسیما به این سازمان آمد، اما شاهد تغییری در این رویه نبودیم. امروز نیز شایعاتی مبنی بر تغییر وی به گوش میرسد. عملکرد دوران آقای علیعسگری را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر بدنه سازمان دربند رویههای گذشته بماند، نگاه غالب بر این رسانه با تغییر علیعسگری تغییر نخواهد داشت. میتوان عملکرد آقای علیعسگری را در نوع مواجهه و نقد دولت به حیطه نقد و بررسی کشاند. در واقع نوع نگاه و نقد به دولت در این دوران با دوره آقای سرافراز تفاوت داشت. طبق وعدهای که آقای علیعسگری داده بود، رویکرد سازمان عوض شد. این تغییر رویه میتوانست در جهت کاستن هر چه بیشتر از نقدهای غیراصولی به دولت باشد. به نظر میرسد که آقای ضرغامی دیدگاه متعادلتری در مقام مقایسه نسبت به دیگر مدیران داشت. بههمینقیاس دوران آقای سرافراز هم نسبت به امروز بهتر بود. البته ناگفته نماند که آقای علیعسگری مقصر نیست. در واقع او یک چهره رسانهای نیست. علیعسگری یک چهره فنی است. شاید بههمیندلیل برخی مدیران میانی توانستند زمام امور را در دست بگیرند. در هر صورت نباید رسانه اصلی و مهم به ارگان مخالفان تندرو دولت تبدیل شود؛ چه رسد به اینکه اخلاق کنار گذاشته شود و در حوزه خطیری مانند رسانه مطالب غیرواقعی راه یابد. چنین افرادی ممکن است برای توجیه خود، آمارهایی هم منتشر کنند و بگویند ما اخبار موافق دولت هم داریم، اما در این موضوع، بحث آماری نیست. اگر خبری از اقدامات دولت منعکس شود، اما پس از آن چند برنامه علیه همان خبر کار شود، دیگر نمیتوان گفت رسانه عدالت را در نظر داشته است. حالا این موضوع را اضافه کنید به وارد شدن به مقولههایی که رسانه اساسا نمیتواند به آن ورود کند.