در هنگام رقابتهای انتخاباتی اظهارات و وعدههای گوناگون از سوی نامزدها بیان میشود؛ ولی لزوماً همه این وعدهها محقق نمیشوند. حتی در کشورهایی که نظام حسابرسی سیاسی هم قدرتمند باشد، عدول از وعدهها رخ میدهد.
تدبیر24»نمونهاش وعده باراک اوباما در سال 2008 و در اولین دور انتخابات وی درخصوص
برچیدن زندان گوانتانامو بود که مطلقاً انجام نشد فقط در سال پایانی 8 سال
ریاست جمهوریاش پیشرفت ملموسی در اجرای این وعده رخ داد.
درباره
وعدههای نامزدهای انتخاباتی میتوان چون و چرا کرد و اهم و مهم نمود. آنها
را به عملی و غیرعملی تقسیم کرد. هرچند به لحاظ اخلاقی هر نامزد انتخاباتی
باید وعدههایی را دهد که امکان و اراده لازم برای عملی کردنش را داشته
باشد. ولی این کار به صورت کامل محقق نمیشود. مگر در جوامعی که وعدهها
بسیار محدود و در موضوعات مشخص هستند. از سوی دیگر بیشتر وعدهها کشدار
هستند.
یعنی به صورت طیف هستند. انجام اندکی از آن نیز میتواند به
منزله وعده تلقی شود، در حالی که ممکن است هنگام انتخابات درک دیگری از
ماجرا وجود داشته باشد. برای نمونه کسی که میگوید وضع اشتغال را بهبود
میبخشم، میتواند با ایجاد 500 هزار شغل در سال نیز مدعی اجرای این وعده
شود، در حالی که کشور سالانه به حدود دو برابر این تعداد شغل نیازمند است.
برخی از شعارها هستند که بسیار مشخص و معین هستند.
هنگامی که میگوییم
سالانه 5/1 میلیون شغل ایجاد میکنیم، اگر 4/1 میلیون شغل هم ایجاد کنیم که
خیلی عالی است، ولی باز هم خلف وعده محسوب میشود. برخی از شعارها و
وعدهها پیشاپیش غیرعملی بودن آنها روشن است. 5/2 برابر کردن اقتصاد و
درآمد کشور طی 4 سال صد درصد غیرممکن است. همچنان که رفع تحریمهای
غیرهستهای غیرممکن است. در این موارد مخاطب باید آگاه باشد و روی چنین
وعدههای غیرممکنی حساب باز نکند.
سوی دیگر وعدههای نامزدها، انتظارات
مردم است که در برابر این وعدهها شکل میگیرد. در فرآیند انتخابات حدی از
خوشبینی و امید شکل میگیرد و وعدهها و اظهارات نامزدها در پرتو این نگاه
خوشبینانه درک و ارزیابی میشوند. بدون چنین چشمانداز امیدبخشی سخت است
تا مردم قانع شوند که پای صندوق رأی بیایند.
فراموش نکنیم که پس از
انتخابات نیز رقبای انتخاباتی نیز به طور عادی و طبیعی بر اجرای وعدهها
یادآوری میکنند و انتظارات فزاینده را زنده نگه میدارند و در مقام پرسشگر
وارد میدان میشوند، آنان غیرعملیترین وعدههای داده شده را به میان
خواهند کشید. البته این حق آنان نیز هست. از این مرحله به بعد است که
نامزدهای پیروز انتخابات باید وارد دوره حسابکشی شوند و در برابر همه
وعدههای داده شده باید پاسخگو باشند. تجربه انتخابات سال 1392 را از این
جهت نباید فراموش کرد.
رقبای آقای روحانی مدعی بودند که آقای روحانی
وعده داده است که صد روزه مشکلات را حل میکند و بارها و بارها بر عدم
اجرای این وعده تأکید کردند و هدفشان توخالی نشان دادن سایر وعدهها بود.
آقای روحانی نیز متقابلاً سعی کرد که نشان دهد چنین وعدهای نداده است. ولی
در هر حال این چالش همچنان باقی ماند و دور از ذهن نیست که در 4 سال آینده
نیز مواجه با شکل دیگری از چالش شویم.
راهحل چیست؟ به نظرم بهترین
راه، بیان مکتوب و شفاف است. کسی که رأی آورده، برخی از برنامههایش را
مکتوب ارائه کرده است. برخی دیگر را برحسب مورد به صورت شفاهی در مناظرهها
یا سخنرانیها بیان کرده است. ممکن است در مواردی بیدقتیهایی نیز رخ
داده باشد، مانند آنچه که در مناظره سوم درباره رفع و حل تحریمهای
غیرهستهای عنوان شد، ولی بلافاصله روز بعد از آن با زدن یک قید آن را
تعدیل کردند.
بنابراین برای حل مشکل پیشنهاد میشود که آقای روحانی
هنگام معرفی اعضای کابینه خود، به صورت مشخص و تحت سرفصل وعدههای
انتخاباتی و به صورت روشن و دقیق و بدون استفاده از کلمات کشدار یا قیدهایی
که وعده را بلاموضوع میکند، تمامی وعدههای خود را ردیف و بیان نماید و
وزرای پیشنهادی نیز خود را متعهد به انجام وعدههای مربوط به حوزه کاری خود
بدانند. اگر چنین کاری نشود، باید 4 سال بعد را شاهد تکرار به رخ کشیدن
وعدهها و عدم تحقق آنها از یک سو و انکار وجود چنین وعدهای از سوی دیگر
باشیم.
متأسفانه برخی از وزرا و مدیران دولتی به علل گوناگون خود را
ملزم به انجام این وعدهها نمیدانند و گمان میکنند که بیان آنها فقط برای
کسب رأی بوده و حالا که تحصیل حاصل شده موضوعیتی برای اجرا ندارند. از
آنان انتظار چندانی نباید داشت، هرچند چنین برداشتی خلاف اخلاق است. ولی
آقای رئیس جمهوری خودشان بهتر از هر کس دیگری قادر هستند که این مشکل را به
بهترین شکلی حل کنند.
*تحلیلگر سیاسی