تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۸۲۱۲۴
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۵

اعتراف مرد 46 ساله که از 16 سالگی در خانه همسایه خواهرش وجدانش را جا گذاشته بود!+ عکس

جوانی که با انگیزه سرقت و در سن 16 سالگی مرتکب جنایت شده بود، پس از گذشت 30 سال و در سن 46 سالگی دستگیر شد.

تدبیر24»سی امین روز اردیبهشت سال 96 اخبار و اطلاعاتی در اختیار کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی تهران بزرگ مبنی اینکه عامل جنایت Crime شهرک احمدیه و قتل پیرزنی تنها در سال 1366 قرار گرفت که قاتل فراری فردی به نام جمشید است که تاکنون هیچ کس از این موضوع اطلاع نداشته است.

هماهنگی های لازم با رئیس دادگاه بخش آفتاب انجام و تحقیقات جهت بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان پایگاه نهم پلیس تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی در مرحله ابتدایی تحقیقات خود به بررسی صحت و سقم موضوع جنایت پرداخته و اطلاع پیدا کردند که در شهریور تابستان 1366 ، پیرزنی حدودا 70 ساله در محل سکونت زندگی اش به قتل رسیده و پرونده ی آن جنایت همچنان در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در حال رسیدگی است.

در بررسی اظهارات خانواده ی مقتول مشخص شد که وی در زمان حیات خود با خانواده ی پسرش زندگی می کرده و در زمان وقوع جنایت در حالیکه نوه ی چهار ساله اش خواب بوده، توسط قاتل The Murderer به قتل رسیده است.

پسر این پیرزن که پس از مرگ مادرش محل زندگی خود را تغییر داد و به منطقه ی اکبرآباد رفته بود، در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان داشت: سال 1366 من به همراه مادر و خانواده ام در شهرک احمدیه، خیابان احمد خمینی زندگی می کردیم؛ شهریور 1366 قصد داشتم تا به همراه همسرم برای شرکت در مراسم ترحیم یکی از بستگان به شهرستان خدابنده برویم و در این مسافرت یک روزه دختر 44 ساله ام را نزد مادرم گذاشتم اما پس از بازگشت از مسافرت بود که با جسد خون آلود مادرم که  با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود، روبرو شدم. از آن زمان تاکنون این پرونده همچنان در حال رسیدگی است؛ ما از هیچ کسی شکایتی نداریم چراکه من و مادرم با هیچکس مشکلی نداشتیم.

در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که خواهر جمشید که اکنون 46 سال دارد در سال 1366 در همسایگی مقتول زندگی می کرده و دقیقا پس از گذشت چند ماه از زمان وقوع جنایت، اقدام به جابجایی محل زندگی خود و خانواده اش کرده است. با شناسایی محل سکونت خواهر جمشید، تحقیقات از وی و خانواده اش جهت شناسایی محل سکونت جمشید در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت اما آن ها مدعی بی اطلاعی از وی بودند.

در شرایطی که ظاهرا هیچگونه اطلاعاتی از جمشید و خانواده اش وجود نداشت، کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی مخفیگاه جمشید در قلعه حاج موسی شده و این محل را تحت کنترل و مراقبت نامحسوس پلیسی قرار دادند.

سرانجام در ساعت 08:00 روز شنبه سوم تیرماه امسال، در حالیکه جمشید قصد داشت تا با خودرو شخصی اش از خانه خارج شود، توسط کارآگاهان دستگیر، به پایگاه نهم پلیس آگاهی منتقل و در همان تحقیقات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت و قتل پیرزن تنها اعتراف کرد.

متهم در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: حدودا سی سال پیش با توجه به اینکه با پدرم مشکل مالی داشتم، پدرم مرا از خانه بیرون کرد؛ من که آن زمان تنها 16 سال داشتم، به خانه خواهرم رفتم؛ حدودا یک ماه در خانه خواهرم زندگی می کردم و طی این مدت پیرزنی را در همسایگی آن ها می دیدم که یک بز نگهداری می کرد و بنا به گفته های خواهرم با خانواده ی پسرش در خانه ی روبرو سکونت داشت. یک روز خواهرم در مابین صحبت هایش عنوان داشت که چند روز پیش یک موتوری را دیده که بنا به گفته ی وی مبلغ 350 هزار تومان پول برای پیرزن آورده است؛ پس از آن وسوسه ی سرقت پول ها به جانم افتاد تا اینکه یک روز به  قصد سرقت وارد خانه ی پیرزن شدم. پیرزن داخل حیاط خانه در حال خرد کردن سبزی برای بزش بود که مرا دید؛ پرسید که آنجا چکار می کنم؟ که به دروغ عنوان داشتم که دلم درد می کند و به این بهانه از او درخواست نبات کردم؛ پیرزن که به حضور بی اجازه من در داخل خانه ی حیاطشان مشکوک شده بود، عنوان داشت که نبات ندارد و در ادامه به قصد بیرون کردن من از خانه، مرا به عقب هل داد. روی زمین افتادم؛ ناگهان دستم به چاقویی خورد که پیرزن با آن سبزی خرد کرده بود؛ ترسیده بودم؛ با چاقو به پیرزن حمله ور شدم؛ نمی دانم چند ضربه به او زدم؛ پس از ارتکاب جنایت جسد پیرزن را به داخل خانه کشیدم؛ شروع به وارسی وسایل داخل خانه کردم اما هیچ پولی پیدا نکردم. به خانه ی خواهرم برگشتم و پس از تعویض لباس های خون آلود، با دوچرخه محل را ترک کردم؛ خواهرم زمانیکه متوجه شد که پیرزن همسایه شان توسط من به قتل رسیده، چند ماه پس از این ماجرا خانه اش را فروخت و از آن محل رفت ؛ ..... ؛ طی این مدت دچار عذاب وجدان شدیدی بودم ؛ هیچ کدام از کارهایم درست از آب در نمی آمد و همیشه گرفتار و بدهکار بودم؛ هر بار که معامله ای می کردم، ضرر می کردم و مردم به عنوان کلاهبرداری از من شکایت می کردند.

سرهنگ کارآگاه حسین زارع، رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: باتوجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت ادامه ی تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

برچسب ها: همسایه وجدانش
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: