مداحی و نقادی فعالیتهایی پسندیده ولی مستقل از یکدیگرند. مشکل از آنجا آغاز شد که جایگاهها جابهجا شد ؛ مداحان را به جای نقادان نشاندند و نقادان را رخصت به کفایت ندادند. تشبیه منتقدان شعر در مشت میلی به شاعران دار بر دوش شیعی که همزمان ائمه مظلوم سلام الله علیهم اجمعین را مدح و سلاطین جور عباسی را قدح می کردهاند هم فاقد وجه شبه است چرا که اینان در زمان حاکمیت فقیهان عادل مبسوط الید زندگی میکنند و آنان در زمان مظلومیت معصومان و قلت یاران .
روشن است برای اهل درایت که «مدح بخشی از نظام و قدح بخشی دیگر» آنچنان که امروز بدان مبادرت میشود، بر سبیل صواب نیست چرا که مداحان قصّاص، بر طبل دوقطبیسازیهایی میکوبند که در دیدگاه ستون خیمه این نظام، خطایی راهبردی است.
دوستان نمی توانند هم از مزیت مداحی رسمی و هم از منزلت نقادی مردمی برخوردار باشند.