اصولگرایان در طول چهار سال گذشته همچنین در انتخابات اخیر تلاشکردند رئیس جمهور را ناتوان در حل مسائل مهم کشور نشان دهند. همانطور که شاهد بودیم بهرغم مذاکرات مفصل و جدی که حدود 22ماه طول کشید و براساس آن برجام اجرایی شد، در دوران مذاکرات و اجرای برجام، تندروها تنها بر یک موضوع تاکید داشتند که ایران تنها امتیاز دهنده این مذاکرات بوده و آمریکاییها زیر تعهداتشان خواهند زد.
در این مدت در مباحث اقتصادی نیز شاهد بودیم اصولگرایان از تریبونهای خود اینگونه القا کردند که دولت روحانی ناکارآمد و ضعیف است و در چهار سالی که روحانی سکان هدایت قوه مجریه را برعهده داشته، جز اینکه بر میزان فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی و فساد افزوده شده دستاورد دیگری حاصل نشده است. اصولگرایان آنقدر به سوءتبلیغ علیه دولت مشغول بودند که خود نیز باورکردند بسیاری از مردم به روحانی رای نخواهند داد، اما زمانی که 24 میلیون رای با وجود انتظار اصولگرایان پشتسر روحانی قرار گرفت آنها مجددا به ایشان حمله کردند و در مقایسه با قبل حملات و انتقادات پررنگی را انجام دادند. ظرف یکماه گذشته در جریان راهپیمانی روز قدس و درنماز عیدفطر توهینهای زیادی به روحانی صورت گرفت. حال سوال اساسی این است که رویکرد روحانی نسبت به اقدامات اخیر چگونه باید باشد؟ اصولگرایان امیدوارند که ایشان پاسخ آنها را داده وکشور دچار وضعیتی آشفته و برهم ریخته شود، طوری که مدام تندروها و رئیس جمهور در حال مشاجره با یکدیگر باشند. تندروها ثابت کردند امور اصلی برای آنها پشیزی ارزش ندارد و تنها شعار دادن را مطلوب میدانند. برای اصولگرایان تندرو، تنها شعاردادن محض مهم است. برای آنها اهمیتی ندارد چند سال آینده چه بلایی بر سر کشور خواهد آمد. آینده بلند مدت کشور برای آنها اهمیت چندانی ندارد. بنابراین آقای روحانی باید بسیار آگاهانه عمل کرده و پاسخ آنها را با سکوت ندهد. روحانی طوری رفتار کند که مقصود تندروها، رئیس جمهور ایران نیست بلکه پادشاه حبشه و نخست وزیر ژاپن مقصد شعار تندروهاست. اگر آقای روحانی این شیوه را سرلوحه قراردهد همچنان که به نظر میرسد تاکنون اینگونه رفتار کردهاند آنگاه تندروها خسته شده و مردم نیز متوجه می شوند تندروها جز تحقیر، دروغ و هتاکی چیز دیگری در بساط ندارند و تنها به جوسازی وعوامفریبی مشغول هستند. هرمقدار آنها بیشتر به روحانی حمله کنند، ارزش و جایگاه آقای روحانی افزایش خواهد یافت. در این معنا که دکتر روحانی به آرامی در حال تبدیل شدن به رئیس دولت اصلاحات دیگر و یا اکبر هاشمی رفسنجانی دوم است. اگرنیشهای تندروها علیه روحانی افزایش یابد بر جایگاه آقای روحانی نزد افکار عمومی جامعه خصوصا جوانان افزوده خواهد شد. نویسنده معتقد است که آقای روحانی حتی نباید این زحمت را به خود بدهد که سخنان تندروها را از یک گوش بشنود و از گوش دیگر بیرون کند بلکه اساسا نباید اهمیتی به آنها داده و نه خود و نه نزدیکان و نه وزیران روحانی نباید پاسخی به اینها بدهند. اگر اصولگرایان مطلبی را به دولت متنسب کردند که خلاف واقع بود باید تنها این مطلب را تکذیب کنند. روحانی نباید در زمین آنها بازی کند. همه مردم میدانند تندروها جز فحاشی هنر دیگری ندارند.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه