تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 21
کد خبر: ۸۲۷
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۰

ملت‌، چشم به راه وفاق مجلس و دولت

خيل عظيم ملت‌، همانا که مثل تخته‌هاي پولاد‌، با درک ضرورت‌هاي انقلاب و بايسته‌هاي نظام‌، به هم پيوستند و روحاني را به ميدان آوردند‌، از مجلسي که خود بر کشيده و برگزيده‌اند‌، انتظار دارند که در اين شرايط حساس و سرنوشت‌ساز که مرز بين ننگ و نام است و دنيا به ما مي‌نگرد‌، براي فردايي بهتر با دولت‌، همدلي و همراهي کنند. البته به استناد اصل 87 قانون اساسي جمهوري اسلامي‌،اين مجلس شوراي اسلامي است که بايد پس از تشکيل هيات وزيران به فرد فرد آنان راي اعتماد بدهد‌. اين حق‌، از حقوق اساسي قوه قانونگذاري و نظارت در کشور است و هيچ‌کس هم نمي‌تواند اين اختيارات را از اين قوه‌،سلب کند يا نمايندگان را تحت تاثير قرار دهد.

از طرف ديگر،از هيچ اصلي از اصول مقدس قانون اساسي هم‌،چنين استنباط نمي‌شود که نماينده‌اي بخواهد براي رئيس قوه اجرايي کشور در انتخاب وزيران‌، خطوط قرمزي تعيين کند و با بدعت بايد‌ها و نبايد‌هاي خود‌، در آغاز راه‌، مشکلاتي براي دولت ايجاد کند و سبب تنش در جامعه شود و راي اکثريت را ناديده بگيرد‌. بديهي است که در مقابل قانون‌، از صدر تا به ذيل‌، در مقام تمکين‌اند و اما هيچ‌کس سليقه‌هاي فردي و صداهاي ناساز را بر نمي‌تابد و چنين اقدامي را حرکتي عرضي و مزاحم در روند جامعه تلقي مي‌کند .

برخي کنش‌ها و باز خوردهايي که از خانه ملت در روزهاي اخير‌، در نطق‌هايي به گوش رسيده‌، شائبه‌هايي را در اذهان ايجاد مي‌کند و مشفقانه هم به نظر نمي‌رسد‌. طبيعي است همان اراده‌اي که نمايندگان محترم را بر کرسي‌هاي سبز نشانده و قدرت قانونگذاري و نظارت در همه امور بخشيده‌، رئيس‌جمهور را نيز در انتخاباتي آزاد و بي‌شبهه‌، برگزيده است‌. بنابراين‌، هم نمايندگان و هم رئيس‌جمهور‌، از منظر حقوقي يک خاستگاه برخاسته‌اند.

حال اگر اختلاف سليقه‌اي هست که هست‌، از مجاري قانوني قابل اقدام است‌. خط و نشان کشيدن و بر‌افروختگي و نطق‌هاي آن چناني‌،شايسته عقول توانا و منتخبان مردم انقلابي و شريف ايران نيست و نا‌پختگي سياسي و حب و بغض تلقي مي‌گردد ‌ و همين جاست که ضرورت وجود احزاب فعال سياسي احساس مي‌شود تا دولت مردان و شخصيت‌هاي سياسي در کوره‌هاي با حساب و کتاب و منطقي احزاب‌، آبديده و فرهيخته شوند و تغيير شرايط را تاب بياورند و حق و حد خود را در تنگناهاي رفتاري بشناسند .

نگارنده گمان آن ندارد که آن پيش شرط‌هاي مطرح شده را جدي بگيرد‌‌. چون بينش سياسي و پختگي ذهني عزيزان‌، اين تلقي را خواهد داشت که در برابر برگزيده ملت‌، آينده سياسي خود را در نگاه ملت مخدوش نکند. انتخابات 24 خرداد نشان داد که مردم ايران‌، بسيار موقع‌شناس و آگاه و بصير و آينده نگرند و آموخته‌اند که سخن نهايي و مقصود غايي خود را پاي صندوق‌هاي آرا بگويند‌. بر همين اساس در آينده هم خواهند گفت که اعتماد بر نامزدهاي انتخاباتي از جمله نمايندگان مورد نظر بر چه منوال خواهد بود .

و عجيب‌، حافظه تاريخي مردم است و سوال‌هايي که در ذهن دارند. ‌ از خزانه همين پرسش‌هاست که مي‌پرسند که اين گروه اهل نطق‌، در اين هشت ساله نخست که بسياري از مرزها در هم نورديده شد و آن وضع پيش آمد و وقايعي تلخ و شگفت که در مجلس اتفاق افتاد و آن گذر از قوانين مصوب همين مجلس که بارها و بارها دل‌ها را آزرد‌.

چرا جز به چشم دوستي و همدمي نگريسته نشد و زبان‌ها دربيان حقيقت در کام ماند‌. در حالي که از ذوالفقار مولاي متقيان مي‌گفتيم « والحق مع‌العلي و علي مع‌الحق » آيا مي‌توان باور کرد که اين زبان بازکردگان روزهاي اخير‌،نمي‌دانند که اوضاع اقتصادي و سياسي ما بر چه منوال است‌؟ آيا مي‌دانند که به سبب ندانم کاري‌هاي برخي از همين عزيزان و حمايت شوندگان آنان‌، به غرب غارتگر چه جسارت بي‌حد و حصري در حق مسلمانان و ايرانيان‌، بخشيده! مردم مي‌پرسند که چرا يک بار زباني از اين گروه باز نشد تا بپرسد که چرا بايد پنج هزار پناهجوي ايراني در اردوگاه‌هاي اندونزي‌، زندگي بد و بي‌آينده‌اي بگذرانند و چرا در همين کشور 47 نفر از هموطنان ما به جرم حمل مواد مخدر بايد محکوم به اعدام شده باشند و العياذ با الله حتي شائبه تغيير دين هموطنان ما در ميان باشد و خاطره بسيار تلخ اندلسي ديگر، در ذهن‌ها تداعي شود ! و‌... بنابراين‌، اميد آن داريم که برخي از عزيزان‌،کام تلخ ناشي از شکست تفکر خود را با همراهي با منتخب مردم شيرين کنند چون اگر انسان تحمل شکست نداشته باشد‌،توان بازسازي هم نخواهد داشت و به تبع آن توان آسيب‌شناسي و برنامه‌ريزي براي حال و آينده طيف فکري خود را هم از دست مي‌دهد به همين علت پايان زندگي سياسي او نوشته مي‌شود و به واگرايي و انفعال و خود تخريبي دچار خواهد شد !

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: