اشخاص پس از طلاق بيشازپيش محتاج حمايتهاي اجتماعي هستند. بروز افسردگي، گوشه نشيني و مشکلات اضطرابي در دوران بعد از جدايي تا حدودي طبيعي است، اما در صورت شدت يافتن لازم است تا اين افراد با مراجعه به روانپزشک تحت درمان قرار بگيرند. نبايد فراموش کرد که طلاق در بهترين وضعيت آن يعني حتي درمورد افرادي که از زندگي زناشويي دردناک همراه با مشکلات فراوان رها ميشوند، باز هم يک استرس و فشار عصبي بزرگ محسوب ميشود. افراد به دليل انگي که پس از جدايي در جامعه متحمل ميشوند، مجبورند ملاحظات خاصي را رعايت کنند. تغيير در جريان زندگي و اجبار به برقراري يک سبک جديد زندگي، مشکلات اقتصادي ناشي از طلاق به ويژه براي زنان و محدود شدن روابط اجتماعي از مهمترين دغدغههاي اشخاص پس از جداشدن از زندگي مشترک به شمار ميرود. لازم است به اشخاصي که از همسر خود جدا ميشوند، فرصت داده شود تا بتوانند با شرايط جديد خود را وفق دهند و اين نيازمند گذشت زمان است. بروز علائمي همچون افسردگي، گوشهنشيني و مشکلات اضطرابي در دوره پس از طلاق تا حدودي طبيعي است و در صورت شديد بودن اين موارد لازم است تا افراد با مراجعه به روانپزشک تحت درمان قرار بگيرند. اما آنچه که اين اشخاص بيش از درمان به آن احتياج دارند، حمايت هاي اجتماعي است. برخي اشخاص که از همسر خود جدا ميشوند بدليل خاطراتي که از زندگي گذشته خود دارند و ترس از شکست مجدد در زندگي مشترک آينده، ممکن است ديگر تمايلي به ازدواج نداشته باشند. به اطرافيان اين گونه افراد توصيه ميشود به منظور کمک و اجتناب از وخيم شدن وضعيت روحي، رواني و عاطفي آنها، آنها را براي مداخلات مشاورهاي به روانشناس يا روانپزشک هدايت کنند.
*عضو هيات علمي مرکز تحقيقات اعتياد دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي