تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۸۴۱۲۹
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۳
آیا صرف محبوبیت برای بقای روحانی برای ادامه ریاست جمهوری او کافی خواهد بود؟

تحليل میدل ایست آی از سناریوی بنی صدرسازی برای روحاني توسط تندروها

محبوبیت روحانی منجر به انتخاب دوباره او برای چهار سال آینده شد. با این حال، این برای محبوبیت او کافی نیست. اگر محافظه کاران و دولت در سایه و نهادهای غیر منتخبی که وجود دارند تصمیم بگیرند که متحد شوند می توانند او را حذف کرده و به سدی در برابر برنامه اصلاحات مدنظرش تبدیل شوند.
تدبیر24»محبوبیت روحانی منجر به انتخاب دوباره او برای چهار سال آینده شد. با این حال، این برای محبوبیت او کافی نیست. اگر محافظه کاران و دولت در سایه و نهادهای غیر منتخبی که وجود دارند تصمیم بگیرند که متحد شوند می توانند او را حذف کرده و به سدی در برابر برنامه اصلاحات مدنظرش تبدیل شوند.
به گزارش سايت روزنو، «شهیر شهید ثالث» تحلیلگر سیاسی در مقاله ای در نقد تحلیل تحلیلگری دیگر (ماهان عابدین) درباره موقعیت کنونی روحانی در افق سیاسی ایران می نویسد:«ماهان عابدین این ماه در میدل ایست آی مقاله ای را منتشر کرد و در آن استدلال کرد که تشدید تلاش های محافظه کاران علیه روحانی را باید در چارچوب رویکرد نهادی جمهوري اسلامی ایران به مقوله استراتژی و سیاستگذاری تحلیل کرد. 
او تحلیل کرد که در هر صورت رییس جمهوری ایران دارای پشتیبانی کافی است که انتخاب شده است و حمایت نهادی را برای ادامه ریاست جمهوری در دور دوم خود تا به انتها کسب کرده است. عابدین اشاره کرد که پیروزی روحانی نشانه ای از هواداری پایگاه گسترده رای دهندگان اصلاح طلبان از او بود و خود دلیل دیگری است که نشان می دهد وضعیت او کاملا با وضعیت ابوالحسن بنی صدر رییس جمهوری سابق ایران که در سال ۱۹۸۱ میلادی مجبور به کناره گیری از قدرت شد متفاوت است». 
شهید ثالث در ادامه با بیان این که خطر برای روحانی جدی است می نویسد:«نخست آن که در انتخابات ماه مه و رای ۴۱ میلیونی روحانی توانست 24 میلیون رای کسب کند در حالی که رئیسی رقیب او ۱۶ میلیون رای کسب کرد. اگر رای روحانی را با ۲۲ میلیون راي داده شده به محمد خاتمی رییس جمهوری دولت اصلاحات در سال ۲۰۰۱ میلادی از تنها ۲۸ میلیون رای ریخته شده مقایسه کنید (در آن زمان تعداد واجدین شرایط ۲۰ میلیون کمتر از سال جاری بود) متوجه می شوید که اصلاح طلبان و میانه روها به سختی و با تلاش فراوان توانستند رای دهندگان را آن هم در شرایطی که ۲۰ میلیون نفر بر تعداد واجدین شرایط افزوده شده است به پای صندوق ها بیاورند.
 دوم آن که هر چند که درست است نیروی اصلاح طلبان پشت سر روحانی بود با این حال، این پایگاه مردمی نمی تواند به تنهایی روحانی را نجات دهد اگر نیروهای محافظه کار تصمیم بگیرند که روحانی باید از مقام برکنار شود. نگاهی به اعتراضات به نتایج انتخابات سال ۲۰۰۹ میلادی بیاندازیم که رهبران معترضان هنوز در حصر هستند. واقعیت آن است که دولتی موازی در ایران در جریان است که با دستی باز تصمیمات اش را عملی می سازد. 
برای نمونه، رهبران معترضان به نتایج آن انتخابات هنوز در حصر به سر می برند. اعتراضات سال ۲۰۰۹ میلادی مطالبات اقتصادی نبود و مطالبه ای مدنی و سیاسی بود اعضای آن همان طبقه متوسطی هستند که به مدرنیسم باور دارند لیبرال های مذهبی و لیبرال های سکولار بین آنان هستند و خواستار بازتر شدن فضای اجتماعی و سیاسی و سخت گیری کمتر هستند و از روحانی انتظار رفع محدودیت ها را دارند. این گروه با مقاومت محاظه کاران مواجه شده اند آن هم در جامعه تکه تکه و قطبی ایران. در نتیجه، نمی توان این تعارض ها را نادیده گرفت». 
این تحلیلگر می نویسد:«محافظه کاران به دلیل اعتقادات مذهبی بدنه شان می توانند افرادی که از صمیم قلب به آنان پیوسته اند را حفظ کنند. در مقایسه با مخالفان خود قدرت سازمان دهی بیش تری دارند و معمولا ابایی از برخوردهای فیزیکی نیز ندارند. این نیروی اجتماعی در همه سطح از ادارات دولتی، مدارس، دانشگاه و مجتمع های صنعتی حضور دارند و با هرگونه باز شدن فضایی مقابله می کند. واقعیت آن است که روحانی از پایگاه بزرگی برخوردار است اما نمی تواند دستور کار خود را تا آنجا که به ارمان ها و منافع اردوگاه رقیب اسیب می رساند آن هم با تکیه صرف بر نیروهای اجتماعی پیشینیان اش دنبال کند». 
شهید ثالث در ادامه می افزاید:«روحانی که پیش تر به عنوان فردی میانه رو شناخته می شد اکنون با دگردیسی مواجه شده و او را در قامت سیاستمداری اصلاح طلب می شناسند که تکاملی در کارنامه سیاسی اوست.
 او به نهادهای غیر منتخب حمله می کند. او در کارزار انتخاباتی گفت که رقبایش سال ها مشغول زندانی کردن و اجرای احکام سخت گیرانه بودند. روحانی به طور مداوم در سخنرانی های عمومی اش از نهادهای خاصی که انحصار قدرت اقتصادی و حوزه های دیگر را در دست دارند انتقاد کرده و گفته که بخشی از اقتصاد تحت کنترل دولت با تفنگ است. در مقابل نیز نهادهای خاص و اعضای آن پاسخ روحانی را داده اند و مدعی شده اند که سناریوی مشکوکی از سوی برخی افراد برای از بین بردن نهادهای خاص در حال اجراست». 
شهید ثالث در نقد دیگری بر تحلیل عابدین می افزاید:«او نوشته است که بنی صدر به دلیل نزدیک بودن به ایت الله خمینی در انتخابات برنده شد و محبوبیت زیادی نداشت. واقعیت اما آن است که رقیب وقت او دکتر حسن حبیبی نیز نزدیک به امام خمینی بود اما محبوبیت زیادی نداشت.
 در حقیقت حتی در طول انتخابات شایعه ای قوی بود که نامزد مورد علاقه امام، اقای حبیبی بوده است. مشکل بنی صدر اتفاقا کمبود محبوبیت نبود مشکل او این بود که همزمان محبوبیت او در چالش و مواجهه با محافظه کاران قرار گرفت. این دقیقا همان وضعیتی است که ممکن است برای روحانی پیش آید  و او نباید اجازه تحقق این سناریو را دهد. 
البته عابدین در این باره که استدلال می کند برخلاف دوره بنی صدر مجلس کنونی و ترکیب آن به نفع روحانی است درست می گوید. اما باید توجه داشت که چه جناح هایی توازن قوا را به نفع روحانی در مجلس به ارمغان اورده اند: برای مثال، فراکسیون پیروان مستقل ولایت که در مسائل روز از روحانی می تواند حمایت کند جای تردیدی نیست که این گروه ترجیح می دهد از نهادهای موازی که خواستار تغییر روحانی هستند پیروی کند. 
وضعیت مشابهی نیز در دوران دولت اصلاحات در سال ۲۰۰۰ میلادی روی داد . آن زمان دستگاه اجرایی و مقننه در دست اصلاح طلبان بود و می شد بهترین سناریوی ممکن را برای رییس جمهوری اصلاح طلب وقت متصور شد اما واقعیت آن است که فشار محافظه کاران به قدری بود که پایه های اصلاح طلبان متزلزل شد.
 ایا روحانی به سرنوشت بنی صدر دچار می شود؟ اگر مسیر خود را تعییر دهد و حملات خود را متوجه نهادهای محافظه کار نکند و این رویه را متوقف کند خیر او در قدرت باقی می ماند. اما اگر با صرف تکیه بر محبوبیت خود به دنبال ادامه رویکرد تهاجمی فعلی باشد ممکن است با سرنوشت مشابه بنی صدر مواجه شود»
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: