سیاست میدانی برای رقابت است از این رو کشاکش میان جریان ها و گروه های سیاسی برای به دست آوردن قدرت امری رایج به حساب می آید. با این حال چنین مساله ای هنگامی محقق می شود که پذیرش دیگری در عرصه سیاسی برجسته شود.
تدبیر24»سیاست عرصه رقابت میان جریان های مختلف است و گروه ها سعی می کنند با ارائه
ایده ها و برنامه های خود، آرای بیشتری را کسب کنند. سوالی که در این میان
مطرح می شود، سازوکارهای رقابت و قاعده مند شدن عرصه سیاست ورزی است.
نظر به اهمیت مساله به ذکر نکته های در این زمینه می پردازیم؛
1-
قدرت در نظام های مختلف دارای خاستگاه، شاخص ها و مولفه های متفاوتی است.
براین اساس تعاریف مختلف و متنوعی از قدرت و سازوکارهای آن شده است.
سیاست
میدانی برای رقابت است و کسب قدرت در آن امری پذیرفته شده به حساب می آید.
از این رو کشاکش میان جریان و گروه های سیاسی برای به دست آوردن قدرت،
غیرقابل کتمان است. منتهی آن چیزی که باید مورد توجه قرار بگیرد راه های
قاعده مند شدن سیاست ورزی است.
این قاعده مندی نیز زمانی جامه عمل می
پوشد که جریان و گروه های سیاسی قواعد بازی و رقابت سیاسی را رعایت کنند.
هر چند چنین مساله ای نیز هنگامی محقق می شود که پذیرش دیگری در عرصه سیاسی
امری جا افتاده شود.
از این رو بخشی از ماجرا شناخت سازوکارهای رقابت
سیاسی و سویه ای دیگر پذیرش و احترام به رقبا است. زیرا تا زمانی که چنین
پذیرش و مدارایی نسبت به جریان سیاسی مقابل وجود نداشته باشد یا نادیده
گرفته شود، انتظار سیاست ورزی قاعده مند کمی سخت به نظر می رسد.
2-
اخلاق و کنش سیاسی 2 مقوله هم پیوند در حیطه حکومت داری است. در برخی
نظامات سیاسی همچون جمهوری اسلامی ایران، اخلاق و ادبیات سیاسی پیراسته به
واسطه ویژگی ماهیت آرمان ها و اصول اساسی، برجستگی و اهمیتی چشمگیر دارد.
از
سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات و اخلاق آراسته و فاخر
سیاستمداران از مهمترین شاخص های ارزشگذاری آنان بوده است؛ شاخص هایی که می
توان آن را برآمده از ارزش های اسلامی و فرهنگ ملی کشور دانست. با وجود
این، در سال های اخیر نگرانی هایی در مورد افول جایگاه ارزش های اخلاقی و
پیراستگی ادبیات برخی سیاستمداران بروز یافته است؛ نگرانی هایی که از پس
کاربرد اصطلاحات و واژگان غیرمتعارف و بداخلاقی های سیاسی برخی سیاست
پیشگان، به طور ویژه در یک دهه اخیر شدت گرفته است.
متاسفانه با برخی
بداخلاقی هایی که طی سال های گذشته در سپهر سیاسی جامعه رخ نمود، جز سایه
ای از اخلاق بر جای نماند. این مساله نیز منجر به آن شد که گاهی ساحت سیاست
ورزی از قاعده مندی دور شود.
3- در واقع تا زمانی که قاعده سیاست
ورزی رعایت و احترام به رقبا در نظر گرفته نشود، خشونت کلامی و رفتاری با
مخالف تبدیل به امری فراگیر می شود. نتیجه اینکه تجویز و ترویج خشونت به
نابودی هنجارهای سیاسی و کاهش مشارکت و اعتماد در فضای اجتماعی و سیاسی می
انجامد که آفتی بزرگ در راه رسیدن به توسعه ای پایدار و همه جانبه است.
از
این رو متاسفانه گاهی اوقات دیده می شود که برخی با بهره بردن از رویکردی
رقیب ستیزانه به دنبال از میدان به در کردن رقیبان سیاسی هستند و در این
زمینه خود را صاحب حق می دانند چرا که معتقدند در مدار حق هستند و طرف
مقابل را در مدار باطل می بینند. از این رو کینه توزانه دیگری را شایسته
طرد می دانند.
4- با توجه به این که دایره فرهنگ بزرگتر از فضای
سیاست است، آیین فرهنگی بر بسیاری از ملاحظه های سیاسی برتری دارد. بنابر
این تحمل دیگری و گرایش رشد یابنده به سمت گفت و گو می تواند به قاعده مند
کردن کنشگری سیاسی بیانجامد. همچنین در نظر گرفتن قانون و پرهیز از نگاه
های سلیقه ای و جلوگیری از برچسب زدن های بی پایه و اساس و دروغین، راه
قاعده مند شدن عرصه سیاسی را هموار می سازد.
هر چند همان گونه که پیشتر
گفته شد، عرصه سیاسی بیشتر محل برخورد تفاوت ها و تمایزها است تا گرایش
تشابه ها. با این حال، اختلاف نظر و رقابت سیاسی نباید منجر به زیرپا
گذاشتن قواعد کنشگری سیاسی و اخلاق در این عرصه شود. بنابر این برای قاعده
مندسازی عرصه سیاست ورزی گفت و گو و باز کردن دریچه های مدارا نسبت به
یکدیگر می تواند راهگشا باشد.
5-بخشی از قاعده مند سازی عرصه سیاست
ورزی با نقش سازنده گروه ها و جریان های سیاسی ممکن می شود. زیرا این جریان
ها می توانند زمینه فرهنگ سازی سیاسی را فراهم کنند. یکی از اقدام ها نیز
می تواند ایجاد رویکرد مشترک در برابر نگرش های قانون گریزانه باشد تا
قانون گرایی و حرکت در مسیر قانون را بر بستر یک اقدام هماهنگ سیاسی تبدیل
به امری دایمی کند.
از طرفی دیگر نیز اولویت دادن به منافع ملی و پرهیز از نگرش های گروهی و حزبی صرف می تواند راهگشای سیاست ورزی قاعده مند باشد.