مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی و از جانبازان واقعه هفتم تیر ۱۳۶۰، با بیان اینکه «گرامیداشت بزرگان انقلاب نظیر شهید بهشتی نباید فقط به جنبههای تبلیغی و تکریمی محدود شود»، خاطرنشان کرد: اگر میخواهیم اندیشه بهشتی و مطهری در جامعه زنده و پویا بماند باید مورد تحلیل ونقد قرار بگیرد.
او افزود: شهید بهشتی در کنار تجلیل و تکریم نیاز به نقد نیز دارد. بخشی از مشکلات داخل نظام حکومتی از عمل نکردن به قانون اساسی است، اما بخش مهمی نیز به خود قانون اساسی برمیگردد که تدوینکننده اصلی آن آقای بهشتی بودند و آن بخشها در بازنگری باقی ماندهاند. با این حال آیا مطلق نشان دادن بزرگان کار درستی است؟
مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی با بیان اینکه «شهید مطهری و دیگران را نیز باید نقد کرد»، گفت: اگر این نقدها مطرح شود میتواند روی افکار کسانی که تصور میکنند همه چیز خوب است، تأثیر بگذارد و آنها را متوجه اشتباهشان بکند. من به دوستان دانشمند و محققی که قصد برگزاری همایشی علمی در مورد اندیشههای آیتالله هاشمی رفسنجانی را هم داشتند همین را عرض کردم که در کنار تبیین اندیشههای ایشان نقد هم ضروری است.
قدرت باعث تغییر امام خمینی (ره) و شهید بهشتی نشد
مهاجری با بیان خاطراتی از شهید بهشتی گفت: اگر به ایشان نقد شود، به معنای ایراد گرفتن از شهید بهشتی نیست بلکه برای گوشزد کردن به دیگرانی است که میخواهند راه شهید بهشتی را ادامه دهند و این ویژگی گذشت روزگار و اندوختن تجربه است که انسان را تکامل میبخشد. خاطرم هست در سفری که من همراه آقای هاشمی حدود ۱۰ سال قبل به عمره داشتیم، از مسئولان عربستان نخواستند امکانی فراهم کنند که به داخل خانه کعبه مشرف شوند، در حالی که در سال ۷۶ که تازه ریاست جمهوری ایشان تمام شده بود، ایشان وارد خانه کعبه شده بودند. زمانی که دلیل این موضوع را از ایشان جویا شدم؛ گفتند من در دید مردم هستم و ممکن است مردم عادی هم آرزوی این توفیق را داشته باشند و حسرت بخورند. من همانجا به ایشان گفتم تفاوت آقای هاشمی در قدرت با زمانی که در قدرت نیست، این است و در قدرت نبودن این آثار را دارد. برخی از مسئولان نیز اگر امروز در قدرت نبودند با شرایطی که در جامعه ایجاد شده است کفن میپوشیدند و با بسیاری مفاسد به مبارزه میپرداختند. ولی چون بر سر قدرت هستند سکوت میکنند.
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی ادامه داد: در اردیبهشت ۱۳۶۸ زمانی که دو ماه به پایان ریاست جمهوری آیتالله خامنهای مانده بود از ایشان پرسیدم که بعد از پایان این دوره چه میکنید. ایشان گفتند که احساس میکنم قم از نیروهای کارآمد خالی شده است و همه درگیر مسائل اداری و اجرایی کشور هستند و من تمایل دارم به قم بروم تا عدهای را تربیت کنم که نیروی نظام شوند. این نشان میدهد که آرمانها و ذهنیت ایشان در مورد اولویتهای انقلاب چه بود.
مهاجری در مورد تأثیر قدرت بر مسئولان گفت: اینطور نیست که همیشه خروج از مسئولیت اثر مثبت داشته باشد. مثلا در مورد دکتر روحانی، بنده آقای روحانی را از نوجوانی میشناسم و با هم همراه بودیم و از ایشانشناختی حدود ۵۰ ساله دارم، اما فکر نمیکردم ایشان در مقابل هجمه و سیلی که در این انتخابات از همه طرف علیه او، ایجاد شده بود، بتواند دوام بیاورد و تسلیم نشود اما توانست یک سیل خروشانتری به تنهایی راه بیندازد تا این هجمه را هضم کند و در انتخابات پیروز شود. من چنین وجهی ازشخصیت آقای روحانی سراغ نداشتم و نمیشناختم. ایشان را یک شخصیت رسمی و بسیار محافظهکار میدانستیم.
مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی گفت: البته افراد بسیار کمی وجود دارند که در زمانی که در قدرت هستند با زمانی که در قدرت نیستند تفاوت ندارند. امام خمینی (ره) در زمره این معدود افراد بودند. همچنین آقای بهشتی هم اگر در قید حیات بودند، فکرمیکنم اینگونه بودند. زیرا ایشان رئیس قوه قضاییه و در مدت کوتاهی رئیس شورای انقلاب شدند اما هیچ تفاوتی نکردند و اخلاق، رفتار و مواضعشان به همان صورت اول باقی ماند. آقای بهشتی از معدود کسانی بود که اگر به قدرتهای بالاتر هم میرسید این وضع را حفظ میکرد و از دست نمیداد.
شهید بهشتی در قانون اساسی ابزار مناسبی برای سالم ماندن قدرت در نظر نگرفته است
مهاجری مهمترین سرفصل نقد خود به شهید بهشتی را «تدبیر نکردن ابزارهای نظارتی کافی در برخی بخشها در قانون اساسی» عنوان کرد و افزود: شاید لازم بود در مورد مکانیسمها و ساختارهای حکومتی و ارتباط و تعامل آنها با یکدیگر و توزیع متوازن ابزارهای نظارتی در ساختار بیشتر فکر میشد و آینده درازمدت پیشبینی میگردید به نحوی که مکانیسم براساس افراد طراحی نشود.
او در ادامه تصریح کرد: اگر بهشتی را نقد کنم در کنارش خواهم گفت که بهشتی ۴۰ سال پیش آن تصمیمات را گرفته است و تجربههای این سالها را نداشته است. ایشان در زمان خودش بسیار خوب فکر میکرد و خوشبینانه (مانند امام) به مسائل نگاه میکردند. ولی اگر میدانستند بعدا چه اتفاقی میافتد شاید جور دیگر عمل میکردند. با این حال باید نقد کنیم تا اینگونه به نظر نیاید که شهید بهشتی تا قیامت را میدیدند.
امام مقدس بود و ما مقدسش نکردیم
مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در پاسخ به پرسشی درباره «مقدس کردن امام خمینی (ره) و نقش آن در شکلگیری برخی اصول قانون اساسی به شکل فعلی» تأکید کرد: امام هرچه بود خودش بود و ما مقدسش نکردیم. ولی شاید یکی از دلایلی که آقای بهشتی ابزاری برای نظارت بر مسئولان عالیرتبه در قانون اساسی در نظر نگرفته است همین موضوع باشد. یعنی به امام خمینی نگاه کردند و قانون اساسی را نوشتند و فکر بعد از امام را نکردند. شاید پاسخ این سئوال که چرا آقای بهشتی با آن عمق مدیریتی و فکر عالی ابزاری برای نظارت در نظر نگرفته، وجود امام بوده است.
منتقدین امام هم مصون از مسائل شخصی نبودند
مهاجری در مورد این موضوع که آقای بازرگان گفته بود «امام ردایی از ولایت دوخته است که فقط به تن خودشان مناسب است»، گفت: روزهای نخست انقلاب که امام به بازرگان حکم نخست وزیری دادند، نهضت آزادی یک اعلامیهای داد که در آنجا ولایت فقیه را بسیار امر خوبی دانستند و اعلام کردند امام به عنوان ولی فقیه کار بزرگی انجام دادهاند و ما باید اطاعت محض بکنیم. اما مرحوم بازرگان فرد خاصی بود، به این معنا که یک جایی اینگونه واکنش نشان میداد، اما در تلویزیون به کنایه میگفت خط امام در جیب من است که منظورش دستخط امام بود و یا جملهای که این ولایت ردایی است که فقط برای امام مناسب است. او با این حرفها میخواست اصل ولایتفقیه را کنار بزند. این موضوعات نشان میدهد نظر آنها این بود که در جایی که به نفع ما باشد، ولایت فقیه امر خوبی است و اگر چیزی گیر ما نیاید چیز بدی است. به همین دلیل حرفهای آقای بازرگان هم معیار نیست. اینکه بعضی حرفهایی که ایشان میزد درست است فکر نکنید، همیشه حرف درست میزد.
جبهه اعتدال را مردم پیش میبرند
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سئوالی درباره آینده جبهه اعتدال گفت: من معتقد هستم که اعتدال را مردم پیش میبرند. امروزهم به خوبی این موضوع مشهود است. نقش مردم در مواقع مختلف خود را بسیار نشان میدهد. همین موضوع باعث شده است که عدهای جرأت کنند، حرف بزنند. این جرأتی که آقای روحانی پیدا کرده، به دلیل حمایت مردم است. دیدید که دراین انتخابات هم تحت تأثیر حمایت مردم، جرأت ایشان بیشتر شد و مردم به صحنه آمدند و رأی ایشان نسبت به سال ۹۲، ۸ میلیون هم بیشتر شد. من معتقدم اگر میگذاشتند رأی به آقای روحانی بیشتر هم میشد. بنابراین مردم اصل هستند.
او در پاسخ به این پرسش که «آیا برای آینده اعتدال نیازمند تشکیلات نیستیم؟»، گفت: میتوان مردم را بدون تشکیلات هم در صحنه نگه داشت اما قطعا تشکیلات بهتر است. البته بگویم که با وضع فعلی نمیتوان تشکیلات ایجاد کرد و در کشور ما تشکیلات محال است مگر تشکیلات فرمایشی.
دست خدا در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ مشهود بود
حجتالاسلام مهاجری درباره پیشنهاد تشکیل جلساتی میان سران اعتدال برای تصمیم گیریهای مهم نیز گفت: امر مناسبی است، البته اگر این جلسات شکل بگیرد. آقایان با هم اختلاف نظرهایی دارند که شاید مانع از توفیق چنین جلساتی شود؛ مگر اینکه اتفاقات دیگری بیفتد. من با بزرگان اعتدال و اصلاحات بسیار صحبت کردم و بر ضرورت همگرایی بین بزرگان این جریان تأکید کردم. آنان نیز قبول داشتند اما لازمه آن انتقادپذیری ماست و اینکه اشکالاتی که در مورد سلوک و معاشرت و اطرافیان خود داریم برطرف کنیم که مانعی برسر همگرایی و تأثیرگذاری نباشد.
ناطق نوری کار اجرایی قبول نمیکند
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی درباره کنارهگیری حجتالاسلام ناطق نوری هم گفت: ایشان کنار نکشیدهاند، فقط مسئولیت در دولت قبول نمیکنند. پیشنهاداتی را که از طرف آقای رئیسجمهور به ایشان شده است قبول نکردهاند.
در پایان، مهاجری در پاسخ به پرسشی درباره سرانجام فضای ناآرام و بگو مگوی علنی مسئولان گفت: این موضوع مطلق نیست و کاملا نسبی است. بعضی موارد پاسخ دادن خوب است و بعضی موارد مخل است. من به آقای روحانی تا به حال چند بار گفتهام که در هر موضوعی جواب دادن مفید نیست ولی یک جاهایی هم باید بگوید و تشویقش هم میکنیم. بنابراین نمیتوان مطلق نظر داد. در اصل اینگونه تبادل پاسخها در فضای عمومی مفید است؛ اما نباید مسائل شخصی شود و به مرحلهای برسد که دشمن استفاده کند.