تدبیر24»هر از گاهی زخم کودک آزاری سر باز میکند و برای مدتی نمایان و بعد به دست فراموشی سپرده میشود، چرا که عدم آموزش و اطلاعرسانی به کودکان موجب تشدید این اتفاق شده است؛ کودکانی که به دلیل ترس از والدین سکوت کرده و مجرمان را وقیحتر میکنند. پوران درخشنده، نویسنده و کارگردان فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» درباره وضعیت کودک آزاری در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «وضعیت به گونهای است که انگار آشغالهایی را زیر فرش قایم کردهایم. به نظر بنده وضعیت کودک آزاری با توجه به آمارها و پژوهشهای میدانی و اظهارات افراد در گفتوگوها بحرانی است. از سوی دیگر، ما خودمان نیز شاهد چنین اتفاقاتی در اطرافمان هستیم. بنابراین اکنون وقت آن رسیده که مقداری فضا را برای آموزش به کودکان باز کنیم. باید در رسانههای جمعی این مسائل مطرح شوند، چون تلنگر کوچک تاثیرگذار نیست.»
یکی از مشکلات حال حاضر ایران و دیگر کشورهای جهان مقوله کودک آزاری است. چگونه باید با آموزش مهارتهایی در این زمینه تابوشکنی کرد که این مساله پنهان نماند و پیشگیری از آن اتفاق بیفتد؟
در این مورد هر قدر حرف بزنیم کم حرف زده ایم، چون موضوعی است که مدت هاست مسکوت مانده و راجع به آن صحبتی نشده است، چرا که ترس از آبرو باعث شده هیچکس از مقوله «کودک آزاری» دم نزند، حتی اگر کودکی از این مساله آسیب شدید دیده باشد. البته اکنون کودک آزاریها به گونهای شده که به کشتن کودکان نیز اقدام میکنند تا اثر این اتفاق کلا از بین برود. به نظر من جامعه و خانواده نیازمند آموزش هستند. خانوادههایی که به راحتی کودکان خود را در اختیار دیگران میگذارند و به راحتی اجازه میدهند آنها با دیگران معاشرت داشته باشند، فرزندانشان در معرض خطر هستند. بنابراین وقتی به کودکان در راستای این مسائل آموزشی داده نشود چگونه میخواهند بفهمند فردی که آنها را در آغوش گرفته و خوراکی میدهد قصد فریبشان را دارد یا نه؟ این کودکان از کجا باید متوجه شوند که خطری در کمین آنهاست؟ از این رو باید اطلاعات و آگاهی بخشی هر چه عمیقتر به جامعه داده شود. اکنون بحث آموزش مطرح است؛ موردی که اکنون ما به آن نیازمندیم. در درجه اول باید خانواده و والدین آموزش ببینند. نباید فقط هدف والدین فرزندآوری باشد. تربیت و تعلیم کودکان بسیار مهم است، چرا که شخصیت از دوران کودکی شکل میگیرد. باید به گونه آگاهی و شناخت ایجاد شود که اگر دو نفر میخواهند ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند بدانند که چه مسئولیتی دارند. از سوی دیگر، وقتی فرزندان بزرگتر میشوند به مدرسه میروند. مدرسه هم خانه دوم آنهاست. معلمان هم باید به کودکان، وضعیت روح و روان آنها، برخوردها و حتی سکوت دانشآموزان توجه کنند. معلمی عشق است نه فقط درس دادن. در مدارس هم باید به این مساله توجه شود، در جامعه هم همینطور. کودکان ما باید یاد بگیرند که چگونه بیرون از خانه با دیگران برخورد کنند. چگونه باید محدوده خصوصی بدنشان را بشناسند. کجا باید حرف بزنند و چیزی بگویند. کجا باید سکوت کنند و کجا باید قفل سکوت را بشکنند. باید این آموزشها را به زبان کودکانه مطرح کنیم. دوباره تاکید میکنم در درجه اول خانواده مسئول است و باید با بازیها و افسانهها این مسائل را به کودکان آموزش دهد. برای مثال وقتی مادری میگوید که من دختر 14ساله دارم و خجالت میکشم به او این مسائل را بگویم و خودم به تنهایی آمده ام فیلم شما درباره دختران را ببینم، بسیار جای تاسف دارد. دختر بچه 14ساله از چه کسی باید اطلاعات بگیرد؟ از سوی دیگر، الگوهای کودکان ما چه کسانی هستند؟ بحث آموزش بسیار قابل اهمیت است و اکنون باید جدی گرفته شود.
سینما و تلویزیون یکی از مهمترین و تاثیر گذارترین ابزارها برای آموزشهای اجتماعی و نشان دادن آنچه زیر پوست شهر و جامعه رخ میدهد، هستند. از این ابزار در راستای دفاع از حقوق کودکان چه استفادههایی میتوان کرد؟
به نظر من تلویزیون دانشگاه عمومی است؛ اولین جایی که باید بحث جدی و کارشناسانه در آن صورت بگیرد. باید فیلمهایی در این راستا ساخته و نمایش داده شوند. من میگویم نباید با نگاه سیاسی به این گونه مسائل بنگریم. به این مسائل باید با نگاه اجتماعی و فرهنگی نگریسته شوند. این مهمترین موضوعی است که ما باید به آن توجه کنیم. وقتی فیلمی ساخته میشود، برای فرهنگسازی، آگاهی و آموزشهای درست است. شما فکر کنید وقتی که این مسائل را در سینما و تلویزیون نشان ندهیم دیگران باید از کجا آسیبهای اجتماعی و راههای مقابله با آن را بشناسند. سینما یک ابزار بسیار قدرتمند در جهان است و باید مورد استفاده قرار گیرد. بسیاری از بحثها در جامعه مغفول مانده است، در حالی که جامعه ما در حال گذار است و با یک کلیک میتوان در بسیاری از موضوعات سرک کشید. بنابراین ما وظیفه داریم آموزش بدهیم. آموزش باید از دوران کودکی شروع شود نه اینکه وقتی کودکان بزرگ شدند خودشان بفهمند. والدین مسئولند که به فرزندانشان از همان دوران کودکی خود مراقبتی را آموزش دهند. باید والدین الگو و دوستان خوبی برای کودکان خود باشند و مهارتهای زندگی را به آنها آموزش دهند. از این رو وقتی کودکان بزرگ شده و در آینده زندگی مشترکی را تشکیل میدهند باید همان آموزشها را به فرزندان خود منتقل کنند. کودکان بسیار مظلوم هستند؛ چه پسران و چه دختران. آنها احتیاج به محبت و مراقبت دارند. چه کسی بهتر از والدین میتوانند عشق را به کودکان هدیه کنند تا آنها معنیاش را بفهمند. کودکان باید بیرون از خانه در مقابل اتفاقاتی که سر راهشان قرار میگیرد، با اعتماد به نفس قدرت نه گفتن داشته باشند. اگر روزی همکلاسی آنها کفش 300هزار تومانی پایش بود و کفش آنها 30هزار تومان قیمت داشت باید بدانند که چیزهای دیگری ارزشمند است نه ظواهر. در واقع اهمیت افراد به ارزشهای درونی و باطنی است نه به جنسیت، لباس، خانه و ماشین. این موارد باید از دوران کودکی آموزش داده شود. بنابراین وظیفه سینما و تلویزیون بسیار سخت است و باید به این مقوله بپردازد.
شما کارگردانی هستید که به آسیبهای اجتماعی از جمله موارد مرتبط با زنان و کودکان میپردازید. برای این مساله حتما باید مستنداتی داشته باشید. تجربه شما در حین تحقیق برای نوشتن سناریوهای خود در این زمینهها چگونه است و وضعیت کودک آزاری را چگونه میبینید؟
وضعیت به گونهای است که انگار آشغالهایی را زیر فرش قایم کردهایم. به نظر بنده وضعیت کودک آزاری با توجه به آمارها، پژوهشهای میدانی و اظهارات افراد در گفتوگوها بحرانی است. از سوی دیگر، ما خودمان نیز شاهد چنین اتفاقاتی در اطرافمان هستیم. بنابراین اکنون وقت آن رسیده که مقداری فضا را برای آموزش به کودکان باز کنیم. باید در رسانههای جمعی این مسائل مطرح شوند، چون تلنگر کوچک تاثیرگذار نیست و به اقدامات اساسی و راهبردی نیاز است تا هر چه زودتر فرزندانمان را در مقابل «کودک آزاری» ایمن کنیم، در غیر این صورت دوباره شاهد وقایع تلخی از این قبیل خواهیم بود.