*به تیم اعتماد به نفس بدهیم
ملیپوشان یک و ماه و نیم است که در اردو حضور دارند و برنامههای تدارکاتیشان را پشتسر میگذارند. طبق معمول بعد از لیگ اردوها شروع شد و مثل همیشه بچهها دوران آماهسازیشان را طی میکنند. گفته میشود که تیم ملی جوان است اما خب من این صحبتها را اصلا نمیپسندم. همین بازیکنان که در سالهای قبل هم در تیم ملی بودهاند و بازی کردهاند. به نظر من اصلا نباید این فضا ایجاد شود که تیم جوان است پس اگر باخت اشکالی ندارد. تیم توانایی بالایی دارد و باید نتیجه بگیرد. یعنی باید این تفکر بر تیم حاکم شود که بازیکنان ما خودشان را باور کنند و بدانند که میتوانند نتیجه بگیرند. اکنون مسئولیت تیم برعهده این بازیکنان است نباید روحیه، اعتماد به نفس و جنگندگی از آنها گرفته شود. تیم ملی ایران در رقابتها شرکت میکند و پتانسیل و توانایی بالایی دارد و باید برای پرچم ایران رقابت کند.
*روحیه قهرمانی به تیم بدهیم
اکنون من، کامرانی، داوری، حدادی،اوشین، آفاق و داورپناه در تیم نیستیم و تیم کنونی قرار است به کاپ آسیا برود. این تیم هم باید در کاپ آسیا نتیجه بگیرد چون بازیکنانش توانمند هستند. نه اینکه من با الکی بخواهم از آنها تعریف کنم چرا که همه میدانیم آنها بسکتبالیستهای تیم ملی هستند و جزو بهترینها به حساب میآیند. آنقدر در ذهن آنها نکنند که جوان هستند و باخت اشکالی ندارد و اگر باختند عیب ندارد. اتفاقا باید این فضا برایشان ایجاد شود که مسوولیتشان سنگین است و باید خودشان را نشان بدهند. روحیه قهرمانی به آنها بدهیم تا مبارزه کنند. با اعتماد به نفس بالا وارد زمین شوند. باید به آنها اعتماد به نفس و روحیه بدهیم. بهنام یخچالی، سجاد مشایخی، ارسلان کاظمی، محمد جمشیدی،امیر صدیقی،میثم میرزایی، فرید اصلانی و دیگران تا کنون در تیم ملی نبودهاند؟ این بازیکنان خیلی خوب هستند. کدام تیم آسیایی نفراتی مثل این بازیکنان دارد. حالا شاید چین و فیلیپین چند مهره داشته باشد اما تیم ایران در هرپست نفرات خوبی دارد که باید به آنها باور داشته باشیم و روحیه قهرمانی به تیم بدهیم تا بروند و مبارزه کنند. جوان هستند باشند، باید بروند و با روحیه بالا مبارزه کنند و اول شوند. نشدند دوم باشند. نباید با ذهنیت ضعف به مسابقات بروند و به نظرم رسانهها و کارشناسان هم نباید این توجیهها را قبول کنند. قطعا اگر تیمی با هدف حضور در جمع چهار تیم اول آسیا وارد مسابقات شود هیچ نتیجهای نمیگیرد.
*ذهن بازیکنان را خراب نکنند
تغییر و تحول در همه جا ایجاد میشود و اجتناب ناپذیر است. هیچ بازیکنی نمیتواند ۵۰ سال برای تیم ملی کشورش بازی کند. در کل دنیا این تغییرات ایجاد میشود اما نکته مهم سطح بازیکنان و تیم ملی است. سطح کیفی تیم است که همه چیز را تعیین میکند. سطح تیم ایران در سالهای گذشته از آسیا بالاتر بوده چه برسد به منطقه و باید این شرایط حفظ شود. نباید ذهن بازیکنان را با این موضوع که جوان هستند پس اگر ببازند اشکالی ندارد خراب کنند. این بازیکنان توانش را دارند که برای بهترین نتیجه بجنگند و باید این کار را هم انجام دهند. تمام منظور من این است که به تیم روحیه بالا بدهیم که با اعتماد به نفس وارد مسابقات شود.
*باید وضعیت حریفان مشخص شود
به نظرم حضور تیمهای اقیانوسیه به خصوص استرالیا برای آسیا خیلی خوب است. این اتفاق نه تنها برای بسکتبال ایران بلکه برای کل قاره مناسب است و باعث رشد میشود. در این رقابتها نیز باید ببینیم تیمها با چه شرایطی میآیند. مثلا استرالیا چه نفراتی را با خودش به لبنان میآورد. شخصا همیشه دوست داشتهام که تیمها با تمام توانشان وارد رقابتها شوند چون مسابقه با سطح بالا را دوست دارم. حالا باید ببینیم که همه کشورهای قاره با چه ترکیبی وارد مسابقات میشوند.
*به نظرم تیمها با ترکیب اصلی به لبنان نمیروند
با توجه به اینکه کاپ آسیا رقابتهای انتخابی نیست به نظر میرسد اکثر کشورها با تغییرات زیادی در ترکیبشان وارد مسابقات شوند. این رقابتها انتخابی المپیک و جام جهانی نیست و به نظرم محک اصلی برای تیمهای آسیایی انتخابی این دو رویداد است نه کاپ آسیا که بیشتر یک خوشآمد گویی به استرالیا و نیوزلند محسوب میشود. همه تیمها قطعا با ترکیب اصلی خود به میدان نمیآیند مثل ایران که به نظرم بیش از پنج بازیکن اصلی اش را در ترکیب ندارد.
*هدف قهرمانی باشد
به شخصه معتقدم تیم ملی ایران باید قهرمان شود. یعنی باید با این تفکر وارد مسابقات شوند. حالا اگر دوم یا سوم شدند هم خسته نباشد و به قول معروف دمشان گرم. اما نکته اینجاست که آن ذهنیت اهمیت دارد. یعنی شما دریا را ببینید که از جوی آب بپرید. قهرمانی را ببینید که نتیجه خوب بگیرید. به هر حال ما هم میدانیم بسکتبال قابل پیشبینی نیست. یک روز توپها وارد سبد نمیشود و میبازیم اما نه اینکه واقعا هدفمان را کوچک در نظر بگیریم و ببازیم بعد توجیه کنیم که تیم جوان است. قطعا ایران توانایی حضور در فینال را دارد.
*جای نسل طلاییها خالی است
قطعا جای بازیکنان نسل طلایی در تیم ملی خالی است. خیلیها نه تنها در ایران بلکه در آسیا دوست داشتند بازی این تیم را ببینند. تیم نسل طلایی ایران در هر پست بهترینها را داشت. البته نسل طلایی ایران همین ۵ نفر نبودند، بلکه هر ۱۲ نفری که برای مسابقات مختلف انتخاب میشدند جزوی از این نسل طلایی به حساب میآیند. این بازیکنان سالها تلاش کردند و جنگیدند و شخصیت کنونی بسکتبال ایران را در آسیا شکل دادند. یکدست بودند که اکنون در تیم ملی کمتر شدهاست و در نهایت برای برد همه کار میکردند. به نظرم قطعا هواداران بسکتبال ایران و آسیا از این اتفاق خوشحال نیستند. برای هوادارن اصلا جالب نیست که این ستارهها در تیم ایران نباشند.
*راه جوانگرایی این نیست
برای جوانگرایی رفتن در این مسیری که ما رفتهایم، درست نیست. اگر میخواهیم به جوانها فرصت بدهیم آنها را در تورنمنتهایی مختلف شرکت بدهیم و بگذاریم در رقابتهای مختلف بازی کنند. چند کشور را به ایران دعوت کنیم و تورنمنت برگزار کنیم و به جوانان این فرصت را بدهیم وارد زمین شوند. اینکه نتیجه بسکتبال ایران را فدا کنیم و بگوییم جوانگرایی کردهایم اصلا درست نیست. در همه جای دنیا راه جوانگرایی این است که نتیجه و جایگاه کنونی حفظ شود و در کنارش تلاش شود که نتیجه چهار و هشت سال بعد هم حفظ و بهتر شود نه اینکه نتیجه مسابقه پیشرو را از دست بدهیم که شاید چهار سال بعد مثلا قهرمان شویم. کجای دنیا چنین ریسکی میکند؟
*تیم مسئولیت سنگینی دارد
اکنون تیم ملی ایران برای کاپآسیا آماده میشود. باید این را مد نظر داشته باشیم که تیم ملی ایران در مسابقات شرکت میکند و باید بجنگد و مبارزه کند. باید نتیجه بگیرد. قطعا مسوولیت سنگینی برعهده بازیکنان است چرا که باید از نام بسکتبال ایران دفاع کنند. همه این بازیکنان توانایی زیادی دارند و جزو بهترینها هستند و اکنون که در تیم ملی ایران حضور دارند باید بهترین نتیجه را بگیرند.
*حاتمی همه مسئولیتها را قبول کند
من به مربی ایرانی و خارجی کاری ندارم. فقط این را میگویم که هرکس مسئولیت تیم ملی را قبول میکند همه چیز این مسئولیت را بپذیرد. چیزی که این روزها من را آزار میدهد این است که میبینم هنوز تیم به مسابقات نرفته پالسهای منفی به تیم منتقل میشود. تیم ایران است و بازیکنان توانایی زیادی دارند. این صحبتها را باوئرمن در بسکتبال ایران به اشتباه ایجاد کرد و حالا ادامه پیدا کردهاست. نه اینطور قابل قبول نیست. اکنون آقای حاتمی سرمربی تیم ملی است و باید مسئولیتها را قبول کند. اگر برد که جای تشکر دارد و دستش درد نکند اما اگر باخت و نتیجه نگرفت مسئولیت باخت را هم به گردن بگیرد. آقای حاتمی فردا نگوید که خواستههایش اعم از بازیکن، تدارکات یا اردو مهیا نشده و چیزی یا کسی را دراختیار نداشته است. اگر همین خواستهاش است باید مسوولیت نتایج را برعهده بگیرد.
*مربی خارجی سطح اول به ایران نمیآید
با توجه به شرایط موجود هیچ مربی سطح اول خارجی به ایران نمیآید. باوئرمن، بچیروویچ و ترومن مربی سطح اول نبودند. هر مربی خارجی که به ایران میآید درجه دو و سه است. به همین دلیل من درباره خارجی یا ایرانی بودن مربی تیم ملی نظری نمیدهم و فقط میگویم که اکنون که آقای حاتمی به عنوان یک مربی ایرانی هدایت تیم ملی را قبول کرده مسئولیت همه چیز را بپذیرد و تلاش کند. من با آقای حاتمی در باشگاه کار کردهام اما کار در باشگاه و تیم ملی فرق دارد و امیدوارم که او جامعه بسکتبال را پشیمان نکند. اگر تیم باخت نگوید من این بازیکن یا آن تدارکات را میخواستم و در اختیار نداشتم و فدراسیون موافقت نکردهاست. فردا به این بهانهها از مسئولیت شانه خالی نکند. البته این را هم بگویم که از میان مربیان خارجی بچیروویچ از همه بهتر بود. او هم از نظر فنی خیلی خوب بود و هم اینکه از نظر روانی بسیار خوب کار میکرد و ارتباط بسیار مناسبی با بازیکنان داشت. ما زمان او هم خیلی خوب نتیجه گرفتیم.
*نخواستند که در تیم باشم
من عاشق بسکتبال بازی کردن هستم. همیشه دوست دارم رقابت کنم. اینکه میگویند ما نخواستیم در تیم باشیم و نیامدهایم درست نیست. خودشان نخواستند. این شانس را هم به ما ندادند که وارد اردو شویم. من همیشه گفتهام تیم ملی جای ۱۲ تا از بهترینهای بسکتبال است. هیچوقت هم سن برایم مهم نبوده و نیست. فادی خطیب با ۴۰ سال سن برای لبنان بازی میکند. پائو گسول برای اسپانیا به میدان میرود. اینکه این حرفها گفته میشود عوام فریبی است. اینکه میگویند ما بازیکنهای عالی خودمان را به مسابقات نمیبریم تا جوانگرایی کنیم اشتباه محض است. همانطور که گفتم بهترین برنامهریزی ورزش این است که طوری کار کنی تا در رقابتهای پیشرو نتیجه بگیری و برای نتیجه ۴ یا ۵ سال دیگر هم آماده شوی. اینکه نتیجه رقابتهای پیش رو را فدا کنی که شاید و شاید ۴ سال بعد نتیجه بگیری درست نیست. ریسک است و هیچ کشوری این ریسک را انجام نمیدهد. حتی چین هم که به دنبال تغییر نسل بود بازهم بهترینهایش را به یکباره کنار نگذاشت. من همیشه گفته ام و بازهم میگویم که تیم ملی برای بهترین ۱۲ نفری است که در اردو حضور دارند. برای یک مسابقه بازیکنان وارد اردو میشوند و تیم ملی باید از آماده ترین ۱۲ نفر تشکیل شود. حالا در میان این نفرات چه کسی که ۱۷ سال داشته باشد و چه ۴۰ سال باید در تیم ملی باشد.
*از اینکه خارجیها بگویند ایران را بردیم ناراحت میشوم
ما ورزشکاران در کنار رقابتهای داخلی با بازیکنان خارجی هم رقابت و کل کل داریم. اینکه ببینیم بازیکنان خارجی بگویند ایران را بردیم ناراحت میشوم. از شکست ما خوشحالی کنند من را میسوزاند. غربآسیا این اتفاق افتاد. تیم نایب قهرمان شد و آنها میگفتند ایران را بردیم. کسی نمیگفت ایران با چه ترکیبی به لبنان باخت. همه میگفتند تیم ملی بسکتبال ایران باخت. خب چرا این کار را کردند؟ یا تیم قوی میبردند که قهرمان شود یا اینکه تیم ملی جوانان را به مسابقات اعزام میکردند. متاسفانه در آن روزها نیز حرفها روزانه تغییر میکرد و میدیدیم که کسی از برنامههای رقابتها نیز خبر ندارد. به نظرم اصلا خوب نیست که انقدر راحت نام بسکتبال ایران با شکست اجین شود و همه از باختن بسکتبال کشورمان حرف بزنند.
*باوئرمن رفت خوشحالترین آدم دنیا بودم
گاهی اوقات فکر میکنم که خدا من را خیلی دوست دارد. فکر میکردم باوئرمن یکی دو سال دیگر با این وضعیت بسکتبال ایران را رها کند اما فقط چند ماه طول کشید. با خودم میگویم اکنون آقای مشحون چطور به صورت افرادی که در آن جلسه بودند و رو به آنها گفت باوئرمن پشت گوشش را دید ایران را میبیند، نگاه میکند؟ در جریان قهرمانی آسیا جلسه گذاشتیم و هرکس اتفاقها را بیان کرد و از باوئرمن گله داشت. آقای مشحون گفت من از این چیزها خبر نداشتم. بگذارید مسابقات تمام شود و سهمیه را بگیریم. باورئمن پشت گوشش را دید ایران را هم میبیند. اما این حرفش را فراموش کرد. یک مربی مثل باوئرمن میرود پاکستان و دستمزد خوب میگیرد و قراردادی طولانی میبندد. هر زمان که پیشنهاد بهتر داشت آنجا را رها میکند. این طبیعی است. باوئرمن این کار را با ایران هم کرد اما من فکر میکردم حداقل یکی دوسال طول میکشد نه اینکه بعد از چند ماه از ایران برود. وقتی او رفت آنقدر خندیدم. خوشحالترین آدم دنیا بودم.
*۲۷، ۲۸ سالگی نمیتوانستند کنارم بگذارند
مصاحبههای ده سال گذشته من را بخوانید. تنها کسی که انتقاد میکرد و حقایق را میگفت من بودم. هدف من هم بهتر شدن اوضاع بود نه چیز دیگر. از طرف منتقدان متهم بودم که از فدراسیون حمایت میکنم و از طرف فدراسیون هم متهم میشدم که چرا انتقاد میکنم. من حق میگفتم و به همین دلیل سالی یکی دو بار دوستان فدراسیون به من زنگ میزدند و میگفتند چرا این حرفها را زدهای. میرفتم فدراسیون و می گفتند که آقای مشحون ناراحت است و برو با او صحبت کن. وقتی به اتاق آقای مشحون میرفتم سعی داشت که بگوید این حرفها برای من نیست اما من تاکید میکردم که حرفهای خودم است چون به عنوان کسی که سالها در بسکتبال بوده و زندگیاش را برای این رشته گذاشته میخواستم همه چیز بهتر شود. شاید به همین دلیل یک ناراحتی از قدیم در دلشان بود. با این حال معتقدم زمانی که ۲۷ یا ۲۸ سال داشتم نمیتوانستند من را کنار بگذارند چون منتقدان فدراسیون را خیلی تحت فشار قرار میدادند اما حالا این کار را کردند. انتقاد هم شد اما کمتر. ماجرای اختلافهای من با باوئرمن، آن انتقادهای قدیمی و اتفاقهای بازی دانشگاهآزاد و شهرداری اراک و خیلی از چیزهای دیگر دست به دست هم داد تا این اتفاقها بیفتد. وگرنه مشکل اصلی من با باوئرمن بود نه کس دیگر. حالا علیه ما موضع گرفتهاند و جالب است که میگویند این بازیکنان علیه تیم ملی موضع دارند. تیم ملی که ملک شخصی نیست و نباید طبق سلیقه برای آن تصمیم گرفت. من میگویم انتقاد اگر خوب و به سود بسکتبال باشد باید به آن توجه شود.
*جلوی وزیر هم از من ناراحت شد
بعد از اینکه تیم ملی قهرمان آسیا در فیلیپین شد به ما پاداش ندادند اما بعد از برد فوتبال برابر اردن چند هزار دلار پاداش به فوتبالیستها دادند. من انتقاد کردم که اگر پول نیست برای همه نباشد و اگر هست برای همه باشد. در جلسه بسکتبالیها با وزیر، آقای گودرزی گفت که باید سلسه مراتبها مراعات شود و بازیکن درباره وزیرحرف نزد. آقای مشحون هم تلاش داشت که بحث را به گونهای پیش ببرد که اصلا این صحبتها از طرف بسکتبالیها نبوده اما به عنوان بازیکن که صحبت کردم تاکید داشتم که تمام حرفها را زدهام و دلیلش این بوده که ما سلسله مراتب را رعایت کردیم اما کسی حرفمان را نشنید و وزارتخانه کاری انجام نداد. شاید آقای مشحون از این موضوع هم ناراحت شد اما به هرحال من که با محمود مشحون مشکلی نداشتم. انتقاد داشتم اما همیشه حرف حق را زدهام. حتی وقتی منتقدانش حرف نادرست زدهاند جلوی آنها ایستادهام. مشحون ۳۰ سال رییس فدراسیون بوده و فرد کوچکی در ورزش نیست. اگر بود تا امروز حذف شدهبود. من هم هیچوقت بیاحترامی نکردم و تمام نقدهایم برای بهتر شدن بوده و هست.
*نمیتوانستم در انتخابی المپیک باشم
در سال ۲۰۱۵ نمیتوانستم در تیم ملی باشم. همسر و دخترم میگفتند بس است و آن تابستان با ما باش. اولین سال هم بود که روز اول اردو در تمرین نبودم و به مسافرت رفتم. به ایران آمدم و باوئرمن گفت برو و ۴۵ روز دیگر بیا. در آن مدت هم که نبودم از فدراسیون به تمام اعضای خانواده من زنگ زدند که صمد حتما بیاید که من آمدم و در کنار تیم به مسابقات رفتم و بعد اتفاقها ایجاد شد.
*باوئرمن مربی خوبی نبود
من از اول فهمیدم که باوئرمن به درد بسکتبال ایران نمیخورد. وارد تمرین میشدیم و در ابتدا یک ساعت صحبت میکرد. سادهترین و ابتداییترین موارد را به بازیکنان آموزش میداد. به هر حال نفراتی که وارد اردوی تیم ملی شدهاند این چیزها را بلد هستند و نیازی به توضیح نیست. بعد هادی زالزاده را به عنوان بدنساز به تیم ملی آوردند که هیچ تجربه کار مربیگری نداشت و هیچ فشاری به تیم وارد نمیشد. آنقدر فشار تمرینها کم بود که من خودم یک ساعت قبل یا بعد از تمرین به تنهایی تمرین میکردم چون کمبود فشار داشتم. از طرف دیگر ما هیچ تاکتیکی برای این مسابقات نداشتیم. شما بروید و فیلم بازی با فیلیپین را نگاه کنید. ببینید ما چه داشتیم و چه نداشتیم. با اینکه گفتند من بد بودم اما تنها کسی بودم که در اندازه خودم ظاهر شدم. در آن روز کلا تیم ایران خوب نبود اما من به اندازه خودم کار کردم.
*جلوی همه من را خراب کرد
بعد از باخت به فیلیپین به یکباره همه بازیکنان را با آن روحیه خراب و به هم ریخته جمع کرد و گفت بیایید که فیلم بازی را ببینیم. همه جمع شدیم و فیلم را پخش کرد و بعد از دو دقیقه یک صحنهای که شوت من وارد سبد نشد را نگه داشت و گفت بلی. ما باختیم به خاطر این شوت گل نشده صمد. من ازهمه عذرخواهی میکنم که به صمد بازی دادم و او باعث باخت تیم شد. من را خراب کرد اما چیزی نگفتم. منتظر شدم وقتی همه رفتن با او صحبت کردم. گفتم نباید جلوی همه من را خراب میکرد و این حرف را میزد. بعد بازی به من گفتند که بازیکنان را آرام کن تا برای ادامه مسابقه آماده شوند. به باوئرمن گفتم اعتبار من را پیش همه بردی حالا چطور توقع داری با آنها صحبت و تیم را آماده کنم؟ به او گفتم اگر نظرت این است که من باعث باخت شدم اشکالی ندارد. دیگر از من استفاده نکن و اصلا اجازه بده به ایران برگردم. گفت نه اشتباه نکن من به تو نیاز دارم. از حرف من برداشت شخصی نکن منظور من کل تیم بوده است.
*گفتم اگر بدرد نمیخوردم برگردم
برای بازی بعدی من را وارد زمین میکرد و من هم هیچ اقدامی نکردم. بازی بعدی فکر کنم صفر اقدام داشتم و فقط پاس میدادم. با من صحبت کرد که به او گفتم من را به زمین میفرستی و میگویی شوت بزن. بعد دلیل باخت را گل نشدن شوت من عنوان میکنی؟ خب اگر نظرت این است که من به درد تیم نمیخورم از من استفاده نکن. چرا برای اینکه برخی از تو ناراحت نشوند الکی به من بازی میدهی؟ به باوئرمن گفتم اگر بعد از دو ماه کار در بسکتبال ایران برایت بردن ما مهم است برای من که ۱۴ سال در این تیم بودهام خیلی مهمتر است که حتما برنده شویم اما اگر نفع تیم این است که من نباشم اجازه بده که بازی نکنم. همین مساله باعث شد تا شب قبل سفر مشحون به آمریکا جلسهای با او داشته باشیم.
*باوئرمن حرفش را درست کرد
من با باوئرمن که صحبت کردم او به من گفت که نباید شخصی به ماجرا نگاه کنم. او همیشه تاکید داشت که توتزیکی را مثال بزند و این کار را هم کرد که من در پاسخ به او گفتم در هر جای دنیا اگر در جریان یک تورنمنت مهم بیدلیل و غیر منطقی چنین رفتاری با یک ملیپوش انجام میداد قطعا اخراج میشد چرا که همه کشورها ارزش قهرمان خودشان را میدانند و اجازه نمیدهند کسی بیدلیل چنین رفتاری با ملیپوششان داشته باشد. این ماجرا گذشت تا اینکه شب قبل سفر محمود مشحون به آمریکا جلسهای گذاشتند که به من گفتند در آن حاضر باشم. در آن آقای مشحون گفت باوئرمن پشت گوشش را دید ایران را هم میبیند. آقای مشحون گفت که موضوع را بررسی میکند و این اتفاق هم افتاد و بعد از این جلسه هم باوئرمن بچهها را جمع کرد و گفت منظورش چیز دیگری بوده و نباید شخصی به آن موضوع نگاه کرد و خواست که موضوع را به گونهای حل کند. عذرخواهی نکرد اما خواست مساله را تمام کند.
*چین را نمیبردیم
ما توانایی بردن چین را داشتیم اما به این شرط که آماده سازی خوبی انجام میدادیم. در آن تورنمنت، با آن وضعیت تیم ملی و برنامه ریزی قبل آن نمیتوانستیم چین را شکست بدهیم. حتی اگر در فینال هم برابر چین به میدان میرفتیم بازهم میباختیم چون اصلا آماده نبودیم.
*سکوت میکردم اما حاشا کردنشان آزارم میدهد
من هیچ وقت نمیخواستم این حرفها را بزنم اما وقتی میبینم همه چیز را حاشا میکنند و طوری برخورد میکنند که انگار اتفاقی نیفتادهاست آزار میبینم. یک سری کارها میکنند که ناراحتکننده است. من همیشه هدفم بهتر شدن بسکتبال بوده و هست. با شخصی مشکلی ندارم. با شخص محمود مشحون هم مشکلی ندارم. من به عنوان کسی که در بسکتبال ایران بودهام همیشه سعی کردهام حقایق را بگویم و هدفم رشد بسکتبال بوده اما در این مدت کارهایی کردهاند که ناراحت کننده است. من حتی در این دو سال به فدراسیون نرفتهام چون میدانم برخی ناراحت میشوند من را آنجا ببینند.
*جوانان بد بودند اما آنها را نکوبیم
تیم ملی جوانان ما در جام جهانی خیلی بد بودند اما نباید آنقدر آنها را بکوبیم. برای شخص من این موضوع اهمیت دارد که چند نفر از این جوانان در سالهای آینده به بسکتبال بزرگسالان تزریق میشوند؟ باید چند نفر از آنها به تیم ملی بزرگسالان اضافه شوند. این موضوع مهمتر از نتیجه گرفتن در جام جهانی است. البته نتیجه در جام جهانی هم اهمیت بسیار زیادی دارد. اما ببینید تیم جوانان سال ما در آسیا نهم شد اما در رده بزرگسالان به مقام سوم بازیهای آسیایی رسید. آینده مهم است. اکنون کانادا قهرمان جهان شد و آمریکا سوم. ببینید آینده بازیکنان این دو تیم چه میشود. به نظرم خندان پور، صمدی و آذری خوب هستند. رحیمزاد هم قد کوتاهی دارد اما خوب است. تیم ملی جوانان در جام جهانی بین ۱۶ کشور پانزدهم شده و نتیجه و عملکردش اصلا خوب نبودهاست اما به جای اینکه بررسی کارشناسی شود، صحبتهای فنی بازگو شود غیر منطقی و غیر فنی آن را توجیه میکنند. به نظرم اصلا توجیه کردن درست نیست و باید کارشناسانه همه چیز بررسی شود.