در مقاله اول پیرامون حواشی به وجود آمده برای یکی از مجریهای صدا و سیما به این موضوع پرداختیم که چرا افکار عمومی میل و عطش سیریناپذیری برای نظرافکندن به حواشی زندگی سلبریتیها دارد و این موضوع را هم مطرح کردیم که علت به وجود آمدن این حاشیهها به مدیریت غلط سلبریتیها در مواجه با افکار عمومی بر میگردد. اما چرایی به وجود آمدن این حواشی فقط معطوف به افکار عمومی و مدیریت غلط آن توسط سلبریتیها نیست.
تدبیر24»در مقاله اول پیرامون حواشی به وجود آمده برای یکی از مجریهای صدا و سیما به این
موضوع پرداختیم که چرا افکار عمومی میل و عطش سیریناپذیری برای نظرافکندن
به حواشی زندگی سلبریتیها دارد و این موضوع را هم مطرح کردیم که علت به
وجود آمدن این حاشیهها به مدیریت غلط سلبریتیها در مواجه با افکار عمومی
بر میگردد.
اما چرایی به وجود آمدن این حواشی
فقط معطوف به افکار عمومی و مدیریت غلط آن توسط سلبریتیها نیست. بروز
اینگونه اتفاقات دلایل دیگری هم دارد که در این مقاله سعی میکنیم به
مهمترین دلیل بروز چنین وقایعی بپردازیم.
شاید
بتوان مهمترین دلیل بروز این اتفاقات را در ریاکاری نهادینه شده در بطن
جامعه ایرانی دانست. جامعه ایران مدتهاست که یک جامعه دو زیست است. مردم
ایران سالهاست که به دو گونه و شکل کاملاً متضاد زندگی میکنند. در جامعه و
در مواجهه با نهادهای رسمی و عمومی یک نوع رفتار، منش و برخورد را از خود
بروز میدهند و در زندگی خصوصی خود رفتار، منش و برخوردی کاملاً متضاد با
نوع اول را در پیش میگیرند.
در سطح اجتماع
یکجور لباس میپوشند و در زندگی و رفت و آمدهای شخصی و مهمانیهای خصوصی
جور دیگر. در سطح جامعه به یکسری مسائل علاقه نشان میدهند در حالی که در
باطن خود هیچ علاقهای به آن مسائل ندارند. در سطح جامعه با ادبیاتی حرف
میزنند که مطلقاً آن را در جمعهای خصوصی استفاده نمیکنند.
این
ریاکاری و دورویی به این خاطر است که برای پذیرفته شدن توسط نهادهای رسمی و
عرفی جامعه مجبورند چهرهای از خود را به نمایش بگذارند که مطلوب و
موردپسند آن نهادها باشد. علت بروز چنین رفتارهایی از سوی مردم به این
موضوع برمیگردد که برای پذیرفته شدن در نهادهای رسمی باید به گونهای
رفتار کنی که مورد پسند آن نهاد رسمی باشد.
برای
مثال اگر میخواهی در ادارهای دولتی استخدام شوی مجبوری از قوانینی که آن
اداره یا نهاد دولتی برای تو وضع کرده پیروی کنی. مثلاً با لباس رسمیتری
در محل کار حاضر شوی، از ادبیات خاصی در برخورد با مدیران و کارمندان
استفاده کنی و رفتاری داشته باشی که مورد پسند مدیران آن مجموعه باشد. چه
آنکه اگر یکی از این موارد را رعایت نکنی مورد تنبیه و مواخذه قرار خواهی
گرفت و چه بسا شغل خود را از دست بدهی.
حال فرض
کنید هیچگونه از این رفتارها موردپسند شما نباشد و شما صرفاً برای حفظ
موقعیت وادار به انجام آن رفتارها میشوید. این اجبار شما را سرخورده
میکند و باعث میشود ریاکاری درون شما نهادینه شود. وقتی کسی وادار به
انجام چنین رفتار ریاکارانهای میشود این رفتار به سایر حوزههای زندگی او
هم تسری پیدا میکند و ریاکاری را در جامعه نهادینه میسازد.
بعد
از مدتی هم چون این رفتار به اجبار توسط همه مردم رعایت میشود، بدل به یک
هنجار عمومی شده و قبح آن میریزد و زمینه را برای بروز اتفاقاتی مشابه
آنچه برای خانم مجری افتاد مهیا میکند. در ایران سالهاست که دو قرائت از
فرهنگ وجود دارد. اولی قرائتی که نهادهای رسمی از فرهنگ ارائه میدهند و
دومی برداشتی است که مردم عادی جامعه از مقوله فرهنگ دارند. این دو نگاه
متاسفانه در بسیاری از زمینهها با یکدیگر همسو نیستند. در واقع نهادهای
فرهنگی راه خود را میروند و مردم راه خودشان را.
سالهاست
بودجههای کلانی برای مسئله حجاب صرف شده و از ابزار مختلفی برای تبلیغ
حجاب و عفاف استفاده شده است. اما نه تنها این مسئله حل نشده بلکه نهادهای
فرهنگی مداماً درباره وضع حجاب ابراز نگرانی میکنند و معتقدند حجاب توسط
بسیاری از اقشار جامعه به درستی رعایت نمیشود.
علت
حل نشدن چنین مسائلی این است که نهادهای فرهنگی و مردم زبان گفتوگو با
یکدیگر را متوجه نمیشوند. نهادهای رسمی نمیتوانند افکار عمومی را اغنا
کنند و افکار عمومی هم به دلیل اغنا نشدن راه خود را میرود. فیلمهایی را
میبیند که از سوی نهادهای رسمی مبتذل خوانده میشود، موسیقیهایی را گوش
میکند که نهادهای رسمی نمیپسندد، روابطی را در زندگی خصوصی پیش میگیرند
که نهادهای رسمی آن روابط را درست نمیداند.
ماحصل
این تضاد فرهنگی میشود آزاده نامداری. او که برای پذیرفتهشدن و رسیدن به
شهرت در ایران به یک شکل رفتار میکرده، در خارج از کشور رفتار دیگری از
خود بروز میدهد. رفتاری که در تضاد کامل با سابقهای است که از او در ذهن
داریم. اگر او واقعاً به حرفهایی که در ایران زده ملتزم بود و اعتقاد
داشت، نباید با خارج شدن از ایران رفتار دیگری از خود بروز میداد. اگر هم
از ابتدا به مسئله حجاب اعتقاد نداشت پس چرا زمانی که در ایران بود انقدر
بر آن تاکید میکرد و اصرار به رعایت آن داشت؟
جواب
این سوال مشخص است. آزاده نامداری هم درگیر همان خصلت ریاکاری است که در
تمام ما ایرانیان نهادینه شده. او در ایران به گونهای رفتار میکند که
مشکلی برای شهرت و محبوبیتش ایجاد نشود. حتی اگر به آن رفتارها اعتقاد
نداشته باشد هم طوری رفتار میکند که هم مورد پسند نهادهای رسمی باشد و هم
مردم او را تائید کنند.
اینگونه است که زمینه
برای شهرت و محبوبیت او فراهم میشود و مورد تائید نهادهای رسمی هم قرار
میگیرد. اما چون این اظهارات از سر باور قلبی نیست و صرفاً پوششی است برای
رسیدن به شهرت بالاخره در جایی مصنوعی بودن خودش را نشان میدهد.
برای
اینکه به تصنعی بودن رفتار خانم مجری پی ببریم کافیست تکذیبیهای را که
خودشان منتشر کردند با هم مرور کنیم. ایشان مدعی شدند که برای لحظهای
روسری از سرشان اُفتاده در حالی که فیلم بعدی نشان میداد از اساس روسری
وجود نداشته. بعد مدعی شدند که در جمعی خصوصی که همهگی محارم ایشان
بودهاند حضور داشتهاند این در حالی است که در فیلم بعدی مشخص شد آنجا یک
پارک یا تفرجگاه است و خبری از محیط خصوصی نیست.
ایشان
گفتهاند که از حضور دوربین مطلع نبودهاند و اتفاقی این تصاویر از ایشان
برداشته شده که این مدعا هم در فیلم منتشر شده بعد از اظهارات ایشان رد
میشود و در فیلم مشخص است که ایشان به حضور دوربین آگاه هستند و به آن
واکنش نشان میدهند. برای مبرا کردن خودشان هم با چادر در فیلم تکذیبیه
حاضر شدند. این رفتار نتیجه همان ریاکاری است که ایشان برای رسیدن به شهرت
در پیش گرفتهاند.
ایشان در حالی رفعت مردم
ایران را طلب میکند و از نقش مادری خود مایه میگذارد که سالهاست
اعتقادات بخش وسیعی از مردم را به بازی گرفته تا به شهرت برسد. کسی که با
حرارت بسیار از حجاب، لزوم رعایت روابط شرعی و حتی رنگ چادر دفاع میکرد در
جایی خارج از مرزهای ایران گونهای دیگر از رفتار را بروز میدهد. این
اتفاق زنگ خطری برای مسئولان ما هم هست. ماجرای آزاده نامداری هشداری است
برای آن دسته مسئولینی که اصرار دارند وجود سبکهای مختلف زیست در جامعه را
نادیده بگیرند و صرفاً بر یک گونه مطلوب از زیست اجتماعی تاکید بورزند.
این
اصرار زمینه را برای ریاکاری و ظهور آزاده نامداریهای بعدی فراهم میکند.
چرا که مردم احساس میکنند برای پیشرفت و برخورداری از منابع عمومی باید
جوری رفتار کنند که مسئولین میخواهند این در حالی است که شاید قلباً
اعتقادی به آن مسئله نداشته باشند.
فرهنگ زمانی
در یک جامعه شکوفا میشود و تاثیر خود را میگذارد که متولیان امور فرهنگی
تکثر را به رسمیت بشناسند و زمینه را برای ظهور و بروز همه گرایش مهیا
نمایند. آزاده نامداری به تنهایی مقصر نیست. این جامعه ایران است که با
ریاکاری نهادینهشده درون خود آزاده نامداریها را میسازد. آزاده نامداری
زمانی اشتباه اصلی را انجام داد که درباره چیزی که باور قلبیاش نبود
مصاحبه کرد. ایشان اگر صفحات اجتماعی مختلف را مرور کند متوجه میشوند
بسیاری از مردم بیشتر از آنکه اتفاقات رخداده در چند روز اخیر مکدر باشند
از توجیهات ناشیانه و رفتارهای ریاکارانه ایشان است که دلگیر شدهاند. به
طور خلاصه سوال مردم از خانم نامداری این است: توبه فرمایان چرا خود توبه
کمتر میکنند؟
رویداد 24