تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 02
کد خبر: ۸۶۱۹۶
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۰

امام رضا (ع) از امامت تا معجزات و کرامات

امام موسی کاظم (ع) در دوران حیاتشان بر امامت امام هشتم (ع) پس از خودشان گواهی داده‌اند و به سلیمان بن حفص مروزی فرموده اند: "اگر پس از من زنده ماندی نزد شیعیان و دوستان من به امامت او گواهی ده."
تدبیر24»قرار گرفتن حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد مقدس برای ایران و ایرانیان موجب افتخار است از این رو افراد به پاس برخورداری از این نعمت بزرگ و ارزشمند، در راستای برآورده شدن حاجت هایشان، زیارت امام هشتم (ع) را نذر می‌کنند.

هر یک از امامان معصوم (ع) با وجود برخورداری از مجموعه‌ای از صفت‌های نیک، با یک صفت بیش از سایر صفت‌ها به شهرت رسیده‌اند و این صفت در مورد امام رضا (ع)، مهربانی و رئوف بودن ایشان است.

هشتمین امام شیعیان، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) یازدهم ذی‌القعده شانزده روز پس از شهادت جد بزرگوارشان امام صادق (ع) در مدینه چشم به جهان گشودند.

نام مبارک این حضرت را «علی» گذاشتند. کنیه‌اش «ابوالحسن» و القابش، رضا، صابر، رضی و وفی بود که مشهورترین آن‌ها «رضا» است.

پدر آن حضرت، موسی بن جعفر (ع) و مادرش «نجمه» بود البته «تکتم»، «سمانه» و «ام البنین» نیز خوانده می‌شد.

مادر امام رضا (ع) زن بسیار مؤدب، با فضیلت و عابدی بود. درباره‌ی ادب وی نوشته اند: «او نسبت به حمیده مادر امام موسی کاظم (ع) احترام فراوانی قائل بود، چنانکه در حضورش به احترام او نمی‌نشست.»

علاقه «نجمه» به عبادت الهی به حدی بود که در دوران شیر خوارگی امام رضا (ع) اظهار کرد مرضعه‌ دیگری تعیین کنند تا او را در شیر دادن به کودک خود یاری کند. پرسیدند: مگر شیر تو کم است؟ گفت: نه؛ ولی بر اثر اشتغال به شیر دادن از نوافل و ذکر‌های مستحبی باز مانده ام؛ بدین جهت کمکی می‌خواهم تا بلکه مستحبات را ترک نکنم.

تعیین امامت

پیشوای هشتم (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش امام کاظم (ع) عهده دار مقام امامت شد. امامت آن بزرگوار همچون امامت دیگر پیشوایان علیهم السلام، از جانب خدا و به تعیین و تصریح پیامبر (ص) و معرفی پدر گرامی‌اش صورت پذیرفت. «داوود رقی» می‌گوید:

به امام کاظم (ع) عرض کردم: پدرم فدایت باد، پیرمرد شده ام و می‌ترسم حادثه‌ای برایم پیش آید که شما را دیگر ملاقات نکنم، بفرمایید که پیشوای پس از شما کیست؟ فرمودند: فرزندم علی.

سلیمان بن حفص مروزی می‌گوید:

به حضور امام کاظم (ع) رسیدم تا از حجت خدا بر مردم پس از آن حضرت سؤال کنم. امام (ع) خود آغاز به سخن کرد و فرمودند:‌ای سلیمان! همانا «علی» فرزند و وصی من و حجت خدا بر مردم پس از من است، و او برترین فرزندان من می‌باشد. اگر پس از من زنده ماندی نزد شیعیان و دوستان من به امامت او گواهی ده.

معجزات و کرامات امام (ع)

پیشوایان معصوم علیهم السلام با توجه به مقام امامت و عصمتی که داشتند از ارتباط ویژه‌ای با خدای متعال و جهان غیب برخوردار بودند و مانند پیامبران الهی معجزات و کراماتی داشتند که در مواقع لازم نمونه‌هایی از آن‌ها را بروز می‌دادند تا دلیلی آشکار بر حقانیتشان باشد و موجب پرورش و اطمینان خاطر پیروانشان گردد.

از پیشوای هشتم (ع) نیز معجزات و کرامات بسیاری بروز کرد که در کتب حدیث و تاریخ ثبت شده است. اینک چند نمونه:

۱- یکی از همراهان امام رضا (ع) در سفر خراسان می‌گوید:

در بین راه به بیابان خشک و بی آبی رسیدیم و نزدیک بود همه‌ی ما با چارپایانمان هلاک شویم. حضرت رضا (ع) فرمود:: بروید در فلان محل، در آنجا آب خواهید یافت. ما بدانجا رفتیم و با چشمه‌ آبی مواجه شدیم. همگی از آن آب نوشیدیم و حیواناتمان را نیز سیراب کردیم.

هنگام کوچ از آن منزل، امام (ع) فرمودند: بار دیگر کنار آن چشمه بروید. چون بدان سوی رفتیم اثری از چشمه ندیدیم.)

۲- «عبدالله بن مغیره» می‌گوید:

من واقفی بودم، در سفر مکه دست بر پرده‌ی «کعبه» آویختم و گفتم: بار خدایا! تو خواسته‌ مرا می‌دانی، مرا به بهترین دین‌ها راهنمایی کن.

پس از مراجعت به مدینه به ذهنم رسید که خدمت امام رضا (ع) برسم. وقتی به حضور آن حضرت رسیدم فرمودند: خداوند خواسته ات را اجابت فرمود: و تو را به دینش راهنمایی کرد. گفتم: گواهی می‌دهم که تو حجت و امین خدا بر بندگانش هستی.


۳- «احمد بن محمد بزنطی» نقل می‌کند:

من با سه نفر دیگر خدمت امام (ع) شرفیاب شدیم. هنگام بازگشت امام (ع) به من فرمودند:ای احمد! تو بنشین...، چون پاسی از شب گذشت خواستم مرخص شوم. فرمودند: می‌روی یا می‌مانی؟ عرض کردم: بستگی به نظر شما دارد. فرمود: بمان و این هم رختخواب. آنگاه امام برخاست و به اتاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و با خود گفتم: سپاس خدای را که حجت او و وارث علوم انبیاء از میان ما چند نفر به من تا این حد لطف و عنایت فرمود.

هنوز در سجده بودم که امام (ع) بازگشت، برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمودند:‌ ای احمد! امیرمؤمنان به عیادت «صعصعه بن صوحان» رفت؛ به هنگام بازگشت فرمودند:‌ای صعصعه! از اینکه به عیادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن؛ از خدا بترس و پرهیزکار باش.

امام (ع) ضمن اعلام آگاهی از نیت احمد، به وی هشدار داد که این عنایت و لطف نباید وسیله‌ای برای فخر و مباهات و احساس برتری نسبت به دیگران گردد. بلکه آنچه عامل برتری انسان می‌گردد «تقوا» است.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: