براساس مطالعات اجتماعی که بهتازگی صورت گرفته است، نهتنها پدیده حاشیهنشینی کاهش پیدا نکرده بلکه حتی روندی متفاوت با گذشته را تجربه میکند.
تدبیر24»در تحقیقی که سعید مدنی انجام داده، به صورت میدانی و براساس مشاهدات تجربی خود دریافته است که در برخی مناطق ایران تنها روستاییان نیستند که به حاشیهنشینی وارد شدهاند بلکه بخشی از طبقات متوسط در جامعه ایران نیز به حاشیهنشینی گرایش نشان دادهاند و در شهرهای بزرگ، این طبقات متوسط اجتماعی هستند که آرامآرام به حاشیهها رانده میشوند. این مسئله میتواند بهعنوان زنگ خطری اساسی به صدا در آيد و نیاز به توجه بیشتر به طبقات فرودست اقتصادی را بیش از گذشته نشان دهد. علاوه بر آن فراموش نکنیم اصولا مبنای پوپولیسم که نوعی گرایش سادهانگارانه در حوزه حل مسائل اجتماعی را تبلیغ میکند، میتواند در آینده جامعه ایران به نحوی مجددا خود را نشان دهد و مروجان پوپولیسم که براساس وعدههای زودهنگام و سطحیگرایانه میتوانند به موفقیت دست یابند، برنامهریزیهای درازمدت را بار دیگر مخدوش کنند. دولت اصلاحات و دولت یازدهم، جهتگیریهای مناسبی را برای کاهش اختلاف طبقاتی و فقر با روشهای غیرپوپولیستی در دستور کار داشته و دارند اما به دلیل گستردگی حجم مشکلات و فراگیرنشدن اقدامات صورتگرفته، این جهتگیریها برای مردم و تودههای اجتماعی ملموس نشده است. فقر و تبعیض از جمله مسائلی است که بهصورت نهادینه در حال گسترش سیستمی است. مباحثی نظیر ژن خوب یا روابط مبتنی بر فامیلی در جامعه ایران در استخدامها، در ارتقای شغلی یا فقیرترشدن بخشهایی از طبقه متوسط نشان میدهد دولت باید اقدامات عمیق و ریشهای را صورت دهد. در چهار سال گذشته اقداماتی نظیر فراگیرکردن بیمههای اجتماعی، توجه به دهکهای اجتماعی و افزایش یارانه آنها یا اقداماتی در جهت بهبود وضعیت بازنشستگان از نظر مستمری و حمایتهای تأمین اجتماعی و توجه به نیازهای سایر بخشهای جامعه، صورت گرفته اما حجم مسائل نیاز به توجه جدی دارد. درعینحال مسئله فقرزدایی بدون غلتیدن در شعارهای پوپولیستی در گفتمان مسئولان مرتبط در دولت، نظیر وزارت رفاه، بیش از گذشته خود را نشان میدهد. جامعه ایران با شکافهاي متعددی روبهروست. دولت توانسته در بخش حمایتهای اجتماعی و حوزه سلامت، قدمهای مناسبی در جهت حمایت از تودههای مردم بردارد و هزینه زیادی صورت گرفته اما در بخش آموزشهای توانمندسازی، شبیه آنچه در بخش بهداشت و رفاه اجتماعی انجام داده، کمتر به چشم آمده است. یکی از معضلات اساسی جامعه ایران حرکت در جهت رفع فقر مطلق است که در نطق مراسم تحلیف مورد توجه رئیسجمهور قرار گرفت.
دستیابی به چنین نگاهی مستلزم هماهنگی بخشهای اقتصادی دولت از جمله وزارت اقتصاد و بانک مرکزی با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. بدون تردید دولت باید در جهت کاهش فاصله طبقاتی اقدامات معناداری انجام دهد بدون آنکه به افزایش حجم نقدینگی که منتج به افزایش تورم خواهد شد، بینجامد. طبقات اجتماعی کمتر برخوردار، با ایده توانمندسازی و حمایتهای منطقی حتما میتوانند شرایط بهتری را تجربه کنند. گسترش سیاستهای حمایتی مانند بیمه سلامت ایرانیان یا اقداماتی که در جهت خدمات توانبخشی و کاهش آسیبهای اجتماعی با محوریت سازمانهای مردمنهاد صورت گرفت، آموزشهای فنی و حرفهای، حمایتهای تغذیهای و ورزشی در صورت تداوم و برنامهریزی منسجمتر، به نتیجه خواهند رسید. حل معضل کودکان کار، زنان سرپرست خانوار و افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی از جمله خدماتی است که دولت یازدهم انجام داده و بدون تزریق نقدینگی با سازوکارهای حمایتی، کاهش فقر را در جامعه ایران دنبال میکند. آنچه نیاز دولت دوازدهم است، تبدیلشدن این اقدامات به یک گفتمان ملی میان مسئولان و دستاندرکاران و مردم است. دولت دکتر روحانی با سه قشر عظیم اجتماعی بهعنوان حامیان اصلی جریان تحولخواهی روبهروست. معلمان، «دانشجویان و دانشگاهیان» و «کارگران». البته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با توجه به وظایف گستردهای که در بخش اقتصادی خود دارد، نیازمند برنامهریزی، دقت عمل و بهکارگیری نیروهای زبدهتر در بخشهای اقتصادی و خصوصیسازی واقعی برخی بخشهای زیرمجموعه است. امید آن میرود که روند برنامهریزی و نظریهپردازی حوزه رفاه، در چهار سال آینده با دقت نظر و استفاده از ظرفیت چهرههای علمی و دانشگاهی، شتاب بیشتری پیدا کند.
محمد کیانوش راد . استاد دانشگاه