تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۸۶۵۳۸
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۷

روزنامه‌نگاري با حال ناخوش

حال مطبوعات ايران خوب نيست. حال روزنامه‌نگار ايراني هم خوب نيست. کارشان زياد شده است.
تدبیر24»تنوع روزنامه‌نگاري بيشتر شده و کيفيت کار هم بالاتر رفته است. تعداد نشريات افزايش يافته و انتشار نشريه در استان‌ها و شهرستان‌ها هم رونقي کم‌مانند پيدا کرده است. احترام و پذيرش روزنامه‌نگاران در سازمان‌ها و دستگاه‌هاي دولتي و حکومتي ارتقا پيدا کرده و... . همه اينها روشن و خوب؛ اما حال روزنامه‌نگار ايراني همچنان خوب نيست. حتي روزنامه‌نگاراني که بيشتر از ١٠، ١٥ سال از سابقه کار آنها مي‌گذرد، مگر درويش باشند تا با درآمد روزنامه‌نگاري بتوانند گذران عمر کنند. کمتر نشريه‌اي است که تمام اعضاي ثابت تحريريه خود را بيمه کرده باشد. اخراج روزنامه‌نگار، ساده‌ترين کاري است که ممکن است در يک نشريه رخ دهد. فرصتي يا حتي برنامه‌اي براي آموزش و بازآموزي در کمتر نشريه‌اي فراهم است. روزنامه‌نگار تشکلي ندارد تا در آن بتواند امنيت و حمايتي براي زندگي صنفي خود بيابد. براي تجديد حيات يا راه‌اندازي يک تشکل صنفي جز دست‌انداز در مقابل خود نمي‌بيند و بايد مثل صغار چشم بدوزد تا تحت نظارت کامل، سازماني برايش درست کنند و بنشين‌و‌پاشو را يادش دهند. هرکه از راه مي‌رسد، مي‌شود آموزگار روزنامه‌نگار که او بايد اين کند و آن کند. گاهي روزنامه‌نگار مجبور مي‌شود بشود پله ترقي ديگري. هنوز که هنوز است، بايد دست و دلش بلرزد که مطلبش اگر به مذاق‌هايي چند خوش نيايد، چه روزهايي را بايد بي‌کار يا در جايي دور از چشم و گوش ديگران به سر ببرد و طعن و لعن بشنود و عقوبت‌ها ببيند. روزنامه‌نگار ايراني خيلي کارها کرده است و همچنان مي‌کند. سنگ زيرين چرخش آسياي اطلاعات است. از دانشگاه‌ها گرفته تا دولت‌ها، به يمن نام و رشته او رونق فراوان يافته‌اند. با وعده‌هاي شيرين به روزنامه‌نگار و اميددادن به او  سبد‌سبد آرا جمع مي‌شود؛ اما کمتر پيش مي‌آيد که دستش را بگيرند. نبضش را بگيرند. حالش را بپرسند. دردش را بشنوند و قدرش را چنان دهند که حقش است. آزادي و امنيت و استقلالش را بپذيرند. بيشترين چيزي که روزنامه‌نگار ايراني دارد آقابالا‌سر است و امرونهي‌هاي بي‌پايان و خطاب‌هاي عتاب‌آلود، اگرچه در ظاهري مهربان.  اما خب! روزنامه‌نگار، روزنامه‌نگار است. نه اينکه عيب و ايراد ندارند؛ که دارند؛ ولي چه مي‌شود. حالتان چطور است؟


كامبيز نوروزي، حقوقدان

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: