«نباید داعش را از بین برد چرا که این گروه تروریستی میتواند آمریکا را به اهدافش در منطقه برساند.» این جمله، بخشی از مقاله «هنری کیسینجر» است که به نوشته روزنامه انگلیسی ایندیپندنت، برای وبسایت خبری تحلیلی CapX و خطاب به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا نوشته شده است. وزیر خارجه «ریچارد نیکسون» در ادامه مقالهاش، دلیل چنین پیشنهادی را چنین برشمرده که با استفاده از چنین جانورانی «میتوان جلوی قدرت گرفتن ایران را در منطقه گرفت.» پس«نباید آنها را از بین برد»!
آنچه روز پنجشنبه در بارسلونای اسپانیا رخ داد و طی چند حمله تروریستی،
داعش ۱۴ غیرنظامی بیگناه را کشت و ۱۰۰ شهروند دیگر این کشور اروپایی را
مجروح کرد، فقط پس لرزههای عملیاتهای بزرگی مثل آزادسازی حلب، موصل،
عرسال، کوبانی و... نیست. نتیجه سیاستهایی است که گوشهای از آن را هنری
کیسینجر علنی کرد. «داعش را در منطقه حفظ کن» یعنی اولا، مانع از بازگشت
آنها به خانههایشان در غرب شو، ثانیا همچنان به هدف اصلی از تشکیل چنین
موجوداتی که همانا، درگیر ساختن ایران و مقاومت است، بپرداز و از همه
مهمتر این که، جان مردم اصلا اهمیتی ندارد! این «مردم» میتواند مردم آسیا
و آفریقا باشد، میتواند حتی مردم اروپا باشد! حوادث هولناک اسپانیا که طی
آنها تکفیریها، دهها زن و کودک بیگناه را به طرز ناجوانمردانهای با
خودرو زیر گرفتند و به خاک و خون کشیدند، حاصل همین استراتژی «داعش را
نباید از بین برد» است.
حدود ۵ سال پیش و زمانی که، غائله «داعش» و «تکفیریها» را ساختند و این
سگهای هار را به جان مردم انداختند، غرب هیچ اقدامی-تاکید میشود هیچ
اقدامی- برای جلوگیری از هجوم تکفیریهای چشم آبی از کشورشان به منطقه غرب
آسیا نکرد چرا که برای این پروژه سنگین، به نیروی انسانی نیاز داشت، و از
طرفی میخواست غرب را از لوث وجود چنین موجودات پلیدی پاک کند.
استراتژیستهایی مثل کیسینجر که احتمالا راهاندازی غائله داعش نیز زیر سر
چنین موجوداتی است، شاید، به اینجای کار فکر نکرده بودند که اگر این پروژه
شکست خورد و تکفیریها خواستند به خانههایشان برگردند، چه خواهد شد. البته
شاید فکر اینجای کار را هم کرده باشند اما جان مردم برایشان اهمیتی نداشته
است. حادثه بارسلونا در یک کلام، نتیجه شکست پروژه داعش در غرب آسیا و
پیروی از سیاستهای امثال هنری کیسینجر است.
تروریستهای تکفیری که خلافتشان در منطقه از هم فروپاشیده حالا، تغییر
استراتژی دادهاند. آنها دیگر لزوما، برای کشتن مردم بیگناه به بمب و
اسلحه هم نیاز ندارند. با یک خودرو هم میتوانند به جنایاتشان ادامه دهند.
نام جدیدی هم برای تغییر سبک آدمکشیشان انتخاب کردهاند؛ «الخَیْلِ
الْمُسَوَّمَه»، یعنی «اسبهای نشاندار»: خودرویی را میدزدند، وارد اماکن
پرجمعیت میشوند، به مردم یورش میبرند و تا زمانی که پلیس و نیروهای مسلح
از راه برسند، تا میتوانند آدم میکشند. در ماجرای بارسلون، تروریستها با
استفاده از خودروهای به سرقت رفته به جمعیت مردم زدند و ۱۴ نفر را به کام
مرگ کشاندند و ۱۰۰ نفر را هم راهی بیمارستانها کردند. به گفته پلیس
اسپانیا، ۵ عامل انتحاری نیز قبل از انفجار کمربندهای انتحاری، شناسایی و
به هلاکت رسیدهاند. خدا میداند اگر این ۵ نفر موفق به انجام عملیات
میشدند، شمار تلفات این حوادث، چقدر بالاتر رفته بود.
حملات تروریستی دیگر محدود به عراق، سوریه، افغانستان و لیبی نیست. وقوع
چنین حملاتی در اروپا و آمریکا نیز درست مثل این کشورهای جنگزده، در حال
تبدیل شدن به امری عادی است. راه مقابله با چنین حملاتی نیز تا زمانی که
غرب با داعش و گروههای تکفیری به صورت «گزینشی» وارد نبرد میشود و دست از
حمایت این گروهها برنمیدارد، بسته خواهد بود. با ادامه چنین وضعی، این
مردم کشورهای اروپایی خواهند بود که باید «تقاص» حماقتهای رهبرانشان را پس
بدهند. اما با وجود همه این حماقتها، راه جلوگیری از تکرار چنین
تراژدیهای هولناکی چیست؟
«اسلام هراسی» شاید یکی از اصلیترین اهداف سازندگان داعش باشد. هنوز هم
اگر به نحوه پوشش اخبار مربوط به تروریستهای تکفیری در رسانههای غربی
توجه کنیم، اصرار عجیبی روی آوردن کلمه «دولت اسلام» دیده میشود. محال است
رسانههای مطرح غربی راجع به داعش خبر یا تحلیلی منتشر کنند اما از این
کلمه در آن استفاده نکنند. واکنش عجیب ترامپ به این حادثه و منتسب کردن آن
به مسلمانان، ادامه همان مسیر «اسلام هراسی» است. ترامپ با تعریف یک افسانه
تاریخی مورد علاقه نژادپرستان آمریکایی به نوعی، خواستار کشتار مسلمانان
در اروپا شده است! شاید عجیب به نظر برسد اما، تبعات شوم این سیاست نیز
اکنون، به شکلی دیگر به خود غربیها بازگشته است. دامن زدن به اسلام هراسی
امروز به یکی از مهمترین دلایل گسترش نژادپرستی و خشونتهای ناشی از آن
تبدیل شده است.
آنچه هفته گذشته در شهر «شارلوتزویل» آمریکا رخ داد، هم شباهت زیادی با
حادثه تروریستی بارسلون دارد و هم ارتباط مستقیمی با آن دارد. در آن حادثه
نیز یک آمریکایی با خودرو به جمعیت زد و شماری از مردم بیگناه این کشور را
به خاک و خون کشید. اگر در بارسلونای اسپانیا، داعشیهای متعصب مردم را
میکشند در «شارلوتزویل» آمریکا نژادپرستان متعصب مردم را میکشند،
نژادپرستانی که خواهان اخراج پناهجویانی هستند که از قضا، بسیاری از آنها
در پی ترس از همین داعشیها به اروپاگریختهاند! میتوان به جرات گفت،
بحران نژادپرستی که غرب را گرفتار کرده و به نوشته نیویورکر، آمریکا را تا
آستانه یک جنگ داخلی جلو برده، با پروژه داعش که ساخته و پرداخته غرب است،
ارتباط مستقیمی دارد.
پیروزی ترامپ در آمریکا در کنار سیل پناهجویان فراری از چنگ داعش به غرب،
به نژادپرستانی که مثل داعش آدم میکشند، جان تازهای داده و غرب را وارد
بحرانهای تازهای کرده است. به چنین شرایطی سیل بازگشت تروریستهای چشم
آبی به خانههایشان را اضافه کنید. همه اینها، بحرانهایی هستند که به
ناآرامیها در اروپا و آمریکا دامن زده و این کشورها را وارد بد مخمصهای
کردهاند. غرب امروز از بحران ناامنی رنج میبرد و این بحرانها نیز حاصل،
داعش، اسلام هراسی، پناهجویان، ترامپ و نژادپرستان است.
راه حل این بحران رو به رشد اما ، چه درآسیا و آفریقا و چه در آمریکا و
اروپا تنها بمباران داعش و تکفیریها نیست، راهحل، بمباران «ایدئولوژی
داعش پرور وهابی» است. تا دلارهای سعودی، مدارس داعش پرور این رژیم در
سراسر جهان و طمع رهبران غرب به دلارهای نفتی این رژیم قرون وسطایی هست، با
بمباران تروریستها کار به جایی نخواهیم برد. باید ایدئولوژی «وهابیت» را
بمباران کرد و با آلسعود که مروج این ایدئولوژی انحرافی و ضداسلام و
بشریت است مقابله شود.
در بحبوحه حملات تروریستی اسپانیا و درست زمانی که ماشین جنگی داعش، مردم
بیگناه این کشور اروپایی را «ِله» میکرد، خبر افتتاح نمایشگاه بزرگ دمشق
با حضور ۴۳کشور مخابره شد. ۱۴۳ تیم از ۴۳ کشور وضعیت امنیتی سوریه را برای
شرکت در این نمایشگاه مناسب دیده و در آن شرکت کردهاند. از آمریکا و اروپا
بگیر تا آفریقا و آسیا در این نمایشگاه شرکت کردهاند. برپایی این
نمایشگاه و وقوع آن حملات تروریستی یک پیام بیشتر ندارد: هرچه غرب آسیا به
آرامش و امنیت نزدیکتر میشود، قلب اروپا و آمریکا، نا امنتر میشود.