تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۸۷۸۴۱
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۰

یقینا روحانی، هاشمی نیست

سیدرضا اکرمی

کابینه دوازدهم بعد از کش و قوس‌های بسیار به مجلس معرفی شد و مجلس به بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی پرداخت. هرچند بسیاری از کارشناسان و ناظران سیاسی این کابینه را در حد وعده‌های رئیس‌جمهور و دولت ۲۴ میلیونی او نمی‌دیدند، اما به هر صورت با در نظر گرفتن محدودیت‌ها باید پذیرفت که این کابینه محصول رایزنی‌های بسیاری است. دولت یازدهم با رویکرد تعامل با دنیا وارد کار شد و از این رهگذر توانست پس از ۲۲ ماه برجام را رقم زند که از پرتو آن تورم به ۸‌درصد و رشد اقتصادی به ۷‌درصد افزایش یافت. کما‌اینکه در حوزه نفت و پتروشیمی نیز دولت به توفیقات بسیاری دست یافت و طرح تحول سلامت نیز در عرصه بهداشت و درمان گامی بزرگ بود. اکنون رویکرد دولت دوازدهم به قرائت اکثر کارشناسان باید ایجاد اشتغال و از بین بردن بیکاری باشد و مساله اقتصاد و معیشت مردم در دستور دولت قرار گیرد. از این رو لزوم بودن تیم اقتصادی هماهنگ در دولت دوازدهم ضرورت دارد. در این راستا برای بررسی کابینه پیشنهادی رئیس‌جمهور و آنچه باید در دولت دوازدهم انجام شود سیدرضا اکرمی، رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست‌جمهوری، با «آرمان» گفت‌و‌گو کرده است در ادامه می‌خوانید.

کابینه دوازدهم با تمام حدس و گما‌ن‌ها معرفی شد. ارزیابی شما از وزرای پیشنهادی رئیس‌جمهور به مجلس چیست؟

بنده معتقدم کابینه دولت بیش از 30 نفر هستند که اکنون فقط 17 نفر از آنها به مجلس معرفی شده و بنا بر این است که یک وزیر باقیمانده در مدت کوتاهی معرفی شود. ما کابینه دولت را باید در هیبت سی و چند نفر از قبیل وزرا، معاونان، رئیس سازمان‌ها، دبیر و... ببینیم. 18 نفر از این افراد باید در مجلس ارزیابی شوند که آقای روحانی آنها را به مجلس ارائه داده است. معتقدم که رأی اعتماد مجلس این جمع‌بندی را به دست ما می‌دهد که مجلس از برنامه‌ها و دفاعیات وزرا قانع شده یا دولت همچنان باید به معرفی وزیر بپردازد. این مساله تعاملی میان مجلس و دولت است، اما در مورد سایر اعضای کابینه مانند معاونان و رئیس سازمان‌ها و... مجلس دخالتی ندارد و رئیس‌جمهور شخصا این افراد را منصوب می‌کند. همان‌طور که مشخص است نیمی از اعضای کابینه تقریبا سابقه یک دور وزارت را دارند و شناخته شده‌اند و نیمی هم که تغییر یافته‌اند باید با عملکرد موفق خود را بشناسانند. واقع امر این است که ما در قانون و مدیران مشکل چندانی نداریم، بلکه گرفتاری ما اشکالات در شبکه اداری است. این اشکالات را می‌توان در ترافیک وتراکم بخش اداری کشور دید، تقریبا 85‌درصد بودجه جاری کشور صرف این شبکه اداری حجیم و فربه می‌شود. در این راستا خود دستگاه‌ها به جای اینکه مسائل را راحت‌تر کنند، دست و پای یکدیگر را می‌بندند. بدین جهت بهره‌وری در ادارات ما بسیار پایین است و کارشناسان می‌گویند: بهره‌وری در ادارات دولتی در طول روز بیش از نیم ساعت و در ادارات خصوصی نیز بیش از 2 ساعت نیست. این امر برای کشوری انقلابی بسیار نامناسب است که بهره‌وری‌اش در چنین مرحله‌ای باشد. ما باید وجدان کاری را در دستگاه‌های اداری و بخش خصوصی فعال کنیم تا مردم به کار بیندیشند، افتخار کنند و ثمره آن را به جامعه ارائه کنند تا کشور در حالت جهادی باشد. معنای کار جهادی این است که فرد بیش از توان خود کارکند، نه اینکه بیش از یک یا دوساعت به فعالیت بپردازد. باید در بخش اداری، وجدان کاری، همت، حمیت و حمایت را دنبال کنیم تا شاهد تراکم اداری، پرونده و بوروکراسی اداری نباشیم تا وقت خود، مردم و ادارات برای یک امضا یا صدور پروانه گرفته نشود.

رئیس‌جمهور در دولت یازدهم بیشتر تمرکز و عزم خود و دولت را بر سیاست خارجی و تعامل با جهان قرار داد که دستاوردهای بسیاری داشت از قبیل برجام و قرارداد‌های بین‌المللی و حضور سران اروپایی در ایران. به نظر شما در دولت دوازدهم محوریت دولت بر کدام موضوع استوار خواهد بود؟

آن مقدار که من در جریانم آقای دکتر روحانی زمانی که می‌خواست برای سال 92 نامزد انتخابات شود به مقام معظم رهبری گفتند که ما مقداری مشکلات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی داریم و باید برای هرسه کار کنیم. این صحیح نیست که بگوییم آقای روحانی در دور اول عمده فکر و توان خود را بر سیاست خارجی گذاشت. در هیات دولت فقط وزیر خارجه زمان خود را برای موضوع برجام گذاشت، اما سایر وزرا در طول هفته دو جلسه رسمی داشتند که به کارهای رسمی در حوزه‌‌های دیگر می‌رسیدند. خود رئیس‌جمهور دو جلسه جداگانه اقتصادی در سعدآباد داشت که به مسائل اقتصادی رسیدگی می‌کرد. در این راستا وقت رئیس‌جمهور صرف مسائل داخلی می‌شد نه سیاست خارجی، البته بهای لازم به سیاست خارجی نیز داده می‌شد. بدین نتیجه بود که تورم 40‌درصدی ما تا به 8درصد رسید. برای این تلاش بود که ثبات و سلامت در داخل کشور به‌وجود آمد. بدین‌خاطر بود که داخل کشور امنیت داشتیم. البته در موضوع سیاست خارجی و برجام که خود بحثی جداگانه‌ای می‌طلبد تلاشی جدی صورت گرفت تا بعد از 22 ماه به نتیجه رسید. اکنون مسائل و مشکلات جامعه روشن است. اولین مشکل کشور تولید و اشتغال است. ما میلیون‌ها بیکار از جمله بیکاران تحصیلکرده در جامعه داریم. هزاران‌هزار‌میلیارد نقدینگی سرگردان داریم که هرسال نیز اضافه می‌شود. این نقدینگی باید به اقتصاد، تجارت، صنعت حمل و نقل و صنایع گردشگری تزریق شود. متاسفانه اقتصاد ما بیکار است و از این رو نباید اصلا آن را کتمان کرد بلکه باید آن را درمان کنیم. اقتصاد ما دولتی و نفتی است و قیمت نفت نیز در تابعیت سیاسی دنیا قرار دارد و اگر روزی 100 دلار یا بیشتر بود امروز به 40 دلار می‌رسد. باید در این اقتصاد بیمار و این نقدینگی کلان به صادرات غیر نفتی بها دهیم. متاسفانه اعلام کرده‌اند در 4ماه اول سال جاری واردات کشور رشد و صادرات غیر نفتی افت کرده که امر ناپسندی است. ایران 14 کشور همسایه دارد که باید با آنها مبادله و تعامل داشته باشد تا بالاخره اقتصاد غیر نفتی ما فعال شود. مردم همچنان مانند سابق مالیات خود را نمی‌پردازند در حالی که باید مساله مالیات را جدی گرفت و به مردم گفت اگر کشور امنیت، سلامت و فعالیت می‌خواهد باید شما نیز مالیات خود را بپردازید. گاهی رقم مالیات‌های نپرداخته را 15 تا 30‌هزار‌میلیارد بیان می‌کنند. باید اصل مالیات را جا بیندازیم و البته خدمات مالیاتی نیز کاملا روشن باشد و در جای خود انجام بگیرد. در این راستا چون صورت‌مساله روشن است و مشکل اقتصادی، بیکاری و اعتیاد داریم، این دولت باید بر بحث اقتصاد همت وافر داشته باشد و بخش تعاونی نیز فعال باشد و به همان اندازه بخش خصوصی با جدیت به فعالیت بپردازد.

شما به عنوان رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست‌جمهوری عملکرد فرهنگی دولت یازدهم را چگونه رزیابی می‌کنید و در این راستا شعارهای رئیس‌جمهور برای فضای باز فرهنگی تا چه اندازه عملیاتی شده است؟

من در هشتمین دوره مجلس در کمیسیون فرهنگی بودم که رئیس کمیسون گفت: در جامعه ما فرهنگ 300 تعریف دارد. بدین جهت فرهنگ امر فراگیری است که شامل مسائل مختلفی چون مسائل اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، آموزشی و ارتباطی که کالایی چند رقمی نیست، می‌شود. کالایی 300 رقمی است و میدان گسترده‌ای دارد. فرهنگ به علت وسعت میدان کاری خود مسئولان متعدد نیز دارد. مثلا در بخش دولتی اگر بنگریم، سازمان تبلیغات اسلامی، شورای تبلیغات اسلامی، حوزه‌های علمیه، مساجد، نمازجمعه، وزارت فرهنگ و ارشاد، آموزش وپرورش، آموزش عالی و... در این راستا فعالیت می‌کنند. از این رو از نظر من مساله فرهنگ باید از خانواده شروع شود. من خانه را محل تفریح و استراحت نمی‌بینم، بلکه خانه را دانشگاه، آزمایشگاه، پالایشگاه و آموزشگاه می‌بینم. همه چیز از خانه و خانواده آغاز می‌شود. من خانه را کانون مشورت می‌دانم که خانواده گرد یکدیگر بنشینند و در مورد مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... با هم مشورت کنند و کمک بگیرند. باید کار را از خانواده شروع کرد تا به دولت رسید. صداوسیما به عنوان یک دستگاه فرهنگی دانشگاه است و صرفا جنبه خبررسانی ندارد. صداوسیما باید بتواند به مردم کنترل اقتصادی را نشان دهد، اگر ما درست بخوریم، درست نگهداری کنیم و درست توزیع کنیم اصلا نباید فقیری در کشور داشته باشیم. نباید فاصله طبقاتی چنین باشد و بیکار داشته باشیم. 900 تریبون نماز جمعه داریم که می‌توانند روش زیستن، فعالیت کردن و تعامل را به مردم آموزش دهند. به عقیده من سهم دولت در فرهنگ معدود و محدود بوده و کافی نیست. دولت باید در عرصه جامعه تلاش کند و همپای او سایرین هم باید در این حوزه تلاش کنند و به انجام وظیفه بپردازند.

فرمودید نقش دولت معدود و محدود است، به نظر شما خود دولت چنین خواسته یا به لحاظ وجود سایر دستگاه‌های موازی این امر به‌وجود آمده است؟

اینکه می‌گویم نقش دولت معدود و محدود است بدین‌جهت است که اگر شرح وظایف هر وزارتخانه‌ای را ببینید کاملا نشان می‌دهد شعاع حرکتی آن وزارتخانه تا چه حدی است. زمانی که می‌گویم فرهنگ 300 تعریف دارد قطعا دولت نمی‌تواند هر 300 مورد را تحقق ببخشد. چون میدان فرهنگ وسیع است و دولت شرح وظایف مشخص دارد می‌گویم وظیفه دولت معدود و محدود است. البته من دولت را جدای از ملت نمی‌دانم، باید همه دست به دست هم دهند و کمک کنند تا این بار سنگین به‌سر منزل مقصود برسد.

با رحلت مرحوم آیت‌ا... هاشمی چندین ماه مجمع تشخیص مصلحت بلاتکلیف بود که بالاخره در طی روزهای گذشته احکام جدید اعضای این مجمع صادر شد. ارزیابی شما از انتصابات مجمع تشخیص چیست؟

مجمع تشخیص مصلحت که حدودا 30 سال است وارد کارشده با گذراندن 4 دوره اکنون به دوره پنجم رسیده است. اولا باید این نکته را متذکر شوم که جای آیت‌ا.. هاشمی که واقعا انسان چند منظوره‌ای بود در مجمع تشخیص خالی است. ایشان روزگاری مجلس را اداره می‌کرد، در روزگار دیگری ریاست‌جمهوری، مجلس خبرگان و مجمع تشخیص را اداره می‌کرد که از این رو جای ایشان خالی است. مجمع جدید که تازه معرفی شده نشان می‌دهد که مقام معظم رهبری سیاست‌های جدیدی را اضافه کردند که مجمع به آنها توجه کند. دوم بر اشراف و نظارت بر آنچه در مجمع تصویب می‌شود باید نظارت‌هایی صورت گیرد. اضافه شدن رئیس کل نیروهای مسلح نیز این نکته را نشان می‌دهد که باید هنگام تصویب مصوبات این نکته مورد توجه قرار گیرد که باید به نیروهای مسلح برای بازدارندگی و تامین امنیت کشور بیشتر بها دهیم. در این راستا به نظر می‌آید در این دوره مجمع حتما وظایف سنگین‌تر، نظارت دقیق‌تر و سیاستگذاری لطیف‌تر شده است. آیت‌ا... هاشمی شاهروی نیز شخصیت شناخته شده‌ای است. او 10 سال در قوه قضائیه بوده، عضو شورای نگهبان و مجلس خبرگان بوده و در مجمع تشخیص هم حضور داشته که امیدواریم بتواند در این سمت جدید نیز از حق مطلب برآید.

بسیاری بر این باورند که خط مشی عملکردی و اعتقادی رئیس‌جمهور شباهت زیادی با مرحوم آیت‌ا.. هاشمی دارد. تحلیل شما در این رابطه چگونه است؟

به‌طور کلی ما در علم داریم که هر انسانی خودش است. این‌گونه نیست که بگوییم برخی عین هم هستند. انسان‌ها متفاوتند، اما آقای روحانی به دلیل نزدیک 50 سال آشنایی و همکاری با آیت‌ا... هاشمی در مجلس، 8سال قرارگاه خاتم‌الانبیا و حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام و... مطالب بسیاری از آقای هاشمی آموخته است. البته باید بگویم که قطعا آقای روحانی آقای هاشمی نیست و عین او نمی‌تواند باشد و در همین زمانی هم که مرحوم آیت‌ا... در قید حیات بودند آقای روحانی با ایشان ارتباط داشت، اما هرگز نمی‌توان گفت که آقای روحانی، هاشمی است. بالاتر از اینها زمان برای خود مولفه‌ای بسیار با اهمیت است. من معتقدم اکنون وظایف مقام معظم رهبری در سال 96 به مراتب از سال‌های رهبری امام راحل سنگین‌تر و دشوارتر شده است. اکنون همین فضای مجاری خودش جهان دیگری است. ما سابقا می‌گفتیم، تلویزیون، سینما، مطبوعات، نمازجمعه، اما اکنون فضای مجازی چنان فضا را باز کرده که تمامی این امور را تحت‌الشعاع قرارداده است. از این رو زمانی که در آن قرارداریم زمان خاصی است. یقینا اگر آیت‌ا... هاشمی اکنون رئیس‌جمهور بود عملکردش با سال 69 تفاوت می‌کرد. اکنون با گذشته تفاوت دارد، مسائل خاص و روزمره‌ای وجود دارد که آقای روحانی باید به آنها توجه کند و بها دهد. البته در قران مجید مساله مشورت و شورا کاملا مورد توجه واقع شده که در این راستا آقای روحانی باید به اتاق فکر بها دهد و از نخبگان و فرهیختگان و صاحبان تجربه در این بخش بیشتر استفاده کند.

به نظرشما به عنوان یکی از اعضای جامعه روحانیت، چرا اصولگرایان طی یک دهه اخیر نتوانستند جایگاه اصلی خود را به‌دست آورند و گفتمان خود را به‌روزرسانی کنند؟

در ارتباط با این موضوع به 3 نکته اشاره می‌کنم. اول اینکه متاسفانه ما بعد از انقلاب به تحزب، تشکل و جمعیت‌های فعال و روزآمد بها ندادیم و فقط حزب‌ جمهوری اسلامی که توسط آیت‌ا... بهشتی مدیریت می‌شد چند سالی کار کرد و پس از رحلت او نیز دیگر آن حزب فعالیت خود را از دست داد. مادامی که ما تشکل، تحزب و جمعیت‌های فعال، کوشا و به‌روز نداشته باشیم، صرفا در انتخابات موجی ایجاد می‌شود و پس از انتخابات نیز فروکش می‌کند و به حالت عادی خود باز می‌گردد. از این جهت باید این خلأ برطرف شود و به سمت تشکل‌ها، جمعیت‌ها و سمن‌ها پیش برویم که این تشکل‌ها در طول سال به فعالیت بپردازند و در مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وارد شوند و نظر‌دهی کنند. از سوی دیگر می‌بینیم دولت اهتمام دارد که بخش دولتی خود را کاهش دهد و به بخش خصوصی واگذار کند، اما زمانی که وارد کار می‌شود نه تنها کار به بخش خصوصی واگذار نشده، بلکه خصولتی می‌شود. یعنی بخش خصوصی دولت ساخته با مشارکت دولت کار می‌کند. از این رو تا زمانی که بخش خصوصی را فعال نکنیم، گرفتاریم. همه کارشناسان گفتند که دولت تاجر و کاسب خوبی نیست. از طرف دیگر من به این تعاریف اصلاح‌طلب، اصولگرا و... اعتقادی ندارم. در زمانی به همین گروه‌ها، چپ و راست نیز می‌گفتند، اینها همه تعاریفی است که موج جامعه به‌وجود آورده و خود اینها جریان نیستند، بلکه افرادند. تمام اصولگرایان و اصلاح‌طلبانی که اسم و رسم دارند و تشکل دارند شاید به 100 نفر نرسند. جریان باید کشوری و فراگیر باشد و در طول سال در امور مختلف کار کنند، نه فقط برای انتخابات. اگر نگاهی به کارکرد شوراها داشته باشیم عمده کار شوراها به شهرداری ختم می‌شود، در حالی که اگر به در قانون شوراها توجه کنیم اختصاص به شهرداری ندارد. در قانون شوراها درباره آموزش و پرورش، مسائل اجتماعی و... صحبت شده است. ما به همه قانون عمل نمی‌کنیم بلکه تنها به بخشی از آن عمل می‌کنیم. از سوی دیگر ظاهرا بنا نداریم که از خودمان نقد کنیم بلکه فقط دیگران را نقد می‌کنیم، درحالی که اندیشمند به شخصی گفته می‌شود که اول از همه خود را نقد کند. اکنون در جامعه ما به جای ضابطه و قاعده سلیقه حرف اول را می‌زند. همه گروه‌های سیاسی از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان، واقعیات جامعه را در حوزه‌های مختلف قبول دارند، منتها مشکل اینجاست که هر کدام به‌طور انفرادی اظهار نظر می‌کنند. در این راستا این گروه‌ها باید روبه‌روی هم بنشینند و صحبت کنند تا مشخص شود اختلاف دارند یا نه. گرچه وجود اختلاف بین گروه‌های سیاسی طبیعی است و البته این اختلاف نه در بینش بلکه در روش است.

با موجودیت یافتن تشکل‌های جدیدی مانند جمنا، جبهه پایداری و... محوریت سنتی اصولگرایان که جامعتین بود، چندی است در حاشیه قرار گرفته و بسیاری از اصولگرایان قائلند که محوریت این جریان باید به گروه‌های دیگر اصولگرا واگذار شود. شما جامعتین را در چه جایگاهی می‌بینید؟

اولا جامعتین یا حزب موتلفه و تشکل‌های دیگر مدعی نیستند که باید برای همیشه مرجع باشند و مردم همیشه به آنها مراجعه کنند. جمعیت هر روز زیادتر می‌شود. آن روز که جامعتین بودند ایران 35‌میلیون جمعیت داشت، اما اکنون 80‌میلیون جمعیت دارد و اینها نیز مدعی نیستند که ما باید محور 80‌میلیون جمعیت باشیم. خود مردم نیز قائل به تغییرند و به‌طور طبیعی در مورد جامعتین نیز این حرف وجود دارد که تشکل‌های جدید و همسو به‌وجود بیاید و این امر طبیعی است و تقابل نیست. نفس تشکیل جامعه روحانیت مبارز یا جامعه مدرسین برای خلأ راهنمایی روحانیت تشکیل شد. یعنی اگر 200 شهرستان و در هرکدام یک روحانی داریم، 200 حرف مختلف از زبان اینها شنیده نشود و جامعتین اول به اینها خط بدهد. البته منظور خط دینی است که باید نظام را حفظ کنیم و از مقام معظم رهبری حمایت کنیم. در این راستا شعاع وظیفه جامعتین محدود است. این درحالی است که شعاع وظیفه تشکل‌های دیگر توسعه‌یافته است و اصلا در این فاز وارد نمی‌شوند و در مسائل اجتماعی و تشکل‌های مردم نهاد و روزمره فعالیت می‌کنند. جامعتین برای زمان خاصی ساخته شدند و وظایفشان ادامه دارد، اکنون شعاع نگاه جامعه مدرسین فراتر از ایران است. از سوی دیگر همان‌طور که گفته شد ما از خودمان نقد نمی‌کنیم، یعنی جامعه روحانیت بگوید نظری که درباره انتخابات دادیم آیا کارشناسی شده و مردم شناسی شده بود و شعاعش همین بود؟ ما در جامعه روحانیت بحث کردیم که اصلا نباید نسبت به فرد اعلام موضع کنیم و باید سراغ اصل برویم و کاری کنیم تا زمانی که می‌گوییم‌جمهوری اسلامی، مردم با فکر و تشخیص به پای صندوق‌های رأی بیایند. اگر از خودمان نقد کنیم به این جمع‌بندی خواهیم رسید که احتمالا ما نیز اشکال و ایراد داریم و در آینده باید بیشتر به این اشکال برسیم.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: