اخیرا ازسوی سعید حجاریان مطالبی مبنی بر لزوم نقد دولت مطرح میشود. پیش از هرچیز لازم است توجه داشت که حجاریان به عنوان یک تحلیلگر سیاسی، اجتماعی برجسته، نسیمهای سیاسی را به خوبی درک میکند، بر آن اساس پیشبینیهای جامعی دارد و راهبردهای مناسبی برای جلوگیری از بحرانهای اجتماعی ارائه میکند.
تدبیر24»به نظر نگارنده، منظور دکتر حجاریان این است که نیروهای اصلاحطلب نقد دولت را در دستور کار خود قرار دهند و فراموش نکنند. هرچند اصلاحطلبان در مجموع همراه و حامی دولت هستند اما دولت روحانی دولت اصلاحطلبان نیست و این جنبش سیاسی نمیتواند مسئولیت تمام عملکرد دولت را برعهده بگیرد. اصلاحطلبان مسئولیت اخلاقی حمایت از دولت را برعهده دارند، چرا که انتخاب روحانی درهر دو مقطع 92 و 96 بهترین انتخاب ممکن برای جامعه بوده، اما این موضوع بدان معنا نیست که انتخاب او، ایدهآل بوده و تصمیمات رئیسجمهور از هر نقص و خطایی مبراست. اصلاحطلبان کماکان از کلیت دولت، به خصوص جهتگیریهای اقتصادی و سیاست خارجی قوه مجریه حمایت میکنند، اما تمام مسئولانی که ذیل دولت قرار دارند طبیعتا نمیتوانند مطلوب اصلاحطلبان باشند. از این رو نمیتوان گفت که چون دولت روحانی، دولت مطلوب ماست، نباید استانداران، فرمانداران، بخشداران، مدیران عالی و میانی، اعضای هیأت دولت و وزرا را نقد کرد. در دولت یازدهم بسیاری از سیاستگذاریها، تصمیمات و انتصابات اشتباه بود. فیالمثل رحمانی فضلی استانداران و فرماندارانی را نصب کرد که موجب رنجش مردم شد. از سوی دیگر نمیتوان به دولت پشت کرد و حمایت از دولت در مجموع ادامه خواهد داشت. اکنون ماهعسل ایام انتخابات وچند هفته پس از آن فروکش کرده و اصلاحطلبان مشابه چهارسال دولت یازدهم وارد رویکرد حمایت توأم با نقد دولت شدهاند. آن چند هفته، دوره استثنائی و غیرعادی بود، چرا که حسن روحانی به شکل غیرمنتظرهای، شعارهای اصلاحطلبانه سرداد، با اصولگرایان زاویه زیادی پیدا کرد و بر تفاوت جدی میان خود و اصولگرایان پای فشرد، وعدههایی از جنس اصلاحات به مردم داد و این سخنان و حرکات تا چند هفته پس از انتخابات ادامه داشت. به بیان دیگر دکتر روحانی چهره دور از ذهنی از خود به نمایش گذاشت که از یک سو باعث گرم شدن تنور انتخابات و از سوی دیگر باعث بالا رفتن انتظارات جامعه شد. اما روحانی نتوانست آن گونه که مردم انتظار داشتند، به وعدههای خود جامه عمل بپوشاند و این موضوع میتواند سرخوردگی یا رنجش را در میان بخشی از اقشار جامعه ایجاد کند. البته این سرخوردگی و به دنبال آن مخالفت با دولت عکسالعمل نادرستی است. به دیدگاه نگارنده اصلاحطلبان این عکسالعمل افراطی را از خود نشان نخواهند داد. نکته مهم آنکه، رئیسجمهور در سخنرانیهای اخیر خود به این نکته اشاره کرد که آنچه در ایام انتخابات گذشت را فراموش کردیم. در ظاهر مخاطب این سخن اصولگرایان بودند که روحانی شعارهای انتخاباتی اصولگرایان را فراموش کرده و آماده همکاری با آنهاست اما با توجه به دیدگاه انتخاباتی روحانی، مخاطب اصلی این جمله، اصلاحطلبان و قشری از جامعه هستند. روحانی مدام یادآور میشود که او به اقتضای کارزار انتخاباتی، شعارهایی را مطرح کرد و وعدههایی داد، اما اکنون نمیتوان به آن وعدهها جامه عمل پوشاند. این موضوع در بسیاری از کشورها نظیر آمریکا عادی شده و در آن کشور مردم میدانند که کاندیداهای ریاست جمهوری شعارها و وعدههای تندی را در زمان انتخابات بر زبان جاری میکنند اما هنگامی که به قدرت برسند، سخنان آنها آرامتر و عملکرد آنها دیپلماتمآبانهتر میشود. اما این موضوع هنوز در ایران بر باورها ننشسته است و مردم انتظار دارند سخنان رئیسجمهورشان همان سخنان ایام انتخابات باشد و او به همه وعدههای خود عمل کند. مردم وعده و شعارهای منتخب خود را شعارهای انتخاباتی نمیدانند و همین موضوع باعث دلخوری جامعه شده است. اکنون نه تنها نخبگان و ژنرالهای جریان اصلاحات، بلکه رأی دهندگان به روحانی نیز از او دلگیر شدهاند و مدام وعدههای دکتر روحانی را در فضای مجازی به او یادآور میشوند. احساس بدنه اجتماع این است که فضای اکنون با فضای ایام انتخابات، تفاوتهای بسیاری دارد، این موضوع هشدار دهنده است و ضرورت دارد دولتمردان به جو جامعه توجه کنند. نکته دیگری که دلخوری را در اقشار جامعه ایجاد کرده، این است که آنها تصور میکنند بخشی از اصلاحطلبان، اصلاحطلبی را رها کرده و با دولت همگام شدهاند. در پاسخ به این شبهه میتوان گفت که همه اصلاحطلبان از یک کارخانه تولید نشدهاند، طیفهای متفاوتی در این جریان وجود دارد و رویکرد همه اصلاحطلبان نسبت به یک موضوع یکسان نیست. البته نظر نگارنده این است که هنوز دولت محل مناقشه میان اصلاحطلبان تبدیل نشده بلکه آنها صرفا در موارد جزئی همچون رأی اعتماد به یک وزیر با هم اختلاف نظر دارند و این موضوع طبیعی است. جامعه مطمئن باشد که اصلاحطلبان آرمانهای خود را رها نکرده و در مواقع لزوم وارد عرصه عمل خواهند شد. فیالمثل اگر وزارت ارشاد حسن روحانی عامل سانسور فرهنگی شود، برای اصلاحطلبان فرق نمیکند که چه کسی وزیر ارشاد است. درمجموع صفار هرندی، حسینی، علی جنتی و عباس صالحی تفاوتی برای جریان اصلاحات ندارند و نکته مهم برای این جریان، پاسداری از جریان زلال اندیشه است و هرکسی بتواند در وزارت فرهنگ عملکرد مناسبی داشته باشد مورد اقبال اصلاحطلبان خواهد بود. برای جنبش اصلاحات فرقی ندارد که جهانگرد وزیر ارتباطات است یا واعظی و یا آذری جهرمی. دغدغههای این جریان برای حوزه وزارت ارتباطات، به رسمیت شناخته شدن حق مردم برای مبادله اطلاعات، برقراری جریان آزاد اطلاعات و دور بودن وزارت ارتباطات از مقولاتی همچون سانسور و شنود است. جامعه اطمینان داشته باشد به محض اینکه اصلاحطلبان علامتی مبنی بر گوشه چشم نشان دادن دولت به جریان راست در موضوعاتی همچون سانسور فرهنگ و تغییر رویکرد شورای عالی فضای مجازی مشاهده بکنند، واکنش قاطع نشان خواهند داد و توجه نمیکنند که چه کسانی بر صدر مسئولیت نشسته و گفتنی اینکه چنین رویکردی در میان همه لایههای جریان اصلاحات عمومیت خواهد داشت.
احمد شیرزاد، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی