گروههای مرجع در جوامع در حال گذار، نقش مهمی در ایجاد گفتمانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر عهده دارند. بر این اساس گروههای مرجع به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکلدادن به رفتار افراد تاثیر می گذارند.
تدبیر24»گروه های مرجع کسانی هستند که مورد اعتماد و طرف مشورت جامعه قرار میگیرند
و از این جهت محل رجوع مردم هستند. گروه های مرجع طبقه های گوناگونی همچون
خانواده، هنرمندان، ورزشکاران، استادان دانشگاه، روحانیان، روشنفکران،
معلمان و به طور کلی نخبگان را در بر می گیرند که بر افکار، سلیقه و انتخاب
های مردم تاثیر می گذارند.
بخش قابل توجهی از گروه های مرجع را می توان
در میان طبقه متوسط سراغ گرفت. زیرا طبقه متوسط نقشی سازنده، آگاهی بخش،
متعادل کننده، انتقالی و کار ویژههای جامعه مدنی را در جامعه ایفا می کند.
**جایگاه و اثرگذاری گروه های مرجع
گروه
های مرجع نقش معیار مقایسه ای را در شکل گیری ارزش ها و نگرش های عمومی یا
خاص برای فرد ایفا کرده و به عنوان راهنمای رفتار افراد عمل می کنند. از
این رو گروههای مرجع به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دهی به رفتار
افراد تاثیر می گذارند. گروه مرجع ممکن است برای برخی افراد نقش مثبت و
همان گروه برای افراد دیگر نقش منفی داشته باشد.
در زمینه الگوپذیری از
گروه های مرجع مولفه هایی همچون سن، جنسیت، فضا و مکان، زمان و موقعیت
مندی، سطح تحصیلات، طبقه اجتماعی اثر دارند. با این حال نمی توان نسبت به
آن نگاهی تعمیمی و همه پذیر داشت.
برخی صاحبنظران معتقدند خاستگاه
اصلی مفهوم گروه مرجع در «روانشناسی اجتماعی» است. این نظریه تاکید میکند
که انسانها در رفتارها و ارزیابیهای خود، جهتگیریهایشان را متناسب با
گروههایی که به عنوان چارچوب مرجع برمیگزینند، تنظیم میکنند.
گروههای
مرجع حداقل از سه طریق بر یک فرد تاثیر میگذارند. نخست شخص را با رفتار و
سبک زندگی جدیدی مواجه میکنند. دوم، بر عقاید و تصور شخصی فرد از طریق
علاقمندی وی به همساز شدن با گروه مرجع تأثیر میگذارند و سوم این که برای
انطباق شخص با گروه، شرایط جبری پدید میآورند که ممکن است بر انتخاب افراد
تأثیر داشته باشد.
ازجمله مهمترین عواملی که در فرایند شکل گیری نگرش،
تصمیم گیری و کنش افراد در جامعه، نقش دارند افراد یا گروه های مرجع اند.
گروه مرجع دو کارکرد عمده ایفا می کنند؛ نخست این که هنجارها، رویه ها،
ارزش ها و باورهایی را به دیگران القاء می کنند و به اصطلاح کارکرد هنجاری
دارند، دوم این که استاندارد ها و معیارهایی در اختیار کنشگران قرار می
دهند تا کنش و نگرش خود را با آنها محک بزنند. به عبارتی دیگر کارکرد
مقایسه ای و تطبیقی دارند.
**گروههای مرجع و اعتماد عمومی
گروه
های مرجع می توانند اعتماد عمومی و حس پذیرش سیاسی و اجتماعی را در جامعه
افزایش دهند. این مساله جامعه پذیری سیاسی را ایجاد و بر مشارکت فعالانه
اجتماعی تاثیر می گذارد. این اعتماد به گستراندن دامنه اعتماد سیاسی می
انجامد. زیرا بی اعتمادی عمومی در جامعه منجر به تضعیف تعهد اجتماعی و
کمرنگ شدن هویت اجتماعی و ملی می شود. این بی اعتمادی به سطح روابط میان
فردی کشیده شده و نتیجه ای جز، کوچک شدن روابط بین شهروندی و در نهایت
انزوای اجتماعی ندارد.
از طرفی دیگر گروه های مرجع می توانند با ایجاد
مسئولیت پذیری، قانون گرایی و تقویت تعهد اجتماعی نقشی سازنده در عرصه
اجتماعی و فرهنگی داشته باشند.
همچنین گروه های مرجع دارای کارکردهایی
مانند تامین نیاز فرد به پناهگاه هویتی، منبعی برای شکلگیری نگرش ها،
تامین کننده معیارهای ارزیابی و خود سنجی، تامین نیازهای هنجاری و مقایسه
ای، تامین نیازهای معرفت اجتماعی، گسترش همنوایی در جامعه، گسترش تضاد در
جامعه، همانند سازی ارزشی و ارائه بازخورد به فرد برای نظارت و اصلاح
هستند.
**گروه های مرجع و مناسبات اجتماعی
گروههای مرجع در
جوامع در حال گذار نقش ایجاد گفتمانهای سیاسی، فرهنگی و ارتقای فکری را
در سطوح مختلف اجتماعی بر عهده دارند. در زمینه گروه های مرجع در جامعه
ایران دیدگاه های متفاوتی دیده می شود. برخی معتقدند که گروه های مرجع
اجتماعی در حال تضعیف شدن هستند و عده ای دیگر نقش گروه های مرجع را
فزاینده می دانند.
برای نمونه یکی از اتفاق هایی که در آبان ماه سال
1393 رخ داد، مرگ «مرتضی پاشایی» هنرمند موسیقی بود. در آن زمان دیدگاه های
متفاوت و گاه متناقضی درباره گروه های مرجع و جایگاه آنان در فضای اجتماعی
و رسانه ای شکل گرفت. برخی از دوران جدیدی سخن به میان آوردند که در آن
گروههای مرجع ِجوانان تغییر کرده است.
به نظر می رسد در کشور ما از
میزان نفوذ اشـخاص و گروه های مرجع روز به روز کاسته می شود. برای نمونه
مدتها است کسانی که به نوعی با فضای روشنفکری جامعه ما سر و کار دارند با
این سوال مواجه هستند که چرا روشنفکران ایرانی نسبت به دهههای گذشته
تاثیرگذاری به مراتب کمتری در جامعه دارند اگر نگوییم به طور کلی کم اثر
یا بی اثر شدهاند.
هر چند برخی معتقدند که کاهش تاثیرگذاری روشنفکران
نتیجه بیتوفیقی آنها در یافتن مخاطب است. به بیان روشنتر علت اینکه
روشنفکران ما آن طور که باید و انتظار میرود در جامعه نمیتوانند منشا اثر
باشند به نداشتن مخاطب برمیگردد. به نظر می رسد در گرایش به گروه های
مرجع اجتماعی تغییراتی رخ داده است. از این رو ورزشکاران و هنرمندان اثر
گذاری بیشتری یافته اند. بنابر این شاهد تحول در گروه های مرجع اجتماعی
هستیم.