حمید قاتل نیست
مادر حمید صفت زنی است میانسال، از یکسو در غم از دستدادن همسرش سوگوار است و از سوی دیگر نگران آینده و سرنوشت فرزندش. همسری داغدار، مادری نگران و زنی آشفته از حادثه تلخی که هفت روز پیش شروع شد. او صبح دیروز بهعنوان مطلع به اداره آگاهی تهران رفت تا بار دیگر حوادث آن روز را برای ماموران بازگو کند. اظهارات این زن کم و بیش همان چیزی بود که حمید در جلسه بازپرسی بیان کرده بود، با وجود این اما مادر حمید نکات جدیدی را در گفتوگو با ما مطرح کرد که در ادامه میخوانید:
قبل از حادثه با حمید تماس گرفتید؟
بله؛ من یک میهمان خارجی داشتم که شب قبل از حادثه پرواز داشت. با حمید تماس گرفتم تا با خودرو، میهمان من را به فرودگاه ببرد اما او گفت که من خودرو ندارم و چون دیروقت است از دوستانش هم نمیتواند خودرو بگیرد. من هم آژانس گرفتم و او را تا فرودگاه بدرقه کردم. در مسیر برگشت بود که حمید با من تماس گرفت و گفت که میخواهد برای عوضکردن لباس به خانه بیاید اما چون من شب قبلش میهمان داشتم، به من گفت ظهر به خانه میآید تا من هم کمی استراحت کنم.
حمید وقتی تماس گرفت از درگیری شما و همسرتان با خبر بود؟
نه اصلا چون آن زمان من و هوشنگ هنوز با هم مشاجره نکرده بودیم. وقتی به خانه رسیدم با هم بحثمان شد و درگیر شدیم. بعد هم حدود ساعت ١١ صبح بود که حمید آمد. حاج آقا روی راحتی نشسته بود. حمید هم رفت و کنار او نشست. به همسرم گفت چرا با حاج خانم دعوا میکنی؟ چرا از کنار همبودن لذت نمیبرید؟ چون پسرم خیلی سعی داشت من و حاج آقا با هم خوب باشیم. چندبار همین سوالات را تکرار کرد، بعد هم گفت چرا روی مادرم دست بلند کردی که حاج آقا در جواب گفت: «بازم میزنم.» حمید هم میز روبهروی کاناپه را برگرداند. از همین جا درگیری بین آنها بالا گرفت.
موقع درگیری شما کجا بودید؟
من بلافاصله خودم را بین حمید و حاج آقا قرار دادم. همسرم به طرف آشپزخانه رفت من چندبار به حمید تشر زدم که حلالت نمیکنم اگر با هوشنگ دعوا کنی. همسایهها هم آمدند. یکی از آنها به حمید گفت بیا برویم خانه ما تا کمی آرام شوی اما حمید گفت من با مادرم از این خانه میروم. بعد هم مقداری از وسایلم را جمع کردم و از آنجا رفتم.
در حین درگیری حمید به سروصورت همسر شما ضربه زد؟
من ندیدم حمید ضربهای بزند. من از ابتدای این درگیری آنجا بودم؛ حمید نه چیزی دستش بود و نه با دست یا پا ضربهای به حاج آقا زد. پسر من قاتل نیست؛ حتی من ندیدم که گلدان را به سمت او پرتاب کند.
پس چرا هوشنگ به بیمارستان منتقل شد؟
من با پسرم از خانه بیرون رفتم و نمیدانم چه اتفاقی افتاد. فقط با من تماس گرفتند و گفتند هوشنگ در بیمارستان است.
همسر شما چند روز در بیمارستان بستری بود؟
بعد از اینکه ما از آنجا رفتیم، حال همسرم بد شد و همسایهها با اورژانس تماس گرفتند و او را به بیمارستان منتقل کردند و من هم وقتی خبردار شدم، بلافاصله به بیمارستان رفتم. سه روز در بیمارستان بستری بود.
مجید امجدی، وکیل مدافع حمید صفت نیز درباره پرونده موکلش گفت: پزشکی قانونی هنوز علت اصلی مرگ را اعلام نکرده و مراسم خاکسپاری انجام نشده است. برای اعلام نظر دقیقتر باید منتظر نظر پزشکی قانونی بود؛ ضمن اینکه ما هنوز پرونده بالینی و پزشکی متوفی را مطالعه نکردیم. شاید علت مرگ غیر آن چیزی باشد که تاکنون مطرح شده است.