تدبیر24»اینکه در یک وضعیت نامعلوم بهسر ببریم، شاید حتی سخت تر از شرایطی باشد که بدانیم قرار است اتفاق بدی برایمان رخ دهد. یک گروگان دقیقا در همین وضعیت قرار دارد. نمیداند که باید به رهایی امید داشته باشد یا به انتظار مرگ بنشیند.
طرف دیگر ماجرا گروگانگیرها هستند که همنوعان خود را در این شرایط سخت قرار میدهند. هر انسان عادیای نمیتواند با این شدت زیاد، انسان دیگر را زجر دهد و این کار بیشتر از عهده افراد با اختلالات روانی شدید برمیآید.
با اینکه آمارهای پلیس نشان داده گروگانگیری جرمی نافرجام است اما هنوز برخی مجرمان دوست دارند شانس خود را امتحان کنند. بهطور کلی گروگانگیری انواع مختلفی دارد و حتی فکر کردن به آن هم میتواند رعب و وحشت در دل افراد ایجاد کند.
مستند «بیراهه» یکی از برنامههای خود را به موضوع گروگانگیری اختصاص داده است که در آن انواع و شرایط گروگانگیران مختلف را بیان کرده است. در ادامه قسمتی از این مستند تلویزیونی را بهصورت مکتوب خواهید خواند.
در ابتدای برنامه دکتر اسلامی، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه، شرایط روانی و اجتماعی گروگانگیران را مورد بحث قرار داد و گفت: مبحث گروگانگیری در پدیدههای اجتماعی رصد میشود. عموما افرادی که به گروگانگیری روی میآورند دارای ویژگیهای شخصیتی خاصی هستند، اما واضح است که انگیزه و عللی که برای پدیده گروگانگیری وجود دارد متفاوت، محکم و مشخص است.
وی ادامه داد: بهطور کلی پدیده گروگانگیری یکی از پدیدههای مضموم و نکوهیده جوامع بشر است و به گونهای میتوان گفت بعد از قتل عمد، یکی از بدترین مدلهای خشونتهای اجتماعی تلقی میشود.
جامعهشناسان، روانشناسان و کارشناسان پلیس بهطور کلی پدیده گروگانگیری را در چند سطح دستهبندی میکنند. یکی از آن سطوح، سطح آشفتگیهای روانی و هیجانی است که افرادی که در این سطوح قرار میگیرند معمولا دارای اختلالات روانی هستند.
گروه دیگری که مرتکب این جرم میشوند، افرادی هستند که در گروهکهای تروریستی کار میکنند و در پس پرده کار خود موضوعات سیاسی را نهادینه کردهاند.
دسته بعدی که این پدیده را به وقوع میرسانند، اشخاصی هستند که در حوادث جنایی مرتکب این اتفاق میشوند یا در گرداب موضوعات جنایی اسیر میشوند و به قول معروف باید در سیر این پدیده مضموم و نکوهیده عبور کنند.
یا پول یا خودکشی
پسر جوانی که به جرم گروگانگیری دستگیر شده بود، شرایط روحی و وضعیت خود را قبل از اقدام به ارتکاب جرم اینگونه توضیح داد: از همه چیز خسته شده بودم. دیگر نمیتوانستم ادامه بدهم. بیکاری و بیپولی به من فشار آورده بود و از وضع زندگیام ناراضی بودم. بعد از کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم این زندگی بیارزش را تمام کنم. میخواستم خودکشی کنم اما بعد فکرهای دیگری به ذهنم رسید. به این نتیجه رسیدم که قبل از خودکشی، کمی تلاش کنم و از هر راهی که شده پول دربیاورم و در همین زمان بود که به فکر گروگانگیری افتادم. با خودم گفتم اگر موفق شدم، دیگر نیازی به خودکشی نیست. میتوانم از طریق گروگانگیری پول دربیاورم و زندگیام را راحتتر از گذشته ادامه دهم، اگر هم موفق نشدم قبل از آنکه دستگیر شوم بالاخره با یک روشی خودم را از بین میبرم.
گروگانگیری در بانک
یکی از گروگانگیران که در شوش پس از حمله به بانک سه نفر از کارمندان آن را گروگان گرفته بود، صحنه جرم را برای ماموران و مردم بازسازی کرد. او که مردی جوان بود در مورد روز حادثه گفت: اسلحه را برداشتم و زیر لباس پنهان کردم. کنار خیابان ایستاده بودم تا یک سواری پیدا کنم و با آن به طرف بانک بروم. پس از گذشتن چند خودرو بالاخره یک مسافرکش به طرفم آمد و با دیدن اسلحهام فرار کرد و خودرو را برایم گذاشت. من هم سوار شدم و تا بانک رفتم.
وی ادامه داد: ماشین را کنار خیابان پارک کردم و به طرف بانک رفتم. کارمندان و مشتریها به محض ورودم فرار کردند اما سه نفر که مانده بودند را با اسلحه تهدید کردم.
در این زمان سرباز نگهبان بانک برای تکمیل ماجرا گفت: زمانی که دیدم سارق مسلح است، سعی کردم جلویش را بگیرم اما نشد. او از مقابل من رد شد و من هم حق تیر نداشتم. نمیتوانستم کاری کنم تا اینکه صدایم زد و اسلحه کمری را به طرفم گرفت و با تهدید من را غیرمسلح کرد. اسلحهام را به او دادم و از او دور شدم.
گروگانگیر ادامه داد:افراد حاضر در بانک یک گوشه نشسته بودند و من هم برای خودم روی یک صندلی نشسته بودم. زمانی که صدای پلیس را از بیرون شنیدم چند تیر مشقی به بیرون از بانک شلیک کردم تا بترسند و بگذارند که من بعد از سرقت فرار کنم اما فایدهای نداشت. بعد از آن متوجه دوربینهای بالای سرم شدم و با تیر واقعی به آنها شلیک کردم تا چهره ام شناسایی نشود اما همه اینکارها بیفایده بود. دیگر نمیتوانستم مقاومت کنم. بانک در محاصره بود و من هم بالاخره دستگیر میشدم. نمیخواستم کسی صدمه ببیند، برای همین بهترین کار آزاد کردن گروگانها بود.
نقش شرایط اجتماعی
گروگانگیری امروزه بهعنوان یکی از راهبردهای کسب منفعت خاص مورد استفاده بعضی افراد و گروهها قرار میگیرد. در کشور ما برخلاف خیلی از کشورهای دیگر، بهدلیل نوع فرهنگ حاکم بر جامعه، ماجراهای گروگانگیری موضوع شناخته شده و یا حداقل موضوعی معمولی نیست. بهدلیل وجود دهکده جهانی، حتی جرمها هم میتوانند به هم نزدیک شوند و فرهنگها از روی هم کپی کنند.
بعضی وقتها ممکن است طوری بنظر برسد که افراد بدون برنامهریزی یا در شرایط سخت مالی دست به اینکار میزنند. هرچند ممکن است در نگاه کوتاهمدت و سطحی، درست باشد که فردی تحتتاثیر مشکلات مالی شدید یا مشکلات خانوادگی زیاد، مجبور به گروگانگیری شده است اما زمانی که ما شخصیت این افراد را بررسی میکنیم، حتی میتوانیم رفتارهای متناقض را در کودکی این افراد ببینیم، زیرا این افراد کسانی هستند که در کودکی رفتارهای بیپروا و پرخاشگرانهای دارند و مهمترین ویژگیشان این است که احترامی برای امنیت خودشان و دیگران قائل نیستند. البته با وجود همه این موارد باز هم جرقه اولیه ایجاد جرم را شرایط بد اجتماعی میزند و بعد هم بهدلیل اینکه مجرم از قبل، شرایط لازم برای ارتکاب جرم را داشته، راحتتر از دیگر افراد گروگانگیری میکند و به دیگران آسیب میرساند.