تدبیر24»کابینه دوازدهم در شرایطی آغازبهکارکرده که برخلاف دولت یازدهم، اصلاحطلبان موضع یکسانی درقبال کابینه اتخاذ نکردند. برخی از اصلاحطلبان بر این باورند که روحانی نسبت به چندماهقبل تغییر کرده و دیگر بهدنبال آن دغدغهها نیست و برخی دیگر معتقدند روحانی تغییرعقیده نداده و صرفا برای پیادهکردن اهداف خود، برنامه و استراتژی را بر موضوعات دیگر مقدم دانسته است. دراینباره، علی صوفی، فعال اصلاحطلب به گفتوگو با «آرمان» پرداخته که در ادامه میخوانید.
آیا روحانی تغییر کرده است؟
روحانی نسبت به گذشته تغییر محسوسی داشته و کنشگران سیاسی و تحلیلگران بر این تغییر، متفقالقول هستند.
دلیل این تغییر چیست؟
بنا به تحلیلهای گوناگون، احتمالات مختلف برای این تغییر مطرح میشود. احتمال نخست این است که روحانی دیگر نیازی به مراجعه به آرایعمومی ندارد که درصورت پذیرش این تحلیل، تبعات سنگینی برای رئیسجمهور خواهد داشت. از این سخن استنباط میشود که رئیسجمهور، تمام تلاش خود را برای رأیآوردن صرف کرد و تمام مواضع و تلاشهای او صرفا برای جلب نظرات عمومی بود و از وقتی رأی آورده، به مردم و تمام وعدهها پشت کرده است.
این احتمال را تا چه اندازه میپذیرید؟
پذیرش این نکته، لااقل برای من، قابل هضم نیست و از رئیسجمهور، اینگونه بازیکردن با عواطف، احساسات و خواستههای مردم بعید است. البته بسیاری از تحلیلگران، این برآورد را میپذیرند. طرفداران چنین تحلیلی این نکته را مطرح میکنند که روحانی در حین سخنرانیهای داغ و مناظرات تلویزیونی از اوضاع جامعه، سختیهای پیش رو و عملکرد آینده خود مطلع بود و صرفا سخنانی را برای جلب آرای عمومی عنوان کرد. من این احتمال را کاملا بعید میدانم، هرچند که بسیاری از شعارها، امکانی برای تحققیافتن نداشتند و صرفا گرمکننده تنور انتخابات بودند، اما اینکه روحانی از سرآغاز قصد کنارگذاشتن شعارهای خود را داشته باشد، معقول بهنظر نمیرسد.
غیر از این برآورد، چه احتمالات دیگری مطرح میشود؟
احتمال دوم، وجود فشارهای شدید بر رئیسجمهور و تسلیم ایشان در مقابل فشارهاست. در این تحلیل، روحانی در مواضع و عملکرد خود، بهویژه در فاصلهگرفتن از اصلاحطلبان، مجبور به تغییر جهت شد. به هرحال جریان اصلاحطلبی در هر دو سال 92 و 96 از روحانی حمایت کرد و در مجموع بهدلیل رضایت از عملکرد روحانی و مواضع او، از پشتیبانی خود در 24خرداد92، جمعبندی مثبتی داشت و در سال96 با جدیت، اعتماد و انگیزه بیشتری از روحانی حمایت کرد. این اتفاق زمانی رخ داد که هرچند روحانی دستاوردهای مهمی داشت، اما این دستاوردها باعث جلب رضایت عمومی نشده و نارضایتی عمومی نگرانکننده بود. اصلاحطلبان، معادلات را برهم زدند، چراکه آنان بهصورت یکپارچه، بدون قیدوشرط، نهایت تلاش خود را برای رأیآوردن رئیسجمهور انجام دادند و از سوی دیگر نیز، رئیسجمهور همه ستادهای انتخاباتی خود در سراسر کشور را در اختیار اصلاحطلبان گذاشت و همه مسئولان مهم در سطوح ملی و محلی ستاد را از میان برجستگان این جناح سیاسی انتخاب کرد. حتی نیروهای حزب اعتدال و توسعه نیز بهصورت مشخص حضور نداشتند، بلکه بدون هیچتابلو و نماد، صرفا به اصلاحطلبان کمک میکردند. کنش اصلاحطلبان و روحانی در سال 96 نسبت به سال92 بهصورت جدی تغییرکرد و دلیل آن ارزیابی مثبت این جناح سیاسی از دولت اول روحانی بود. با پیشینه عملکرد چهارساله رئیسجمهور و وعدههای او در 96، رویکرد انتخاب کابینه و زاویهگرفتن با اصلاحطلبان، زاده فشارها بود. بهنظر من این برآورد بهدشواری اثبات میشود. احتمال سوم نیز این است که روحانی درمقابل فشارهایی همچون شعار علیه او در روز قدس تسلیم نشد، بلکه روحانی بعد از پیروزی در انتخابات، ضمن امتداد به مقابله با رقبای خود، به هجمههای جناح مقابل، بهصراحت، پاسخ میداد. آن قدر حمله جناح مقابل و دفاع رئیسجمهور شدید شد که تعدادی از کنشگران جناح اصلاحات از چنین فضایی ابراز نگرانی و درخواست کردند معتدلتر برخورد شود. از نظر آنها دلایل تغییر موضع بهخاطر فشارهایی است که به اطرافیان رئیسجمهور وارد شد و نیز دخالتهای اطرافیان. اطرافیان روحانی گرایشات اصولگرایانه دارند و برخی از آنان، بهصراحت این موضع را طرح میکنند. تاثیرگذاری اطرافیان روحانی و مشورتهای آنان، رئیسجمهور را به محافظهکاری و مصلحتاندیشی سوق داد. این نزدیکان درصدد القای این نکته بودند که مصلحت رئیس دولت در رویگردانی از اصلاحطلبان و نزدیکی به اصولگرایان است و زمان آن فرارسیده که روحانی در مقابل فشارهای واردشده کوتاه بیاید. شاید آنان بهدنبال جایگاهی دیگر برای آینده روحانی بودند که به مصلحتاندیشی نیاز دارد و در آن موقعیت، اصلاحطلبان نقشی نخواهند داشت، بلکه جریانات دیگری نقش دارند و درنتیجه، اصلاحطلبان برای روحانی، کارایی ندارند. دیدیم که در چینش کابینه، لاریجانی و جریان اصولگرا کاملا راضی بودند و برای اینکه جوابی به چرخش روحانی داده باشند، در مقابل کاندیداهای اصلاحطلب روحانی برای وزارتخانهها صفآرایی کردند. یکی از آنها رأی نیاورد و دکتر حجتی نیز با وجود کارنامه موفق خود در وزارت جهادکشاورزی که حتی باعث رضایت اشخاصی همچون رئیسی و جلیلی شده بود، رأی چندانی به دست نیاورد و رأی او در مجلس دهم نسبت به مجلس نهم کاهش یافت. این اتفاق درحالی رخ داد که مجلس نهم، کاملا اصولگرا و اکثریت کرسیهای مجلس در دست اصولگرایان تندرو بود. بنابراین چرخش انکارناپذیر است، اما دلایل چرخش متفاوت است.
عدهای میگویند این کابینه، کابینه اصلاحطلبان نیست و اصلاحطلبان مسئولیت چندانی در قبال دولت روحانی ندارند و برخی دیگر بر این باورند که اصلاحطلبان، روحانی را سرکار آوردند و در مورد هر عملکرد دولت، مسئول هستند. کدامیک از این دو تحلیل را میپذیرید؟
باید اصلاحطلبان، مسئولیت دعوت عمومی را که در 96 از روحانی کردند بپذیرند؛ یعنی هرچند اصلاحطلبان مسئولیتی در قبال ترکیب کابینه ندارند، اما اصلاحطلبان در مقابل عملکرد روحانی که عملکرد کابینه، بخشی از آن محسوب میشود، مسئول هستند. برای همین، انتظار میرفت کابینه روحانی نمادی از رأی 24میلیونی او باشد و خود روحانی نیز پیش از چرخش خود به این نکته اذعان داشت. درست است که نمیتوان همه 24میلیون رأی را به اصلاحطلبان منتسب دانست، اما اکثریت قاطع رأیدهندگان گرایش اصلاحطلبی داشتند. هرچند این چینش کابینه بههیچعنوان، اصلاحطلبانه نیست، اما با وجود چرخش روحانی، اصلاحطلبان در مورد عملکرد دولت، مسئول خواهند بود و باید جوابگوی مردم باشند و مطالبات مردم را پیگیری کنند. با این وضع پیشآمده، آینده مطالبات مردم مشخص نیست.
عملکرد فراکسیون امید در برابر چرخش روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان مسئول عملکرد فراکسیون امید نیز هستند. فراکسیون امید نیز به همین کابینهای که از اصلاحطلبان کناره گرفته، رأی دادند. فرض میکنیم که روحانی راهی برای تسلیمنشدن در مقابل فشارها نداشت، فراکسیون که متحمل هیچفشاری نبود، چرا با این کابینه همراهی کرد؟ فراکسیون امید بیش از رئیسجمهور، مسئول این کابینه است و در مقابل مردمی که به آنان و روحانی رأی دادند نیز مسئولیت دارند. بنابراین اصلاحطلبان نهتنها در مقابل عملکرد روحانی، بلکه در قبال عملکرد فراکسیون امید و حتی شورایعالی سیاستگذاری نیز مسئول هستند و باید پاسخگو باشند.