در اینجا اصولا قصد ورود به ماهیت اینگونه وقایع و چون و چرایی آن نیست، بلکه انتقاد از سلیقه و روشی است که در برخورد با اجتماعات اعتراضی صورت میگیرد. قاعدتا در یک کشور ۷۰ میلیون نفری و بهویژه در مرکز آن، مردم مطالبات شخصی و صنفی و گروهی و حتی سیاسی دارند و اتفاقا نشانه سلامت یک نظام مردمی است. باید راهی پیدا کرد تا مردم بتوانند حرف بزنند. قطعا اینگونه اجتماعات اگر توسط احزاب و گروههای صنفی سازماندهی و هماهنگ شوند خیلی بهتر از آن است که به شکل خودسر و کنترلنشده شکل بگیرند و مسلما عناصر و جریاناتی در قالب خودسرها راحتتر به اهداف ناسالم خود میرسند که مصادیق بسیاری برای آن در سالهای اخیر قابل ذکر است.
چرا متولیان امر در نظام جمهوری اسلامی، راهکاری نمییابند؟ برای گردهمآیی افرادی که به هر دلیل اعتراضی به عملکرد دستگاههای نظام دارند، باید دری باز کنند وگرنه اگر همه راهها بسته شود آخر و عاقبت خوبی نخواهد داشت؛ هم نظام متهم به استبداد و نقض حقوق بشر میشود و هم میان شهروندان و جامعه با حکومت فاصله ایجاد خواهد شد.
آیا اجتماع آرام و منظم در محلی خاص بهتر نیست؟ که البته روبهروی ساختمان مجلس شورای اسلامی به عنوان مظهر اراده و انتخاب مردم و جایگاه دفاع از حقوق آنان، بهترین گزینه بود ولی اگر هنوز از خطرات امنیتی هراسی وجود دارد، گزینه دیگری تعیین شود. این حالت خیلی مناسبتر از این است که ایستگاههای مترو و قطارهای آن شاهد حضور جماعتی باشند که هم آرامش را از مسافران عادی سلب میکنند، هم زمینه سوءاستفاده دشمن فراهم میشود و هم خوراک مناسبی برای رسانههای بیگانه است و تازه اگر باز غفلت و بیتوجهی شود به همه جا سرایت میکند.