تشکیل کردستان مستقل، موضوعی است که نزدیک به دو دهه گذشته یکی از دغدغههای طیفی از جمعیتهای کردی منطقه بوده است.
تدبیر24»روز گذشته شاهد آن بودیم که رؤسای جمهوری ایران و ترکیه به عنوان مقامات عالی دو کشوری که خود با داشتن جمعیتهای کرد در این موضوع صاحب نظر هستند، مخالفت آشکار خود را با برگزاری همهپرسی استقلال کردستان عراق اعلام کردند و نتیجه احتمالی آن مبنی بر تغییر مرزهای عراق یکپارچه را شروع تنشهای بزرگ و به ضرر ملتهای منطقه دانستند.
اعلام موضعی که شاید در نگاه اول در راستای منافع صرف تهران و آنکارا جلوه کند اما وقتی در کنار واقعیت اجماع نسبی بینالمللی درباره زیانبار دانستن این اتفاق قرار میگیرد از وجود واقعیتهای دیگری حکایت میکند.
«گریز از مرکز» که این روزها در میان کردهای عراق رواج داده شده است و از سوی مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق با نوعی منیت و خودرأیی پیگیری میشود، موضوعی است که خواه ناخواه بر جغرافیای سیاسی و امنیتی منطقه و بویژه بر مسائل امنیتی کشورهای دارای جمعیت کردی تأثیر میگذارد و میتواند آبستن چالشهای جبرانناپذیری باشد. قابل انکار نیست که در جامعه جهانی چه کشورهایی که مستقیماً با تحولات و بحرانهای خاورمیانه از عراق و سوریه تا یمن آشنایی دارند و چه آنها که خاطره تجزیههای مخاطره آمیزپایان قرن بیستم در اروپا مانند تجزیه یوگسلاوی بزرگ و جنگهای قومیتی پس از آن را به خاطر دارند، با نسخهای که برای کردستان عراق پیچیده شده یا با قاطعیت مخالف هستند یا دستکم بر ضرورت تعویق آن تأکید دارند تا در نتیجه زمان به دست آمده از تعویق و انجام مذاکرات، بسترهای ضرورت برگزاری رفراندوم خشکانده شوند . رفراندوم استقلال کردستان عراق با هر نتیجه احتمالی، در منطقهای روی میدهد که درگیر چندین بحران است. بحرانهایی که تمرکز تعداد زیادی از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در فرو کاستن آنها هنوز به نتیجهای قابل اتکا نرسیده است. در چنین شرایطی پیدایش بحرانی جدید، آن هم از جنس بحرانهای جمعیتی و امنیتی میتواند همچون یک بمب ساعتی در منطقه عمل کند. بنابراین باید امیدوار بود که مسئولان فدراتیو در اقلیم کردستان به این مخالفتها و هشدارها از منظر دلنگرانی نگاه کنند که منافع و مضاری فراتر از مرزهای یک کشور را دنبال میکند. منطقه خاورمیانه قابلیت رودر رویی با بحران جدید آن هم از این نوع را ندارد. از طرف دیگر استدلالهایی نیز که مقامات اقلیم کردستان عراق در دفاع از حق خودمختاری مطرح میکنند، استدلالهای چندان محکمی نیست و تا حدود زیادی گرایشات نژادی و بحث دخالت هدفمند قدرتهای فرا منطقهای در آن مطرح است. به همین دلیل نه تنها با مخالفت دولت مرکزی عراق که با مخالفت برخی اقلیتها و عشایر و برخی فعالان کرد نیز مواجه است و مسلم است که در بحرانهای داخلی یک سرزمین و داخل یک جغرافیا اگر بین گروههای سیاسی و اقلیتها اختلاف بیفتد، هم میتوان از قدرتهای منطقهای و هم از قدرتهای بینالمللی استفاده کرد. بنابراین به نظر میرسد که بحران فعلی عراق بحرانی نیست که قابل کنترل و قابل مهار نباشد.
از یک سو آنچه جمعیتهای کردی در درون عراق دنبال میکنند و تاکنون بخشی از آن تحقق یافته ، هنوز قابلیت مذاکره و هماندیشی و چارهجویی دارد و از طرف دیگر به نظر میرسد که میتوان از قابلیتهای کشورهای منطقه مانند ایران و ترکیه و نیز از کارویژههای سازمان ملل برای مذاکره با کردها استفاده کرد.
اما آنچه اکنون اهمیت دارد، طرح این پرسش از رهبران کرد عراق است که آیا این همهپرسی، مشکل گشای آنان خواهد شد یا «اقلیم» را به ورطه بحرانی خطرناک خواهد کشاند ؟ اگر بخشی از جمعیت کردی عراق اصرار به برگزاری رفراندوم داشته باشند، وقوع چالشهای بیشتر در منطقه بحرانزده غیرقابل انکار است. درست است که در چنین شرایطی انتظار میرود چهرههای سیاسی و دولتهای منطقه فعالتر عمل کنند و از امکان رایزنی و مکاتبه برای پیشگیری از وقوع بحرانی دیگر بهره گیرند، اما خالی از فایده نیست اگر رهبران کردی نیز این پرسش را از خود داشته باشند که آیا میتوانند در پیشگاه وجدان جمعی مردمانی که باید کولهبار رنجی بیشتر را بر دوش کشند، از مسئولیت تاریخی خود دفاع کنند؟
حسن لاسجردی، کارشناس مسائل بینالملل