تدبیر24»آساره کیانی: شکل حرف زدنآدمها و اظهارنظرهایشان بستگی بسیار بالایی به
جایگاهشان دارد؛ مثلا اگر از یک کارشناس علوم ارتباطات که سالهاست در حوزه
برندینگ و استراتژی رسانه فعالیت میکند، درباره سخنرانی رئیسجمهور در
اجلاس سالانه سازمان ملل و قرارگرفتنش بر صندلی این سازمان، بپرسید نه تنها
کلیدواژههایی را برای شخص رئیسجمهور مشخص میکند که در گفتههایشان از
عبارات و واژههای تخصصی برای بخش محتوایی نیز استفاده کرده، ضمن اینکه به
زبان بدن و لحن رئیسجمهور هم بیتوجه نمیماند؛ همین سوال را اگر از
مغازهدار نزدیک محل کارتان(روزنامه همدلی) جویا شوید، به سمت حق و حقوق
ازدسترفته مردم هدایت خواهید شد و اینکه آقای رئیسجمهور باید بایستد، از
ما دفاع کند و نگذارد کسی از بالا دستور بدهد؛ البته هم در گفتههای او هم
گفتههای یک خانم 60 ساله خانهدار اینطور مینماید که هنوز دل پُری از
شکل حرفزدن محمود احمدینژاد
(رئیس
دولتهای نهم و دهم ) وجود دارد؛ آنها میگویند:«رئیسجمهور نباید طوری
حرف بزند که صندلیها خالی شوند»؛ ضمن اینکه حقمان را بگیرد، دعوا و
مرافعه هم راه نیاندازد و این همان صلح و مدارا و تعامل درعین برخورد و لحن
جسورانهای است که استراتژیستها با زبان دیگری بیانش میکنند. رئیسجمهور
قرار است در سازمان ملل حاضر شود؛ این اتفاق، 25 سپتامبر هر سال مقارن با 5
مهرماه، رخ میدهد.از آدمهای مختلف میپرسید، «این صندلی را چهطور تعریف
میکنید؟ از رئیسجمهورتان که قرار است روی آن بنشیند، چه انتظاری دارید؟
انتظار دارید چه بگوید؟ در مورد کدام خواسته ملی یا بینالمللی ایرانی صحبت
کند؟ کدام مطالبه سیاسی را مطرح کند؟ در برخوردش با کشورهایی مثل آمریکا
که در کشاکشی تاریخی با ایران قرا گرفته، انتظار چه واکنشی را دارید؟ آیا
با حضور رئیسجمهورتان در بینالمللیترین سازمان، غرروی ملی به شما دست
میدهد؟ دورههای مختلف را با توجه به حضور روسای جمهور مختلف کشورمان بر
این صندلی بینالمللی، چهطور ارزیابی میکنید؟ با کدام دوره ارتباط
برقرارکردهاید و کدام دوره برایتان بیاهمیت بوده؟به طور کلی تصاویری که
این صندلی در ذهن شما مجسم میکند، چه رنگی هستند؟ اصلا منتظر سخنرانی
رئیسجمهور هستید و فکر میکنید چهقدر برایتان اهمیت دارد این حضور و آن
سخنرانی؟»؛ اینها سوالهایی است که هر کدام از پاسخدهندهها به فراخور
موقعیتشان در جامعه پاسخگوی بخش هایی از آن بودهاند.
زبان بدن رییسجمهور،هنگام سخنرانی دارای ضعفهای مشهودی است
یک فعال سیاسی استراتژیست
از
میان سوالهای مطروحه، او به ارزیابی دورههای متفاوت با توجه به
تکیهزدن روسای جمهور مختلف کشورمان بر صندلی سازمان ملل، جواب میدهد و
اینکه با کدام دوره ارتباط برقرارکرده و کدام دوره برایش بیاهمیت بوده؟
میگوید:
«
سخنرانی روسای جمهور ایران در سازمان ملل به طور کلی تحت تاثیر سه متغیر
مهم است. اول سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی، دوم گفتمان سیاسی خاص هر
رییسجمهور و سوم اتفاقهای مهم منطقهای و بینالمللی. ارزیابی از
دورههای مختلف هم باید بر پایه پارامترهایی باشد که به نظر من مهمترین
این پارامترها همان تحقق منافع ملی کشور است؛ یعنی سخنرانی رییسجمهور تا
چه حد توانسته باعث تحقق منافع ملی باشد و نه مانع آن. بر این پایه هیچوقت
سخنرانی رییسجمهور در سازمان ملل بیاهمیت نبوده و نخواهد بود زیرا به هر
حال تاثیر خودش را بر منافع ملی کشور گذاشته و خواهد گذاشت؛
آقای
احمدینژاد سخنرانیهایی در سازمان ملل داشتند که امروز باتوجه به
روشنشدن و حی و حاضر بودن پیامدهای آن سخنرانیها میتوانیم نمره منفی به
آنها بدهیم. در مجامع جهانی از بخشهایی از آنها سخنرانیها به عنوان
مستنداتی علیه ایران استفاده شده است. به لحاظ رعایت تشریفات دیپلماتیک هم
سخنرانیهای رییسجمهور سابق نمره بالایی نمیگیرد کما اینکه به خاطر
داریم تیم تشریفات احمدینژاد، ترک سخنرانی ایشان توسط نمایندگان سایر
کشورها را بیادبانه و غیر قابل قبول توصیف میکردند در حالی که در آداب
تشریفات سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، ترک سخنرانی تنها شیوه قابل
قبول و رسمی اعتراض به یک سخنرانی یا سخنران است و هر شیوه دیگری مردود
است. این هم نشانهای از ناگاهی تیم دولت سابق نسبت به تشریفات دیپلماتیک
بود. در دوره آقای روحانی و با متعادلشدن فرمان سیاست خارجی سخنرانیهای
رییسجمهور هم دارای منطق قابل دفاعتری شده است و در مجموعه تحقق منافع
ملی مورد توجه است اما در این دوره هم ضعفهایی وجود دارد. زبان بدن
رییسجمهور فعلی هنگام سخنرانی دارای ضعفهای مشهودی است یا به نظر میرسد
نوشتن متن سخنرانی رییس به تیم حاذقتری نیاز دارد.»
او احمدینژاد نیست که آبروریزی کند
خانم گودرزی، یک زن خانهدارمیگوید
که برایش مهم است روحانی از منافع ملی ایران دفاع کند و آزادی بیان را با
گفتههای خودش به اثبات برساند؛ «برای بیان حق ایران، درست و سنجیده و متین
سخن بگوید؛ کمااینکه میگوید؛ او که احمدینژاد نیست که آبروریزی کند.»
دو
چیز برایش مهم است؛ یکی برجام که رئیسجمهور بر مواضع و پیمانهایی که
بسته پافشاری کند و سعی کند حق کشورش را بگیرد؛ نه با زبان بد و فحش و بد و
بیراه که با زبان صلح و تعادل اما مقتدرانه؛ به گفته او « رئیسجمهور
نباید از مواضعش برای حقوق ایران دررابطه با برجام کوتاه بیاید.»
مورد
دیگری که برای این خانم خانهدار، مهم است، مطرحکردن مساله داعش به طور
جدی است؛ میپرسد «نباید برای این گروه تروریستی در منطقه که آتشاش به جان
همه دنیا افتاده، فکری کرد؟»
صندلی سفید با دانههای سبز
زهرا نژادبهرام، عضو شورای تهران، ری و تجریش
ضمن
اینکه با لحنش نشان می دهد که این صندلی چهقدر برایش مهم است، میگوید:
«حضور روحانی در سازمان ملل و نشستنش بر صندلی این سازمان برای من بسیار
مهم است. این صندلی سفید است و من مطمئن هستم که آقای رئیسجمهور در آنجا
دفاع از حیثیت، اقتدار و اعتدال جمهوری اسلامی ایران را در کلام، منش و
رفتار خود به نمایش خواهد گذاشت؛ شاید به عنوان عضو شورای شهر تهران، ری و
تجریش، از منتخب مردم سرزمینم انتظار داشته باشم که مسائل و مشکلات
بینالمللی که بخش اعظم آن به خاورمیانه منتهی میشود؛ از فجایع سوریه و
عراق و یمن و میانمار تا بمبگذاری در متروی لندن و اتفاقات آلمان و جنوب
فرانسه و بارسلونا برایش مهم باشد؛ دغدغهاش یک صلح جهانی باشد و منفع
ایران را در این صلح تعریف کند؛ نه گفتمان جنگطلبی.»
او صندلی سازمان ملل را برای حسن روحانی سفید میبیند با دانههای سبز؛ سفید رنگ صلح است و دانهها سبز، شاخههای زیتوناند.»
با کلیدواژههای خاص؛ جسورتراز قبل
مهدی محمدی، کارشناس ارتباطات از
این کلیدواژهها در ارتباط با سیاستهای خارجی مرتبط با کشور ما، استفاده
میکند؛ عراق. سوریه. یمن. میانمار. روسیه. چین. اتحادیه اروپا. کره شمالی.
ژاپن و کره جنوبی. امریکا. اسرائیل.عربستان. کشورهای حاشیه خلیج. قطر
میگوید:
«حضور در سازمان ملل و سخنرانی در آن، فرصتی است که میتوان بیواسطه و
مستقیم با دنیا صحبت کرد. مسلما صحبتها در این سطح مرتبط با سیاستهای
خارجی و دیپلماسی مبتنی بر اقتدار خواهد بود.
از
سوی دیگر، حفظ و پایبندی به برجام، عهدشکنی امریکا، مسئله یمن، میانمار،
عراق و سوریه با الویت منطقه و سپس اولویت جهان اسلام مسائل مهم دیگری
هستند ضمن اینکه مواضع مقابله با امریکا صریح و جسورانه باشد.
رئیسجمهور
باید از اقدامات کره شمالی به عنوان شکست امریکا در سیاست تحریم و فشار
یاد کند. احمدینژاد ایران را مستقیم در مقابل اسرائیل قرار میداد و
روحانی میبایست ایران را مقابل عملکرد و عهدشکنی امریکا قرار دهد. حضور و
جلسات و دیدارهای حاشیهای کشورها در دوره روحانی چشمگیرتر و موثرتر بوده؛
سخنرانی روحانی بیش از این جنبه که بیان سیاست خارجی ایران هست، میتواند
در داخل کشور وحدت آفرین باشد. از سوی دیگر، ادبیات جسورانه میتواند میزان
این وحدت و سوتفاهمات قبلی را کاهش بدهد.»
با چنین تاریخ تمدنی چرا انگ توحش خوردم؟
یک متقاضی اقامت در آمریکانقبی
به تاریخ میزند و میگوید: «از زمانی که امریکا توسط کریستف کلمب کشف شد،
قدرتمندان به این قاره نقل مکان کرده و عدهای را از آفریقا برای بردهگی
به اسارت بردند؛ تاریخ نشان میدهد که این قاره سالهای پرآشوبی از جنگهای
داخلی را پشت سر گذارده؛ آمریکا؛ همان کشوری که امروز برای ترددم به آن
عذر و بهانه تراشیدهاند، با روی کار آمدن آبراهام لینکلن در تاریخ ۳۱
دسامبر ۱۸۶۲ میلادی، توانست با صدور اعلامیه آزادی بردگان، در اوج جنگ
داخلی و قراردادن آن در قانون اساسی ایالات متحده به وضعیت اسفناک
بردهداری پایان دهد؛ مسالهای که مارتین لوترلینگها و فدریشها برایش
جانفشانی کردند تا به اجرا گذارده شد. زنان هم تا سال 1920میلادی بردهای
بیش نبودند تا اینکه آلیس پین و هریت استنتون بلچ، دو زن آمریکایی برای
احقاق حق زنان به پا خواستند و تحرکات بسیای را در امریکا و بریتانیا به
راه انداختند. تاریخ این رخداد را به این صورت نقل میکند: سال ۱۹۱۰، زنان
آمریکا راهپیماییها و تظاهرات وسیعی را در نیویورک، ماساچوست و نیوجرسی
سازمان دادند تا اینکه در سال ۱۹۲۰ ویلسون رئیسجمهور ایالات متحده،
نوزدهمین متمم قانون اساسی آن کشور را به مجلس سنا رساند که بر اساس آن
تمام زنان ایالات متحده آمریکا برای اولینبار حق رای برابر با مردان
یافتند.
با
گسترش فرضیه دموکراسی و ریشهدواندن آن در سیاستهای این کشور حضور
دانشمندان اقصانقاط جهان در این کشور روز به روز افزایش یافت. این سرزمین
از ایرانیها یادگاران به نامی در تاریخ خود به ثبت رسانیده است از انوشه
انصاری تا فیروز نادری در ناسا و مریم میرزا خانی در ریاضیان و هندسه و
بسیاری دیگر.
حال
چه شده است که بر من ایرانی که تاریخ تمدنم به هزارن سال میرسد انگ توحش
میخورد و مرا در حصاری به صلابه میکشند و با تازیانه جهان سومی بر رخسارم
میکوبند تا در مکعبی به نام توحشی که تعلقی به آن ندارم، پوسیده شوم؟
جناب
رئیس جمهور، آیا من ایرانی چون در مکعب خاورمیانه هستم و سیاستهای کشورم
با کشورهای دیگر همخوانی ندارد، محکوم هستم؟ راهکار دیگری بیابید برای
گفتمانهایتان؛ مردم ایران چرا باید تاوانی را دهند که سالها است در
گرداب آن دست و پا میزنند.»
طوری حرف نزند که بقیه صندلیها خالی شود
آقای کریمی، سوپری هر
روز از او خرید کردهای و خیلی عادی با تو برخورد کرده اما همینکه می
فهمد قرار است صحبتهایش توی روزنامه چاپ شود، کمی قرمز میشود و سعی
میکند جدیتر جوابت را بدهد ؛ میگوید «برای من مهم است و باید از حقوق
ایران دفاع کند.
یعنی
چه آمریکا میگوید فلان کار را بکن، فلان کار را نکن؛ او(منظورش حسن
روحانی است) باید بهشان بفهماند که هرچه به نفع مملکتم باشد، همان را انجام
میدهم. او باید از حقوقمان دفاع کند تا همهچیز درست شود و ما راحتتر
زندگی کنیم؛ نه هیچکس بالا سرمان بایستد و نه هیچکسی به ما دستور بدهد.»
میگوید«
اینطوری حرف نزند که مثل آن قبلی(منظورش رئیسجمهور قبلی است) دهانش را
باز کند که یک عده بخندند؛ یک عده سالن را ترک کنند و...»
مثل
اینکه گذر زمان، ترککردن صندلیهای سازمان ملل را در ذهن آقای کریمی
نهادینه کرده؛ توضیح می دهد که «ما نمیگوییم زرنگ بازی دربیاورد؛ میگوییم
که جلوی هرکه نمیگذارد ما به حقمان برسیم، بایستد. »