صادقانه اعتراف میکنم که انتظار این طور برخورد مؤدبانه و منطقی و صحیح را نداشتم. از دم در و موقع ورود تا فرصتی که مفصل با معاون محترم دادسرا صحبت کردم و بازجویی انجام شد رفتار و شیوه برخورد بسیار معقول و محترمانه و غافلگیرکننده بود!
همین باعث شد که قبل از آغاز صحبت با توپ پر و موضع قاطع برایشان دعا کردم که عاقبت به خیر شوند و گفتم که حضور در این جایگاه، قدم برداشتن بر لبه تیغ و نفسکشیدن بر سر دو راهی بهشت و جهنم است و تعریف کردم که به خاطر همین ترس قبول نکردهام به قوه قضاییه بروم و دعوت استاد بزرگوارم مرحوم آیتالله مرعشی را نپذیرفتهام.
بدون هیچ پنهانکاری و پردهپوشی مینویسم که پرسش دوستان درباره یادداشت اخیرم بود و گلایه از برخی عبارات و من توضیحاتی دادم و سپس معاون محترم با متانت و دقت تحسینبرانگیز و ستودنی جزئیاتی از برخی پروندههای مطرح این روزها را بیان کرد - که نمیتوانم اینجا ذکر کنم - و سپس به نکتههایی اشاره کرد که ناخودآگاه گفتم پس چرا اینها را به مردم نمیگویید؟
پاسخ ایشان البته مصالح و ملاحظات و آبروی افراد و امنیت روانی جامعه بود - هر چند در موضوع ملاحظات البته من هنوز نمیتوانم ین توجیه را قبول کنم - ولی در میان همه آن مطالب یک نکته خیلی برای من قابل توجه بود؛ ایشان توضیح داد که گزارش هفتگی قوه قضاییه به رهبر انقلاب عرضه میشود و گاه حتی ایشان برخی پروندهها را مستقیما درخواست میکنند و به مطالعه پرونده میپردازند و مواردی بوده که به شکل بازجوییها اعتراض کردهاند و در یک مورد حتی به عزل بازجو دستور دادهاند!
معاون محترم حتی وقتی برخی جزییات را از پشت صحنه شایعهپردازیها و دروغسازیها شرح داد، به من پیشنهاد کرد که برای هر کدام از پروندهها که مایل باشی من حاضرم شما را ببرم تا از نزدیک همه چیز را ببینی!
من هم البته گلایه همیشگی خودم از ناشیگری دوستانمان در پوشش خبری و کار رسانهای را مطرح کردم که دلیل و سبب اصلی بیاعتمادی مردم و افزایش نگرانیهاست!