به واقع اصرار ترامپ برای بازگشت برجام به نقطه صفر به معنای آن است که او در میان همگنان خود نعل وارونه میزند. به واقع ریشه اصلی و اصرار بر مذاکره دوباره برجام، از نگرش رادیکال و البته پرنوسان ترامپ در قبال برجام و نوع توافق ناشی است. آنگونه که ترامپ به کرات اعلام کرده است و میکند، توافق با ایران در برجام بدترین نوع توافق ممکن آمریکا و غرب با این کشور بوده است.
همین توافق بد با ایران بوده است که به این کشور اجازه داده است تا به رفتارهای ثباتزدای خود در منطقه ادامه دهد و برای تهدید منافع آمریکا و براندازی متحدانش تلاش کند.ترامپ در پیگیری ایده بازگشت برجام به نقطه صفر به دنبال آن است که القا کند که ایران به روح برجام عمل نکرده است.
توسعه شتابگیرنده برنامه موشکی و مداخله در یمن و سوریه از مهمترین مصادیقی است که ترامپ برای ادعای خود بر آن تاکید کرده است.
هدف اصلی و غایی ترامپ در پیگیری این ایده بیشتر برای آن است که ایران
نتواند از مزایای پیشبینیشده در برجام استفاده کند به گونهای در آینده
شرایط برای کنارهگیری و خروج ایران از برجام فراهم آید. به عبارت دیگر با
وجود انجام تمام تعهدات از سوی ایران، سیاست ترامپ همواره بر این امر
مبتنی بوده تا با مانعتراشی، ایران را تحریک به انجام اقدامات
حساسیتبرانگیز کند.
در واقعبینانهترین شرایط، ایدهای را که ترامپ به دنبال آن است، متضمن هیچ فایده راهبردی برای ترامپ و همگنانش نیست چراکه این ایده ایران را به اتخاذ راهبردی وا میدارد که مسلما میتواند در حکم پاشنهآشیل ترامپ و بزرگترین کابوس متحد منطقهای آن یعنی اسراییل باشد در حقیقت هر گونه تلاش برای بازگرداندن برجام به نقطه صفر فقط موازنه را به نفع ایران تغییر میدهد چراکه بازگشت به نقطه صفر متضمن دادن امتیازات فراوان به ایران خواهد بود مثلا ایران میتواند برای استرداد ۱۰ تن اورانیوم غنیشده به کشور از آمریکا امتیاز بگیرد؛ مسالهای که همواره موجب کابوس و هراس آمریکا و اسراییل بوده است.
از طرف دیگر ایران خود را به حفظ برجام متعهد میبیند و هیچگاه برنامهای برای ترک و خروج از برجام ندارد. گزارشات اخیر آمانو از برنامههای هستهای ایران و ماندن اتحادیه اروپا در کنار ایران نشان داده است که ایران هم به روح و هم به جسم برجام متعهد و وفادار بوده است و همچون ترامپ هیچگاه در راستای نقض آن حرکت نکرده است.