او افزود: کسانی که در این حوزه کار کردهاند میتوانند درباره بازتاب ادبیات دفاع مقدس بگویند، همچنین رایزنیهای فرهنگی ما در کشورهای دیگر؛ اما متأسفانه رایزنان فرهنگی ما غالبا خوابشان برده است، آنها باید در این مورد کار کنند و کتابی فراهم کنند راجع به نگاه کشورها و ادیبان آنها نسبت به ادبیات دفاع مقدس ما.
اسرافیلی با بیان اینکه سیدضیاءالدین ترابی به ادبیات تطبیقی جنگ پرداخته و ادبیات جنگ آفریقا، آسیا و اروپا را با ادبیات جنگ خودمان تطبیق داده است گفت: ادبیات جنگ کشورهای دیگر بیشتر تحریک به جنگ است و کاری به حقانیت دفاع ندارند، یا علیه جنگ شعر گفته و میخواستهاند جنگ نباشد، در واقع به ماهیت جنگ کار نداشتهاند. اما خوشبختانه ادبیات جنگ ما اینگونه نیست.
او افزود: شعر ما به گونهای نیست که اگر به کشوری حمله کنیم، پشتبندش بدون توجه به ماهیت کار از آن حمایت کند، یا اگر با کشور ستیزهجویی در حال جنگ باشیم و به ما ستم شده باشد علیه جنگ شعر بگوییم.
این شاعر با بیان اینکه ادبیات یا شعر جنگ ما ماهیت دفاعی دارد، خاطرنشان کرد: در ادبیات دفاع مقدس علیه جنگ شعر گفته و دفاع را ستودهایم که این موضوع خیلی ارجمند است. تفاوت ما و کشورهای دیگر در جنگ و دفاعشان این میتواند باشد.
او درباره اینکه ادبیات دفاع مقدس ما چقدر به واقعیت نزدیک است، بیان کرد: درست است که در شعر کمی غلو باید باشد، اما من فکر میکنم ما مسائل را خیلی واقعی دیدهایم. گاهی در شعر مبالغه زیادی صورت گرفته است اما قهرمانان، اسطورههای دفاع مقدس و شهدا را نسبت به اسطورههای خیلی از ملتها واقعیتر دیدهایم و با آنها قابل مقایسه نیست.
حسین اسرافیلی در پاسخ به این سوال که سفارشنویسی چقدر ادبیات دفاع مقدس را از اهداف خود دور میکند، اظها کرد: بخشی از ادبیات همیشه سفارشی است، مثلا اینکه به نویسندهای بگویند با اسرای دشمن مصاحبه کنید، این سفارشی است؛ ولی با اینکه به کسی پول بدهند و بگویند آنگونه که میخواهیم بنویس فرق میکند. علاوه بر عشق و علاقه فردی نسبت به موضوع، فرد برای گذران زندگی خود باید هزینهای بگیرد و کتاب بنویسد. به طور کلی ادبیات ما به قهرمانانش واقعی نگاه کرده است و اینطور نیست که نویسنده وجدان خود را زیر پا بگذارد و غیرواقعی بنویسد.
این شاعر خاطرنشان کرد: اینکه به کسی بگویند آنچه را ما میخواهیم، بنویس یک نوع سانسور است، نه کار اخلاقی است و نه کار فرهنگی، فقط انجام دادن سفارس کسی است. این نوع نوشتن در ادبیات جایی ندارد و بیشتر سفارش دیکتاتورها و حاکمان زر و زور بود تا تاریخ را آنگونه که دوست داشتند برای خود بنویسند. باز هم میگویم دفاع مقدس در ادبیات ما خیلی واقعی دیده شده است.
او همچنین درباره اینکه استفاده از فرهنگ عاشورا، کربلا و شهادت در ادبیات دفاع مقدس چگونه بوده است، گفت: خیلی خوب استفاده شده است. اسطوره یعنی چیزی که فرد دلش میخواهد باشد و وجود ندارد؛ در نتیجه در ذهن و ضمیرش آن را خلق میکند، ولی اسطورههای مذهبی اسطوههایی هستند که وجود داشتهاند. ما امام حسین (ع) را نساختهایم بلکه وجود داشته است. البته در مواقعی به دلیل وابستگیهای فکری و اعتقادی که با مسائل و اسطورهها داریم شخصیتها و قهرمانان ملی خودمان را به آن سمت سوق میدهیم.
حسین اسرافیلی افزود: اما در قهرمانان دفاع مقدس ما این مسئله وجود داشته و فیلمهایش موجود است، در همین فیلمها میبینید نسبت به امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) عشق و علاقه و ارادت دارند و همهچیز را از آنها میخواهند؛ پس این اسطورهها چیزی نیستند که به دروغ استفاده کرده باشیم. تجسم عینی آن را در قهرمانان ملی و دفاع مقدس دیدهایم. اگر خاطرات شهید بابایی را بخوانید میبینید چقدر زلال فکر میکرده است.
او در پاسخ به این سوالکه چه آسیبهایی ادبیات دفاع مقدس مار ا تهدید میکند، به دوران سازندگی و مصاحبهای که در آن زمان با روزنامه سلام داشتهاست، اشاره کرد، گفت: آسیبهای بیشماری میتواند ادبیات دفاع مقدس را تهدید کند. من آن زمان گفتم، زمانی که شعارهای دفاع مقدس از دیوارها پاک شود و جایش را تبلیغ لوازم خانگی پر کند، فرهنگ دفاع مقدس نابود میشود.
این شاعر اضافه کرد: متأسفانه میبینیم که شعارها کمرنگ شده است. میتوانید آن را در آرا و پوشش خانمها و حتی پسرها ببینید. پسرها ابرویشان را برمیدارند، دستبند و گردنبند میاندازند و بیرون میروند. همه اینها به تفکر دفاع مقدس آسیب میزند. درست است که ما اکنون دفاع مقدس نداریم و کسی هم انتظار ندارد همه در خیابانها رژه بروند، اما دیگر تفکر مبارزه با ستم و مبارزه برای استقلال و آزادی وجود ندارد. تفکر دفاع مقدس باید توسط سیاستمداران و برنامهریزان فرهنگی حفظ شود و تداوم یابد.