تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۹۱۳۰۰
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰

عجیب و غریب ترین طلاق ها

انگیزه‌ها و دلایل برخی طلاق ها آن‌قدر متفاوت و عجیب است که باورش شاید برای قاضی و خبرنگاری که شنونده ماجراست هم سخت باشد.
تدبیر24»انگیزه‌ها و دلایل برخی طلاق ها آن‌قدر متفاوت و عجیب است که باورش شاید برای قاضی و خبرنگاری که شنونده ماجراست هم سخت باشد.

دادگاه خانواده را می‌گوییم، زنان و مردانی که راهی آن می‌شوند تا به زندگی‌شان پایان دهند و هر کدام دلیلی برای این جدایی دارند، اما بعضی از این دلایل به قدری عجیب و خاص است که بیشتر از تلخی طلاق، خنده روی لب می‌آورد. گزارشی که می‌خوانید فقط تعدادی از این انگیزه‌هاست.

فرار هالیوودی

برای درخواست طلاق غیابی به دادگاه آمده است، عروس جوان که هنوز مدت زیادی از زندگی مشترکش نمی‌گذشت دوره پرفراز و نشیبی داشته که اگر فیلمسازان هالیوودی بخواهند ماجرای زندگی‌اش را به تصویر بکشند بی‌شک یکی از جوایز بین‌المللی را از آن خود خواهد کرد.

او با همسرش در یک فروشگاه در استانبول آشنا شد. مرد خوش‌تیپ با لباس‌های مارک و گرانقیمت نظر او را خیلی زود به خود جلب کرد و دختر24 ساله بدون هیچ شناختی از مرد خوش‌پوش، به پیشنهاد ازدواجش پاسخ مثبت داد.

زوج جوان برای ادامه زندگی راهی سوئد شدند و آنجا بود که پریا از حقیقت زندگی همسرش باخبر شد. مرد خوش‌تیپ، مرد شیاد و تبهکار حرفه‌ای بود که با کلاهبرداری‌های کلان کسب درآمد می‌کرد و زمانی که پریا از این ماجرا با خبر شد در زیرزمین خانه روستایی محبوس شد.

دختر جوان پس از یک ماه اسارت نقشه فرارش را کشید و با کندن یک تونل موفق به فرار شد. او خودش را به سفارت ایران رساند و از آنجا راهی کشور شد و با رفتن به دادگاه خانواده درخواست طلاق غیابی از همسر تبهکارش را داد.

شنود در خودروی آقای دکتر

این بار ظن زنانه و پلیس‌بازی‌های خانم مهندس، باعث شد تا دکتر داروساز پایش به دادگاه خانواده باز شود.

ماجرا از این قرار بود که خانم مهندس که به همسر داروسازش بدگمان شده بود، مخفیانه یک دستگاه «استراق سمع» در خودروی او نصب کرد تا به گمان خود، با شنیدن صدای زنی غریبه، از جزئیات رابطه پنهانی آقای دکتر باخبر شود و خیانتش را فاش کند.

این زن نیمه‌های شب، زمانی که شوهرش در خواب بود، مخفیانه به خودروی شوهرش ‌رفت و با فعال کردن دستگاه، به انتظار شنیدن صدای زن غریبه نشست. ولی دست خانم مهندس دو سال بعد برای همسر داروسازش رو شد.

دکتر جوان که دلش نمی‌خواست زندگی‌اش به طلاق ختم شود این راز را مخفی نگه داشت و از بدگمانی‌های بی‌جهت همسرش دچار افسردگی شد اما این پایان ماجرا نبود چرا که زن بدبین با آن‌که مدرکی به‌دست نیاورده بود وقتی متوجه شد همسرش از ماجرای شنود باخبر شده است، جنجالی راه انداخت و با وساطت خانواده‌ها برای مدتی کوتاه به زندگی‌اش ادامه داد ولی مهندس جوان فقط دو هفته توانست این موضوع را تحمل کند و این بار جهیزیه‌اش را جمع کرد و به دادگاه خانواده رفت.

دعوای کهنه زوج قدیمی

طلاق برایشان حکم رو کم کنی دارد، هفت سال است که با هم سر گرفتن طلاق کل کل دارند و هر بار یکی از آنها راهی دادگاه خانواده می‌شود تا درخواستش را ارائه کند.

تقریبا تمام افرادی که در دادگاه کار می‌کنند این زوج میانسال را می‌شناسند، هر هفته آنها کفش و کلاه کرده به دادگاه می‌آیند.

هفت سال قبل سر لجبازی‌هایی که خودشان هم یادشان نمی‌آید علتش چه بود اختلافشان شروع شد. هر بار یک چیز را بهانه کرده، موی سفید و خاطرات خوششان را فراموش کردند و راهی دادگاه شدند. حالا هردویشان خسته شده‌اند، این‌بار زن میانسال نفقه و طلاق می‌خواهد و همسرش می‌گوید تو که خانه را ترک کرده‌ای چطور خواهان نفقه هستی.

آن‌طور که خودشان می‌گویند اختلافشان خیلی اساسی نبوده، اما آنقدر سر طلاق گرفتن باهم جدال کرده‌اند که این موضوع به یک مساله مهم تبدیل شده و خودشان هم نمی‌دادند علت اصلی اختلافشان چه بوده است. انگار سر موضوعی که خودشان هم نمی‌دانند شرط بسته‌اند و هر دو تلاش می‌کنند با گرفتن طلاق به شرطشان برسند.

جدایی زوج عاشق‌پیشه

همیشه هم علت جدایی، اختلاف نیست، گاهی اوقات زوج‌های عاشق‌پیشه هم راهی دادگاه خانواده می‌شوند تا با اشک و آه از هم جدا شوند. یلدا و سیروس هم جزو همین خانواده‌ها بودند. زندگی شاد و خوش 10 ساله زوج جوان در یک شب سرد زمستانی طعم تلخی به خود گرفت. سیروس آن شب پیشنهاد طلاق را برای همسرش مطرح کرد.

او طلاق می‌خواست و از همسرش خواست تا بدون هیچ سوالی به خواسته‌اش تن دهد. یلدا ابتدا تصور می‌کرد همسرش شوخی می‌کند اما زمانی که احضاریه دادگاه خانواده به دستش رسید متوجه واقعیت تلخ زندگی‌اش شد. خانم معلم زندگی خوبی داشت و نمی‌توانست بفهمد چرا شوهرش پس از ده سال زندگی پر از شادی چنین پیشنهادی به او داده است. زن جوان زمانی که در مقابل میز قاضی دادگاه خانواده ایستاد تصورش را هم نمی‌کرد که همسرش مبتلا به سرطان بدخیم شده و برای این‌که او به دردسر بیماری گرفتار نشود خواهان طلاق شده است.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: