خبرنگار ایسنا، در ادامه این پرسش را از روابط عمومی و مدیریت کتابخانه و موزه ملی ملک پرسید و مسئولان موزه در پاسخ به این پرسش، از خبرنگار ایسنا برای بازدید از مخزن و مکان نگهداری گلدانها دعوت کردند.
همراه با کارشناس روابط عمومی و کارشناس موزه و امیناموال مخزن، از کنار مخازن مختلف و طبقهبندی شده موسسه در راهروی مخزن میگذریم تا به در شماره شش یا سالنِ «کتیبه، گنجینه، سکهها و آثار فلزی و سنگی» میرسیم.
آنقدر که امیناموال با احتیاط و استرس روکشهای سفید رنگ را از روی گلدانها با بیش از ۴۰۰ سال قدمت برمیدارد، از نفس کشیدنمان کنار گلدانها هم میترسیم و ترجیح میدهیم از فاصلهی چند متری آنها را ببینیم.
همهچیز سر جای خود است، گلدانها درست مشابه تصاویر روزنامههایی که در سالن حاج حسین ملک در طبقه اول موزه به دیوار قاب شدهاند، در مخزن نگهداری میشوند، آن هم در زیر نظر امین اموالی که به نظر میرسد از چشماناش بیشتر مراقب این گلدانهاست.
مرضیه مرتضوی، موزهدار کتابخانه و موزه ملی ملک که پایاننامه کارشناسی ارشد خود را با عنوان «حاج حسین آقا ملک، شخصیت، اقدامات، خدمات» دفاع کرده و دربارهی آن پژوهشی کامل را انجام داده است.
این گلدانها لوئی شانزدهم را دیدهاند
او به خبرنگار ایسنا از ابتدای ورود این گلدانها به ایران تا امروز توضیح میدهد.
«یک جفت گلدان کار کارخانه سِوْر فرانسه و یک دست مبلمان استیل با روکش طلا متعلق به دربار لوییشانزدهم از دورهی قاجار در ایران هستند، هر چند اطلاعات درستی از چگونگی ورود آنها به کشور نداریم، اما میتوان دو احتمال را در نظر گرفت؛ بعد از انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ و اعدام لویی شانزدهم و روی کار آمدن ناپلئون، فرانسه که در آسیا به دنبال متحدی برای خود میگشت تا همزمان به روسیه و انگلیس ضربه بزند، متوجه ایران شد و با پادشاه ایران فتحعلیشاه قرارداد فینکنشتاین را امضا کرد، احتمال میدهیم این گلدانها به همراه سایر هدایای دیگر به عنوان هدایای این پیمان، از طرف ناپلئون به ایران فرستاده شده باشد.
اما ایدهی بعدی برای چگونگی حضور این گلدانها در ایران، این بود که ناصرالدین شاه بعد از سفری که به اروپا میکند آنها را از فرانسه خریداری کرده باشد. با وجود این احتمالها آنچه که به نظر میآید احتمال اول به صحت نزدیکتر است.»
او در ادامه به مستنداتی که دربارهی این گلدانها پیدا کرده، اشاره میکند و میگوید: «حسین مکی در جلد ششم کتابِ "تاریخ بیست ساله ایران" اینطور نقل می کند که؛ "در سال ۱۳۴۴ حاج حسین آقا ملک من را برای ناهار به منزل خود دعوت کرد، وقتی به خانه او رفتم یک جفت گلدان خیلی بزرگ را آنجا دیدم. آقای ملک که دید من محو گلدانها شدهام، توضیحاتی در این زمینه به من داد.
گفت: اینها تاریخ عجیبی دارد، متعلق به لوئی شانزدهم است و مدتی هم از اینجا به کاخ مرمر رفته بود. در سال ۱۳۱۶ زمانی که مراسم عروسی محمدرضا و فوزیه بوده برای این که کاخهای موجود در تهران مانند کاخ گلستان و کاخ مرمر را با اشیای نفیس تزئین کنند، از خانههای رجال و اعیان دنبال اشیای نفیس و نادر بودند، به رضاشاه خبر میرسد که یک جفت گلدان بسیار نفیس در منزل ملک وجود دارد و چند نفر را میفرستد تا این گلدان را بگیرند و منتقل کنند به کاخ مرمر چارهای نداشتم، موافقت کردم و از آنها خواستم در ازای گلدانها به من یک رسید بدهند. آنها یک رسید که مُهر وزارت دادگستری را داشت، به من دادند.»
مرتضوی که برای پیدا کردن این رسید نیز جستجوهایی را انجام داده بود، به متنِ این رسید نیز اینطور اشاره میکند؛ «"یک جفت گلدان سور، مُهر اصل فرانسه به ارتفاع ۱۶۷ سانتی متر، دور شکم ۱۳۲ سانتی متر، دور پایه ۱۴۷ سانتی متر، از جنس برنز و چینی یا سرو و هفت دسته برنز مجسمه دار از طرف حاج حسین آقا ملک به این جانب تحویل گردید که به نظر تیمسار معظم ریاست کل شهربانی رسانده و هر نوع دستوری که فرمودند انجام گردد." امضای پای رسید با نام "نصرالله خاقانی" و تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۱۸ است.
گلدان را از او میگیرند و مراسم دو روز بعد برگزار میشود اما تا وقایع شهریور ۱۳۲۰ که رضاشاه تبعید میشود، هیچ خبری از گلدانها نیست، یعنی حاج آقا ملک با وجود داشتن رسید. امکان بازپس گرفتن آنها را ندارد.»
او با بیان اشاره به رفتن رضاشاه در آن تاریخ و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی، بیان میکند؛ «حسین مکی در ادامه توضیحات خود به نقل از حاج حسین ملک نوشته است؛ "چند ماه که از رفتن رضا شاه گذشت، چند نفر از آدمهای خودم را با رسید به دربار فرستادم تا گلدانها را پس بگیرند، مدتی نیز معطل شدند تا اینکه به محمدرضا شاه گزارش دادند که چنین شخصی تقاضای این امانتی را کرده است و او نیز دستور میدهد گلدانها به من بازگردانده شود."
از آن زمان گلدانها به مرحوم ملک پس داده میشود و او در منزل خودش نگهداری میکند تا اینکه سال ۱۳۷۶ با احداث ساختمان موزه ملک، این گلدانها به موزه منتقل میشوند و در سالن هنر و دو ویترین که برای گلدانها به صورت مخصوص ساخته شده بود، قرار داده میشوند.»
مرتضوی در پاسخ به این پرسش که چطور گلدانها به دست حاج حسین آقا ملک میرسد، نیز احتمالهایی را بیان میکند.
«تا دهه ۴۰ این بحث معروف بوده که هر نسخهی خطی یک مشتری پروپاقرص به نام «حاج حسین ملک» دارد که نسخههای خطی را خریداری میکند. ازدهه ۴۰ آقای ملک به فکر میافتد تا در کنار کتابخانه یک موزه را نیز تاسیس کند، بنابراین شروع به خرید اشیای عتیقه میکند. هر چند وی اشیای عتیقه را پیش از این نیز خریداری میکرده است، اما احتمال دارد که در این حالت این گلدانها به دست وی رسیده باشد.
به این شکل که اگر فلان شاهزاده یا تاجر ورشکست میشد و اموال و اشیای خود را در معرض فروش قرار میداد، به واسطه علاقهی آقای ملک، از نسخه خطی و اشیای عتیقه آنها را به مرور خریداری میکرد، بنابراین احتمال میدهیم، اگر فتحعلی شاه گلدانها را به شاهزادهای بخشیده که در خاندان او بوده و نسل در نسل به کسی رسیده و آن نیازبه پول داشته یا ورشکست شده آنها را فروخته باشد و حاج حسین ملک گلدانها و یک دست مبل با روکش طلا را خریداری کرده باشد.»
این کارشناس موزهدار تاکید میکند: با این وجود متاسفانه سند مکتوبی که چه طور این گلدانها دست آقای ملک رسیده و از چه کسی گرفته است، در اختیار نداریم، حتی در صحبت با آقای مکی نیز نمیگوید آنها را از کجا خریداری کرده است، ای کاش آقای مکی این سوال را میپرسید.
وی دربارهی سرنوشت مبلمان روکش طلا نیز با بیان اینکه حاج حسین ملک گلدان و مبلمان را با یکدیگر خریداری کرده است، میگوید: این مبلمان اکنون در مخزن موزه ملک است، اما به شدت آسیب دیده،با توجه به قدمت آنها قطعا در حال حاضر به مرمت اساسی نیاز دارند که البته نیاز به هزینهی گزافی دارد.
گلدانهای سور در فضای موزهای نمایش داده میشوند
به گفتهی مرتضوی، این گلدانها تا پایان سال ۱۳۹۰ نیز به همراه دیگر وسایل شخصی حاج جسین ملک در سالن هنر که مدتی است به سالن خوشنویسی تغییر کاربری داده، در معرض نمایش بود اما با این تغییر، آنها به مخزن منتقل شد و تا امروز در مخزن نگه داری میشوند.
مهدی یساولی، مدیر روابط عمومی کتابخانه و موزه ملی ملک نیز دربارهی نمایش این گلدانها در فضای موزهی ملک به ایسنا میگوید: قرار است این دو اثر ارزشمند تا پایان فصل پاییز به طبقه دوم و بخش هنرهای تزئینی موزه ملک منتقل و به صورت دائمی در معرض نمایش درآیند.
گزارش از: سمیه ایمانیان