خروج ایالات متحده آمریکا از برجام میتواند برای لایههای گوناگون دخیل در پرونده هستهای ایران و در لایههای سهگانه بینالمللی، منطقهای و داخلی برای کنشگران مرکزی این پرونده پیامدهایی داشته باشد.
تدبیر24»در مرحله نخست برجام را باید در میدان مرکزی آن متوجه دو پایتخت واشنگتن و تهران دانست. خروج هرکدام از آنها بدون ادله محکمی که بتواند قضاوت افکار عمومی در دولایه تودهها و نخبگان در سه محیط داخلی، منطقهای و بینالمللیشان را مجاب سازد، میتواند هزینههای اعتباری و اعتمادی برای دولتهای تهران و واشنگتن داشته باشد. بدین جهت است که هرکدام به ویژه آمریکا در پی تحریک نیروهای مخالف برای تحت فشار قرار دادن دولت مستقر در تهران یعنی حسن روحانی و وزیر امورخارجهاش هستند که از برجام درآیند و بدین ترتیب این تهران باشد که برجام را تشییع جنازه میکند. از طرف دیگر خروج ایالات متحده آمریکا از برجام ضربهای به حیثیت و اعتبار واشنگتن وارد میکند. بدین معنا ممکن است این عمل بتواند آوردگاههای بیرونی را برای دولت حاکم بر واشنگتن تقویت کند و بهگونهای وجهه سیاست خارجی آمریکا را بهزعم ترامپ تهاجمی نماید، اما از درون به سیاست خارجی آمریکا نیز ضربه خواهد زد. چرا که دولت فدرال با تغییر رئیس جمهور در قواعد داخلی باید وعدههای بیرونی و سیاست خارجی خود، امضای رئیس جمهور قبلی، امضای کنگره و شورای امنیت سازمان ملل را نادیده بگیرد. این ضربهای اعتباری و حفرهای اعتماد گریز برای دولت فدرال در درون ایالات متحده آمریکا ایجاد میکند، چرا که نظم نهادینه شده ناشی از تلاشهای 44 رئیس جمهور آمریکا را مورد ضربه و اختلال قرار خواهد داد. این میتواند در میان مدت و آینده نیز برای ایالات متحده آمریکا بسیار هزینهآور باشد. شاید به سرعت پیامدهای چنین اقدامی از سوی ترامپ خود را نشان ندهد، اما زلزلهای درونی و گسلی برای انجام این زلزله درونی را بازساخته و تشدید میکند. از سوی دیگر در ابعاد منطقهای اتحادیه اروپا و روسیه و چین به عنوان کنشگر پیرامونی قراردارند که آنها نیز متعهد به برجام وتوافقنامه ژنو هستند. خروج آمریکا از برجام به واقع میتواند حاوی پیامی آشکار به ملتها و کشورهای اتحادیه اروپا، روسیه و چین از جهت عدم اعتماد و دادن اعتبار به واشنگتن حداقل در دوران ترامپ باشد. آمریکا در سال 2008 میلادی به بدترین وضعیت از منظر جذابیتهای حکومتی و همگراییهای بینالمللی در کشورهای اروپایی رسید. باراک اوباما 8 سال تلاش کرد تا جایگاه آمریکا را در چارچوب قدرت هوشمندتر آمریکایی در جهت همگرایی با آن سوی اقیانوس و دادن چهرهای مثبت به واشنگتن در افکار عمومی جهان فراهم سازد. اما ترامپ در کمپین انتخاباتی خود و پس از آن این آوردههای اوباما را با چالشها و حتی بحرانهای بسیار جدی روبهرو ساخته و این اقدام او در خروج احتمالی از برجام میتواند ضربهای کاری به اعتبار آمریکا در نزد ملتها و دولتهای دیگر وارد سازد. اگر چه نباید برای این ضربه چندان اعتباری قائل بود، چرا که به هر تقدیر اتحادیه اروپا، روسیه و چین در نهایت و در بزنگاههای تاریخی به جای دیدن جذابیت این قدرت در نظام بینالملل، قدرت آمریکا را میبینند. از لحاظ بینالمللی نیز خروج آمریکا از برجام میتواند ادامه حرکت کنونی برای ایجاد فضایی مثبت در اداره بحرانهای منطقهای و بینالمللی را از بین ببرد. اکنون 1+5 مدلی برای نظام بینالملل محسوب میشود که در آن 5 قدرت بزرگ جهانی به اضافه آلمان توانایی مذاکره و رجحان آن بر رودررویی و مواجهههای سخت را دارند. در مقابل، شکست برجام میتواند تا حد زیادی هزینههای آمریکا را برای شکل دادن به آینده نظم نوین جهانی از بین ببرد. چون همین الگو میتوانست در سوریه، کره شمالی، عربستان، یمن و مسائل و بحرانهای بینالمللی مورد توجه قرار گیرد و خشونتها را کاهش دهد. بنابراین خروج از برجام تسری این مدل در شعاع گستردهتر را با چالش روبهرو میسازد.
مهدی مطهرنیا، تحلیلگر بینالملل و آینده پژوه سیاسی