ایران و آمریکا؛ دیپلماسی در آینه تاریخ و آزمون آینده

ایران و آمریکا؛ دیپلماسی در آینه تاریخ و آزمون آینده

مینو خالقی - «صلح پایدار تنها زمانی ممکن است که طرفین به هزینه‌های تنش‌آفرینی بیشتر از منافع آن بیندیشند»، شاید بیش از هر زمان دیگری درباره رابطه ایران و آمریکا، خصوصا در شرایط فعلی، مصداق داشته باشد.
روندها و چشم‌‌‌انداز اقتصاد دیجیتال در ۲۰۲۵

روندها و چشم‌‌‌انداز اقتصاد دیجیتال در ۲۰۲۵

محمدمهدی محمدی - اقتصاد دیجیتال با تعریف سازوکارهای اقتصادی مبتنی بر داده و فناوری، به یکی از مهم‌ترین عناصر ساختار اقتصادی جهانی تبدیل شده است. این مفهوم نه تنها شامل تجارت الکترونیک می‌شود، بلکه به تمامی ابعاد استفاده از فناوری‌های دیجیتال در زندگی روزمره، از مبادلات مالی تا ارتباطات، پرداخته و تأثیر قابل توجهی بر رفتارهای اجتماعی، فرآیندهای مدیریتی و ساختارهای زیرساختی جوامع دارد. با پیشرفت‌های مداوم و ظهور فناوری‌های نوآورانه، به‌ویژه در حوزه‌های هوش مصنوعی، بیگ دیتا، اینترنت اشیاء و بلاک‌چین، تحولات عمیق‌تری در بازارهای جهانی و شکل‌گیری مدل‌های کسب‌وکار جدید مشاهده می‌شود.
دوشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 21
کد خبر: ۹۳۶۰
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۹

گر نهی لب بر لب من مست شوی/شعر

مولانا

تدبیر24:

دل چه خورده‌ست عجب دوش که من مخمورم

یا نمکدان کی دیده‌ست که من در شورم

هر چه امروز بریزم شکنم تاوان نیست

هر چه امروز بگویم بکنم معذورم

بوی جان هر نفسی از لب من می آید

تا شکایت نکند جان که ز جانان دورم

گر نهی  لب  بر لب من مست شوی

آزمون کن که نه کمتر ز می انگورم

ساقیا آب درانداز مرا تا گردن

زانک اندیشه چو زنبور بود من عورم

شب گه خواب از این خرقه برون می آیم

صبح بیدار شوم باز در او محشورم

هین که دجال بیامد بگشا راه مسیح

هین که شد روز قیامت بزن آن ناقورم

گر به هوش است خرد رو جگرش را خون کن

ور نه پاره‌ست دلم پاره کن از ساطورم

باده آمد که مرا بیهده بر باد دهد

ساقی آمد به خرابی تن معمورم

روز و شب حامل می گشته که گویی قدحم

بی‌کمر چست میان بسته که گویی مورم

سوی خم آمده ساغر که بکن تیمارم

خم سر خویش گرفته‌ست که من رنجورم

ما همه پرده دریده طلب می رفته

می نشسته به بن خم که چه من مستورم

تو که مست عنبی دور شو از مجلس ما

که دلت را ز جهان سرد کند کافورم

چون تنم را بخورد خاک لحد چون جرعه

بر سر چرخ جهد جان که نه جسمم نورم

نیم آن شاه که از تخت به تابوت روم

خالدین ابدا شد رقم منشورم

اگر آمیخته‌ام هم ز فرح ممزوجم

وگر آویخته‌ام هم رسن منصورم

جام فرعون نگیرم که دهان گنده کند

جان موسی است روان در تن همچون طورم

هله خاموش که سرمست خموش اولیتر

من فغان را چه کنم نی ز لبش مهجورم

شمس تبریز که مشهورتر از خورشید است

من که همسایه شمسم چو قمر مشهورم




آناهیتا

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: