تاکنون در چند یادداشت اشارههایی به برخی از کم و کاستیهای مدیریت کلان کشور نمودهام. یکی دیگر از دانههای این تسبیح گسیخته، پدیده مشاوران است.
تدبیر24»مشاور در نظام اداری ایران هر کارکردی میتواند داشته باشد و به جرأت میتوان گفت که کارکرد اصلی و اصولی آن کمتر به چشم میخورد. برخی از انواع این کارکردها عبارت از موارد زیر است. حذف محترمانه: معمولا هنگامی که مقام محترم ریاست قصد تغییر مدیری را دارد و به حساب خود نمیخواهد وی را برنجاند، و یا میخواهد جلوی پیامدهای احتمالی تصمیم خود را بگیرد، همزمان با برداشتن آن مدیر یک حکم مشاوره برای او میزند. این نوع مشاور عملا تشریفاتی است. ورود محتاطانه: هنگامی که جناب آقای وزیر/ رئیس علاقهمند استفاده از فردی در سطوح بالای سازمان خود است اما از مخالفتها و حساسیتهای مقامات مافوق خود و یا مجلس و سایر ارکان نگران است، آن فرد را به عنوان مشاور نزد خود میآورد. این نوع مشاور در واقع یک مقام اجرایی تمام عیار است در لباس مشاور. دگردیسی آینده نگرانه: گروهی از مدیرانی که یا به سن بازنشستگی رسیدهاند و یا دور گردون بر مراد آنها نگشته است، در تنازع برای بقا در سیستم اداری به مقام مشاورت نائل میگردند. این مشاوران روزی دوباره مدیر خواهند شد اما در دولت بعد! آچار فرانسه: به جهت ناکارآمد و قدیمی بودن ساختار سازمانی، بسیاری از وزارتخانهها و سازمانهای ما، تعداد زیادی کار و وظیفه، به ظاهر متفرقه، وجود دارد که قابل جمع در یک مدیریت یا قابل تخصیص به معاونان نیستند. برای انجام چنین کارهایی معمولا افرادی با عنوان مشاور بهکار گرفته میشوند که هرجنس کاری را بتوانند به آنها واگذار کنند. بازرس دوستانه: وزیر میخواهد چشم و گوشهایی در سازمان عریض و طویل خود داشته باشد. اما برای اینکه سوء تفاهم پیش نیاید و یا خیلی به چشم نیاید برای فرد معتمد خود حکم مشاور میزند و این وظیفه را به او میسپارد. مدیر موازی: وزیر یا رئیس به هر دلیلی قادر به تغییر یک مدیر یا معاون نیست. فردی را به عنوان مشاور انتخاب میکند و همه کارهایی را که باید به مدیر مزبور بدهد به مشاور ارجاع میدهد. وکیل مشاور: برخی از نمایندگان مجلس پس از اتمام دوره نمایندگی خود وارد دولت میشوند. در این میان گروهی نائل به احراز مسئولیت اجرایی میشوند و برخی به دلیل ضیق پست به مشاور شدن بسنده میکنند. مثالهای آورده شده از انواع مشاوران موجود در دستگاهها شاید طنزآمیز به نظر برسند اما حقیقت تلخی است که نظام کشورداری ما را درگیر خود ساخته است. این پدیده موجب شده است که رکن مشاوره در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای کشور منهدم شود. هنگامی که انواع مشاور غیراصیل در سازمانها وجود دارند، بدون شک جا برای مشاوران اصیل باقی نمیماند و به مسئولان، واقعیت امر مشتبه میشود که آنها واقعا مشاور دارند. لوث شدن جایگاه مشاور در کشور باعث به انحراف رفتن بسیاری از تصمیم گیریها شده است. در کنار این مساله و برگرفته از آن، اختلالات دیگری نیز در جریان تصمیم گیری در کشور بهوجود آمده است. مشاور غیر واقعی خیلی اوقات جایگزین مسیر کار کارشناسی در کشور شده است. یعنی موضوعی با صرف وقت طولانی، به ویژه در بوروکراسی ناکارامد ایران، از لایههای مختلف کارشناسی عبور میکند تا به مقامات عالی برسد، اما با دخالت عدهای مشاورنما در چشم بههمزدنی تصمیم دیگری گرفته میشود. نمیشود انکار کرد که وزن و روزآمدی کار کارشناسی در سازمانها و وزارتخانههای ما به شدت افول کرده است. اما این افول، هم ریشه در یأس بدنه کارشناسی در کشور دارد، زیرا تلاششان به جایی نمیرسد و هم در رفتار وزرا و مسئولان ارشد. مسئولان هم از سویی از توجه به کارهای کارشناسی طفره میروند و از سوی دیگر در تقویت نظام کارشناسی دستگاه تحت تصدی خود نمیکوشند. به عبارت دیگر همه مسئولان ارشد با اذعان به ناکارآمدی سازمان تحت تصدی خود، به حل ریشهای مشکلات سازمان نمیپردازند. آنها فکر میکنند که چهار سال و بلکه کمتر، زمان کافی برای اصلاح سازمان نیست، پس آن را رها میکنند و برای خود میانبری در تصمیمگیری تعبیه میکنند و یا آن میانبر و تصمیمگیری توسط خود ایشان است یا با استفاده از نظر مشاوران غیرحرفهای و غیر متخصص. نتیجه تمام آنچه در این باب گفته شد چیزی نیست جز خلل پذیری و فقدان جامعیت در تصمیمگیریهای کلان. ضرورت دارد رکن مشاوره در نظام کشورداری ما بیمقدار و مهجور نباشد.
پدرام سلطانی، اقتصاددان