یک جامعهشناس معتقد است: یک بازی مجازی که اخیرا مسالهساز شده، بیش از آنکه نوعی بازی باشد، یک سلوک مرحلهای و سوگ مجازی است که تا مرحله نابود کردن، وانهادن و تسلیم خود در برابر دستورات مجازی پیش میرود. این نوع بازیها را میتوان به مثابه اوج بحران و تسلط فضای مجازی بین نسل جوان تلقی کرد.
تدبیر24»محمدامین قانعی راد - جامعهشناس - در گفتوگو با ایسنا درباره تاثیر یک بازی مجازی روی نوجوانان و جوانان که اخیرا در کشور و جهان حاشیهساز شده است، بیان کرد: وقتی تکنولوژی و فضای مجازی در کشورهای جهان سوم توسعه پیدا میکند، شاهد نوعی تکنولوژی زدگی میشویم. ما تکنولوژی را بنا بر سودمندیهایی که دارد مورد استفاده قرار میدهیم که این امر منجر به تکنولوژی زدگی میشود و در مواردی فراتر میرود و حتی به قدسی کردن آن نیز کشیده میشود. ما شاهد این امر در ماشینزدگی و قدسی کردن ماشین نیز بودیم که هنوز هم در کشورهای جهان سوم دیده میشود.
او ادامه داد: قدسی کردن تکنولوژی با نوعی انفعال و خلاقیتهای مرگبار همراه است. ما نقش زیادی در تولید تکنولوژی نداریم، به همین دلیل به جای آنکه با آن به عنوان سوژههای اندیشمندانه استفاده کنیم در برخورد با آن موضع انفعالی میگیریم، زمانی هم که تصمیم میگیریم در آن خلاقیت ایجاد کنیم، این امر به صورت مرگبار شکل میگیرد.
وقتی ماشین به کثیفترین شکل پرستش میشود
رییس سابق انجمن جامعه شناسی افزود: بازی یادشده به وسیله یک جوان روسی طراحی شده است که ۵۰ مرحله دارد. حدود ۱۵۰ خودکشی در کشور روسیه به این بازی نسبت داده شده است. در هند هم مواردی از خودکشی دیده شده که به همین بازی نسبت میدهند. این اتفاق من را یاد جملهای از جلال آل احمد انداخت که گفته است: «در کشور روسیه ماشین به کثیفترین شکل پرستش میشود». غرب تکنولوژی را ابداع کرد اما روسیه بیشتر تکنولوژی زده بود و پرستش ماشین به بدترین شکل در آن انجام میشد. در حال حاضر هم میبینیم که بازی مثل این، از این کشور شکل میگیرد و در جایی مثل هند که سنت قربانی کردن برای بتها وجود دارد، گسترش پیدا میکند.
قانعی راد اضافه کرد: به نظر میرسد برخی تلاش میکنند تا فضای مجازی را قدسی جلوه دهند. تکنولوژی، اقتداری روی افراد به دست میآورد که میتواند برای آنها تعیین و تکلیف کند. چگونه زندگی کردن و چگونه مردن را برای افراد تعیین میکند؛ در حالی که همیشه این وظیفه بر عهده ادیان بزرگ بوده است.
او بیان کرد: فضای مجازی هم کاهنان خود را ابداع میکند که برخی از آنها نه تنها راه زندگی و مرگ را به افرادی که از فضای مجازی استفاده میکنند، میآموزد بلکه به نحوی قربانی میخواهند، مثل یک آیین و مراسمی که قربانیهای خاص خودش را میخواهد، از افراد خواسته میشود که وجود حقیقی خود را در وجود مجازی فنا کنند. اوج وا نهادن خود به فضای مجازی در این بازیها خودش را نشان میدهد. ما نیز به طریقی خودمان را به فضای مجازی وا نهادیم و تسلیم اقتدار تکنولوژیکی که پیش میرود، میکنیم.
فضای مجازی به جای آنکه پیوند زننده افراد باشد، منفرد کننده آنهاست و اگر پیوندی هم ایجاد کند پیوندهای سطحی و تصنعی است که افراد را از نظر عاطفی ارضاع نمیکند
این پژوهشگر ادامه داد: نهایت و اوج این وانهادگی زمانی بروز پیدا میکند که افراد وجود حقیقی خود را از طریق خودکشی نفی میکنند. این رخدادهای تلخ نشان دهنده سلطه فضای مجازی بدون کنشگری انسانی است و در کاهش ارتباط انسانها در فضای حقیقی و زمانی که دچار تنهایی و انفراد میشوند، اتفاق میافتد. فضای مجازی به جای آنکه پیوند زننده افراد باشد، منفرد کننده آنهاست و اگر پیوندی هم ایجاد کند، پیوندهای سطحی و تصنعی است که افراد را از نظر عاطفی ارضاع نمیکند.
قانعی راد افزود: افرادی که در فضای مجازی تنها شدهاند، توسط کاهنان همین فضا نیز به آیینهای دروغی که نوعی خودآزاری و وانهادگی خود است، جذب میشوند. نوجوانان و جوانانی که بنا به دلایل اجتماعی دچار سرخوردگی و تنهایی باشند، آمادگی بیشتری برای جذب شدن در این فضا دارند. جوانان، نوجوانان و بخشی از شهروندان ما دچار نوعی از خود بیگانگی میشوند که بمثابه یک سوژه آگاه سراغ ابزار این کار نمیروند و نمیدانند که چگونه میتوان سایر الزامات اجتماعی را در کنار هم رعایت کنند. این امر موجب میشود ما به فضای مجازی اعتیاد پیدا کنیم و برخوردهای آگاهانه خود را از دست دهیم. متاسفانه سواد اینترنتی ما اندک است و این موضوع در مدارس نیز آموزش داده نمیشود.
راه حل چیست؟
او درباره اینکه چه راهحلهایی برای خروج از این وضعیت میتوان در نظر گرفت، گفت: شاید بتوان اسم این اتفاق را نوعی شیطانپرستی مجازی گذاشت. ما خود را وانهادیم که اُبژه عمل فضای مجازی شویم و با دانش و سواد اطلاعاتی خودمان با آن برخورد نمیکنیم. بخشی از این اتفاق ناشی از این است که این تکنولوژی را خودمان نساختیم و در مقابل آن دچار تحیر شدیم. در مدرسه و دانشگاه و جلسات اداری به صورت آشکار از موبایل و اپلیکیشنهای آن استفاده میشود. افراد ظاهرا در کلاس حضور دارند اما کانکت هستند و فکر آنها در فضای مجازی سپری میشود.
این پژوهشگر توضیح داد: به عقیده من افراد باید نوعی ممنوعیت آگاهانه، نه دستوری و بخشنامهای اعمال کنند. نهادهایی مثل مدرسهها و دانشگاهها نیز میتوانند در این زمینه پیشگام باشند و ورود به کلاس درس با خاموش کردن موبایلها همراه باشد. شاید لازم باشد به شیوه گسترده و هر جایی که میشود از دنیای مجازی استفاده نکنیم و بتوانیم از آن فاصله بگیریم زیرا نسل جوان درگیر این قضیه است. باید برای نسل جدید و دانش آموزان در فضای واقعی جذابیتهای جدیدی ایجاد کنیم تا حضور در مدرسه را برای آنان لذت بخش شود و آنها از ساعاتی که در مدرسه به سر میبرند، راضی باشند.
قانعیراد ادامه داد: ما زمانی سراغ فضای مجازی میرویم که در فضای پیرامون چیزی برای جلب توجه وجود ندارد. مدرسه ظرفیتهای زیادی برای جذب کودکان و نوجوانان دارد. زمانی دانش آموزان از طریق مدرسه جذب شوند احساس خلا عاطفی نمیکنند. ما نیز دانش آموز بودیم و زمانی که قرار بود برنامه خوبی از طرف مدرسه داشته باشیم، بیتاب بودیم، سعی میکردیم آن شب زودتر بخوابیم و زمانی که قرار بود وقت ما در مدرسه تلف شود انگیزهای برای مدرسه رفتن نداشتیم.
دانشآموزان و نوعی از خودبیگانگی
او اضافه کرد: اینکه نوجوانی ساعت ۴ صبح از خواب بلند شود و خودش را در فضای مجازی سرگرم کند ناشی از کم بودن سواد اطلاعاتی و نبود فضای جذاب واقعی است. ظرفیت فضای واقعی و مدرسه برای آفرینش رخدادهای جذاب، بسیار زیاد است که هنوز شناخته نشده و از آن استفاده نمیشود، به همین دلیل دانش آموزان در فضای مدرسه دچار نوعی از خود بیگانگی هستند و تحت تاثیر تنش روانی قرار دارند و میخواهند به سرعت از آن فضا خارج شوند.
رییس سابق انجمن جامعه شناسی توضیح داد: بنا به دلایل متعدد ارتباطات در فضای واقعی به شدت در حال کاهش است. سی سال قبل کودکان و نوجوانان در کوچه یا حیاط خانههایشان بازی میکردند اما امروزه همه به صورت بهداشتی، فرزندان خود را به خانه میکشند. در فضای بیرون از خانه امکان تعامل و بازی خیلی کم وجود دارد و کودک و نوجوان هنگامی که از مدرسه خارج میشوند خسته وارد خانه و اتاق خودشان میشوند. خانوادههای امروزی هم پر فرزند نیستند و معمولا بچهها تنها هستند.
قانعی راد گفت: کودک و نوجوانی که تنها هستند باید به نحوی سرگرم شوند. خب این افراد باید چگونه سرگرم شوند؟ رسانههای واقعی و مجازی دو گزینه سرگرم کننده محسوب میشوند اما رسانههای واقعی نیز جذابیت خود را به نحوی از دست دادهاند. باید بررسی شود تا ببینیم چند درصد از کودک و نوجوان توسط برنامههای تلویزیونی جذب میشوند؟ چند درصد برنامههایی که از سوی رسانه ملی پخش میشود، برای کودک و نوجوان ما جذاب هستند؟ آنچه از دهههای قبل به یاد داریم بیتابی کودک و نوجوان برای شروع برنامه کودک از تلویزیون بوده است.
فقدان جذابیت انسانها در دنیای واقعی
این مدرس دانشگاه ادامه داد: استفاده از فضای مجازی در زندگی انسانها تفکیک ناپذیر شده است همان طور که استفاده از ماشین اجتناب ناپذیر شده است و بدون آن نمیتوانیم اوقات فراغت خود را سپری کنیم. انسانها در دنیای واقعی جذابیت خود را از دست دادهاند.
مدرسهها، نسل جدید را بیشتر برای کنکور آماده میکند. امروزه بیشتر آزمونهای ریاضی و یا یادگیری زبان خارجی برای خانوادهها اهمیت دارد. ما در مدارس با به حاشیه راندن هنر و ورزش مواجه هستیم
او با اشاره به اینکه میتوان هنر را به مصاف تکنولوژیهای مجازی برد، گفت: مدارس ما تا چه اندازه روی هنر از موسیقی گرفته تا هنرهای تجسمی تاکید میکنند؟ مدارس، نسل جدید را بیشتر برای کنکور آماده میکند. امروزه بیشتر آزمونهای ریاضی و یا یادگیری زبان خارجی برای خانوادهها اهمیت دارد. ما در مدارس با به حاشیه راندن هنر و ورزش مواجه هستیم. اینکه چگونه میتوان کودک و نوجوان را به ورزش علاقمند کرد برای خودش تکنیکهایی دارد. مربیان تربیت بدنی و هنر باید تکنیک علاقمند کردن کودک و نوجوان به هنر را بدانند.
قانعی راد اضافه کرد: رسانههای رسمی ما باید تکنیک استفاده از علاقمند کردن نوجوانان و جوانان را بدانند. ما با دانش آموزانی مواجه هستیم که احساس خلا و کمبود میکنند و درس و مشق برای آنها جذابیتی ندارد و اگر درگیر موضوعی مثل درس هستند به دلیل فشارهای اجتماعی است که برای موفقیت در کنکور به آنها تحمیل میشود.
این جامعه شناس بیان کرد: در شرایطی که جوانان و نوجوانان دچار نوعی سرگشتگی هستند، حسِ میل به نجات را در افراد ایجاد میکند و افراد دوست دارند که از سرگشتگی بیرون بیایند. نقش رسانههای واقعی و مدرسه در هدایت زندگی افراد به شدت کاهش پیدا کرده است و هر بار که صدایی برای دعوتی شنیده میشود، در این عالم سرگشتگی در کنار سرخوردگی و نداشتن فراغت خلاق و جذاب افراد را به سویی میکشاند که وارد بازی مثل بازی مورد بحث ما شوند و این بازی به موضوع جدی تبدیل میشود که جان نوجوانان و جوانان را به خطر میاندازد.