متاسفانه عدهای تمدن گذشته ایران بزرگ را برنمیتابند و کاملا نفی میکنند.
تدبیر24»بهگونهای برخورد میکنند که گویا کوروش هخامنشی میخواهد از زیر خروارها خاک برخیزد و جا را برای برخی تنگ کند. آن هم کوروشی که استخوانهایش چندین هزارسال است به گل کوزهگران تبدیل شده است. معهذا باید بپذیریم کوروش هخامنشی که بهزعم استاد علامه طباطبایی عارف و مفسر بزرگ قران و برخی از دیگر بزرگان همان ذوالقرنین بوده است، بزرگمردی است که زمانی به مرکزیت ایران بزرگ بر بزرگترین امپراطوری جهانی، حکمرانی داشته و اعتراف اکثریت مورخان داخلی و خارجی، پایهگذار اولین منشور حکمرانی و حقوق بشر بوده است، طوریکه پیروان همه ادیان اعم از آسمانی و غیرآسمانی درکنار هم میزیستهاند. اما برخی بهجای اینکه این پیشینه افتخارآمیز را که تجلی تمدنی عظیم بوده است را مغتنم بشمارند و عناصر مثبت آن تمدن را، با فرهنگ و سیاست امروز بیامیزند و آن را از خود بدانند و از ظرفیت ملی و میهنی آن استفاد کنند، شاهدیم که با آن مقابله هم میکنند. درصورتی که حب وطن که در ایرانیت عینیت یافته، جزئی از ایمان بهحساب میآید. لذا پرسش این است که چرا با پشت کردن به هویت ملی گذشته، از آن ظرفیت استفاده نمیشود؟ متاسفانه برخوردها در مورد تخت جمشید و مقبره کوروش هخامنشی و سایر میراث عصر باستان که بخش مهمی از تاریخ و پیشینه تمدنی این دیار است و تعارضی هم با اسلام و قانون اساسی و دیگر قوانین موضوعه کشور نداشته و ندارد، نشان میدهد عدهای این امکان را در نظر نگرفته و به جای آنکه آن را به عنوان سرمایه در نظر گرفته و با استفاده از چنین امکاناتی که در جهان تقریبا مانند ندارد، به جلب و جذب توریست و جهانگرد از سراسر جهان مبادرت کرده و از ظرفیت عظیم آن برای ایجاد اشتغال و جذب سرمایه و ارز استفاده کنند با آن مقابله میکنند. میتوان با واگذاری موضوع به نهادهای مدنی و یا نهادهای تابع دولت، از آن به نفع نظام و همبستگی ملی و اسلامی بهره برد. ضمن اینکه به کمک چنین رویدادهایی میتوان جلوی سوءاستفاده دشمنان را هم سد نمود. میدانیم که هویت ایرانی و اسلامی دو روی یک سکهاند و این دو اصل مهم ستونهای هویت ملی و دینی ما را تشکیل میدادهاند. هرچند برخی از ناآگاهان و دشمنان آگاه و جاهل این فرهنگ، همواره درصدد تفکیک ایرانیت و اسلامیت بودهاند و مخالفان جمهوری اسلامی با دستاویز قرار دادن برخی رویکردها بر ادعای گسست بین دو مفهوم پافشاری کردهاند. آیا نمیتوان بهجای ستیز با میراث تاریخی و متعارض نشان دادن آن با ارزشهای متعالی و مورد قبول همه جامعه آن را در کنار دیگر مفاهیم بلند و برجسته نشان داد و از ظرفیتهای آن استفاده کرد؟ اینکه امروز برخی کشورها حکمرانی خود را کم و بیش برگرفته از فرهنگ این سرزمین معرفی میکنند و بر آن میبالند. سوال این است که چرا طوری رفتار کنیم که به نظر برسد توانایی استفاده از ظرفیتهای تاریخی، فرهنگی و میراث بهجا مانده از گذشته پربار خود را نداریم و نمیتوانیم آن را مدیریت کنیم؟ از سوی دیگر مهم این است که نباید خود را در برشی از تاریخ سرزمین خود، متوقف نموده و دیگر بخشهای کتاب قطور تاریخ این سرزمین را دور بیندازیم.
محمدعلی مشفق، فعال سیاسی اصلاحطلب