تدبیر24»ایران ما برای همه اقوام است، کردها، لرها، عربها، ترکمنها، ترکها،بلوچها و سایر اقوام باید که سهمی عادلانه از قدرت، ثروت، توسعه، رسانه، منزلت و همه مواهب ارزانیشده به انسان ایرانی داشته باشند. ایران عزیز ما برای منسجم شدن و احساس همبستگی، بالاخص در کوران رخدادهای ناخوشایند این سالهای غرب آسیا، سخت نیازمند توزیع احساس عدالت و جلب مشارکت همه اقوام در اداره این کشور است. ایران باید برای همه ایرانیان باشد تا احساس عدالت و مشارکت فراگیر شود، تا ما با همه وجود یک ملت شویم.
امروز از منظر آنکه یک گام به سمت تحقق «ایران برای همه ایرانیان» برداشته شود، روز خوبی بود. دو نفر از شایستگانی که میشناسم، و پیش از هر چیز شایستگیشان برایم اهمیت دارد، در جایگاههایی قرار گرفتند که حس «ایران برای همه ایرانیان» را تقویت میکند. «سلیمان پاکسرشت» دانشیار جامعهشناسی، محقق و سیاستپژوه شایسته، مردی از تبار کردهای اهل سنت ایران، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و رئیس سازمان آموزش فنی و حرفهای ایران شد. یکی دو روز قبل نیز «روزبه کردونی»، مردی شایسته از دیار خوزستان، و متخصص جامعهشناسی و سیاستگذاری عمومی، مدیر کل روابط عمومی همین وزارتخانه شده بود.
این دو انتخاب شایسته علی ربیعی (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) را وقتی امروز در کنار هم میدیدم، احساسم این بود که یک ذره، فقط یک ذره، به حس «ایران برای همه ایرانیان» کمک شد. مدیران دولت میتوانند این گونه انتصابها را بیشتر انجام دهند و ضمن پایبندی به یکی از مطالبات حسن روحانی (که در پیوستهای احکام وزرا آورده تعداد بیشتری از مدیران برآمده از میان زنان، اقوام و مذاهب را بهکار بگیرند) انسجام اجتماعی جامعه ایرانی را تقویت کنند.
علی ربیعی امروز در مراسم معارفه سلیمان پاکسرشت عبارتی را بهکار برد که شایسته تأمل بیشتر است. او سلیمان پاکسرشت را از شمار «مدیران بیکس و کار» دانست؛ مدیرانی که به هیچ خانوادهای در قدرت متصل نیستند، هیچ نماینده مجلس یا شخصیت سابقهداری آنها را توصیه نکرده است، و صرفاً بر مبنای شایستگیهای خودشان شناخته شدهاند. آن قدر ایدههای خوب ارائه کردهاند، کارهای درست انجام دادهاند، اثر گذاشتهاند و از روزنههای کوچک بازشده برای دیدهشدن استفاده کردهاند که دیگر نشده نادیدهشان گرفت، و بالاخره از نردبان ترقی بالا آمدهاند.
«مدیران بی کس و کار» درست در مقابل ژنهای خوب قرار دارند؛ هر چه هستند میراثخوار هیچ ژن، شخص یا گروه سیاسی نیستند. اینها آدمهایی هستند که ساختار ناشایستهسالار هر چه در توان داشته بهکار گرفته، اما نتوانسته مانع دیدهشدن و اثرگذار شدن این گروه شود. مدیران بی کس و کار برای دیدهشدن و اثبات خود به قابلیتها، تعهد، دانش، تلاش و عشق خود برای ساختن ایرانی آباد و آزاد متکی بودهاند.
مدیران بی کس و کار، زیر منت هیچ فرد و گروهی نیستند، و اگر حمایت شوند، قادرند حلقههای بازتولید ناکارآمدی و فساد را بشکنند؛ ایدههای نو در نظام نظری و اجرایی کشور وارد کنند؛ جانشین پا به سن گذاشتههایی شوند که دیگر چیز نوینی در چنته ندارند؛ و گردش نخبگان را تسریع کنند. «مدیران بی کس و کار» درست برخلاف «ژنهای خوب» بهتر میتوانند «کس و کار» این کشور و مردمان «مسألهزدهاش» باشند.
ایران ما وقتی برای همه ایرانیان خواهد شد که مدیران بی کس و کار نیز امیدی برای ارتقا و اثرگذاری داشته باشند. سلیمان پاکسرشت و روزبه کردونی از جنس همین مدیران بی کس و کار هستند، که امروز علی ربیعی بهواقع «اصلاحطلبانه» (به معنای انتخاب بر مبنای شایستگیها و بدون تبعیض بر اساس قومیت و مذهب) ایشان را به جرگه مدیران ارشد دولت وارد کرد. شمارشان بیش باد.