اصلاحطلبان پس از مسائل و مشکلات سالهای انتهایی دهه 80 در حالی پای به دهه 90 گذاشتند که درصدد حضور پرقدرت در سطح جامعه و بازگشت به حاکمیت بودند. از این رو آنها در سال 92 با حمایت از حسن روحانی اولین گام خود را در این راستا برداشتند. گام دوم اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم و اسفند 94 برداشته شد؛ جایی که اصلاحطلبان در ائتلاف با اعتدالگرایان و حامیان دولت توانستند تمامی کرسیهای تهران را از آن خود کرده و در بسیاری از شهرها نیز نماینده خود را وارد مجلس کنند. تا اینجا همهچیز خوب پیش رفت اما زمانی که مجلس دهم آغاز به کار کرد، مشخص شد که اصلاحطلبان آنطور که باید و شاید چنته پرقدرتی ندارند و شاید با اما و اگر، تعدادشان از 100 بالا برود. اینگونه بود که فراکسیون امید نتوانست در عرصههای مختلف انتظارات را برآورده کند تا اعتراضات نسبت به عدم کارایی این فراکسیون به حد اعلی خود برسد. از سوی دیگر در روزهای اخیر مرتضی بانک عضو حزب اعتدال و توسعه گفت: بهتر است ائتلاف اصلاحطلبان و حامیان دولت باقی بماند. این در شرایطی است که عارف چندی پیش از عدم ائتلاف سخن گفته بود. برای بررسی عملکرد فراکسیون امید و ائتلاف اصلاحطلبان با سایر جریانها، ناصر قوامی نماینده سابق قزوین در مجلس با «آرمان» گفتوگو کرده که میخوانید.
چندی پیش آقای عارف طرح عدم ائتلاف اصلاحطلبان با سایر جریانات را کلید زد که اظهارات بسیاری را در پی داشت. آقای مرتضی بانک معاون رئیسجمهور گفته بهتر است با اصلاحطلبان همپیمان بمانیم. ارزیابی شما از ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان چیست؟
من معتقدم اساسا ائتلاف اصلاحطلبان با حامیان دولت و اصولگرایان میانهرو تحت عنوان لیست امید بهلحاظ اینکه نتیجه خوبی نداشت، ائتلاف مثبتی نبود. ما آن زمان نیز هشدار دادیم که این ائتلاف اشتباه است؛ اگر اصلاحطلبان تایید صلاحیت شدند که ادامه راه دهند و اگر تایید صلاحیت نشدند، دیگر تکلیف از آنها ساقط است، اما دوستان دیگر مثل خود آقای عارف که اکنون نگاهش به ائتلاف تغییر کرده، اصرار داشتند که در صورت ائتلاف با معتدلها پیروز میشویم. اکنون نتیجه این عملکرد را شاهدیم که با وجود اینکه لیست امید در تهران پیروز شده، اما در مجلس فراکسیونی به نام اصلاحطلبان نداریم. فراکسیونی به اسم امید تشکیل شده که ریشه، اصل و اساسی ندارد در حالی که اصلاحطلبی جریانی ریشهدار و اصیل است و در ایران قدمت 120ساله دارد. از سوی دیگر گرچه بسیاری مجلس فعلی را بهتر میدانند، اما در مجلس گذشته حداقل فراکسیونی با نام اصلاحطلبان بود که تفکرات و مسائل اصلاحطلبان را در مجلس پیگیری میکرد. بنده معتقدم اصلاحطلبان واقعی و شناسنامهدار هرجا تایید صلاحیت شدند، باید بیایند و کمک کنند. اینکه اصلاحطلبان مستقلا وارد انتخابات شوند بهمراتب بهتر از ائتلاف با اعتدالگرایان یا اصولگرایان است.
اصلاحطلبان در ائتلاف با حامیان دولت توانستند به برخی پیروزیها مثل ریاستجمهوری یا مجلس دست پیدا کنند. بهنظر شما ادامه این ائتلاف بهصلاح اصلاحطلبان نیست؟
اول باید بگویم که از این ائتلاف چیزی عاید اصلاحطلبان نشد و حدقل چیزی که میخواستیم تحت عنوان فراکسیون اصلاحطلبان نیز محقق نشد. دوم، این ائتلاف چه نتیجهای برای اصلاحطلبان داشت؟ در این دوره ما در انتخابات شورای شهر قزوین هیچ ائتلافی نکردیم و از 375 نفر کاندیدا شش نفر اصلاحطلب واقعی شناسنامهدار را به شورا فرستادیم و اکثریت شورا را از آن خود کردیم. بنابراین اصلاحطلبان اگر مستقل و با پرچم اصلاحطلبی به میدان بیایند، مردم بیشتر اعتماد میکنند تا اینکه بخواهیم با احزابی مثل اعتدال و توسعه ائتلاف کنیم و در پایان هم چیزی عایدمان نشود. عدم ائتلاف با سایر جریانات قطعا بهنفع اصلاحطلبان است و ائتلاف با گروههایی که امروز در مجلس عملکرد دیگری داشته و حتی حاضر نیستند به یک وزیر اصلاحطلب واقعی مثل آقای بیطرف رأی بدهند، ثمری برای اصلاحطلبان ندارد.
عدم تایید صلاحیت اصلاحطلبان اصیل موجب شد تا شورای عالی با افرادی مثل علی مطهری که تفکر اصلاحطلبی دارند، وارد ائتلاف شود. بهنظر شما در این شرایط نباید بهجای افراد اصلاحطلب به سمت ترویج تفکر اصلاحطلبی حرکت کنیم؟
در هر موضوعی باید نفع و ضرر آن را سنجید. زمانی در جایی سرمایهگذاری میکنید که فقط 10درصد ضرر دارد که طبیعتا در دید کلی اشکالی ایجاد نمیکند، اما سرمایه اصلاحطلبان اعتماد مردم است و اگر این سرمایه در جایی هزینه شود که نتوان بهره کافی از آن برد، این سرمایهگذاری اشتباه است. اکنون بیش از 130 نفر به اسم لیست امید و با سرمایه اصلاحطلبان وارد مجلس شدند، اما در عمل نتیجهای از آن ندیدیم. اگر ادامه روند هم به همینگونه طی شود دیگر مردم به اصلاحطلبان اعتماد نمیکنند. مردم به 30 نفر در تهران رأی دادند که اکنون عملکرد آنها قابل دفاع نیست. بنابراین باید نوعی آسیبشناسی صورت گیرد تا اصلاحطلبان ببینند در حالی که سرمایه خود را به پای فراکسیون امید ریختهاند، آیا سودی هم از آن بردند یا صرفا ضرر کردند؟ برخی از امیدیها اساسا دیدگاههای اصلاحطلبانه ندارند و با برند اصلاحطلبی وارد مجلس شدند اما به اصول اصلاحطلبی پایبند نیستند چه رسد به اینکه بخواهند دیدگاههای اصلاحطلبان را مطرح کنند.
تصمیم به ائتلاف با توجه به شرایط موجود صورت گرفت. آیا اصلاحطلبان در این موضوع سودی نکردند؟
اصلاحطلبان دقیقا چه سودی کردند؟ در دوره قبل فراکسیونی به نام اصلاحطلبان در مجلس وجود داشت، اما اینبار با وجود تصاحب همه کرسیها در تهران فراکسیون اصلاحطلبان نداریم. این که سود نیست. جالب اینکه در مجلس فراکسیون اصولگرایان را با نام ولایت، فراکسیون مستقلین و فراکسیون امید داریم اما اصلاحطلبان در مجلس فراکسیونی ندارند؛ یعنی 10 نفر اصلاحطلب واقعی در مجلس نداشتیم که فراکسیون اصلاحطلبان را تشکیل دهند. از این جهت است که سرمایه اصلاحات به جیب فرصتطلبان رفته است. البته خود آقای عارف نیز در این جهت باید پاسخگو باشد. اصلاحطلبان فردی که 30 سال سابقه اصولگرایی داشته را حمایت کردند و او را به مجلس فرستادند. خوب این طبیعی است که برخی از این افراد از فراکسیون ولایت یا مستقلین سر درآورد. لزومی نداشت اصلاحطلبان در شهری که کاندیدا نداشتند از یک اصولگرا حمایت کنند. بنابراین اصلاحطلبان نباید در انتخابات بعدی با هیچ جریانی ائتلاف کنند بلکه باید با پرچم اصلاحطلبی به هر اندازه در انتخابات حاضر شوند.