تحولات اخیر عربستان از دو جهت قابل بررسی است؛ نخست اینکه محمد بن سلمان تصمیم دارد عربستان را از دیوارههای کهنه و مندرس قبیلهای بیرون بیاورد و کشور را تبدیل به یک مملکت مدرن کند که با استانداردهای اروپایی جلو رود.
تدبیر24» او احساس کرده با این ساختار قبیلهای نه میتواند در منطقه عرض اندام کند و نه با شرایط بینالمللی سازگاری دارد و اگر بخواهد به سمت نوسازی و توسعه عربستان برود باید تغییراتی هم در ساختارها و هم در ارزشهای جامعهاش رخ دهد. البته این کار آسانی برای عربستان که قبله مسلمین است، نیست. حرمین شرفین در این منطقه واقع است و بهرغم اینکه شیخ الشیوخ مکه را هم دعوت کرد و در کنار خود نشاند اما از آنجا که شیخ عبدالعزیز بنباز چندان اخلاق خوشی ندارد و مرد بسیار قدرتمندی است، گویی محمد بن سلمان به زور او را در کنار خود نشانده تا بدین ترتیب مجوز مذهبی هم داشته باشد ولی با وجود به اطاعت درآوردن بنباز، به نظر نمیرسد که محمد بن سلمان بتواند در عربستان سعودی دست به یک اقدامات خیره کنندهای بزند که کشورش را به الگوهای غربی نزدیک کند و این کار سخت و مشکل به نظر میرسد. او گرچه رقبا و کسانی که میتوانستند مدعیاش شوند را در حصر خانگی و بازداشت نگه داشته است و با اینکه قرار است جزیرهای از مصر خریداری کرده و شهری در وسط دریای سرخ درست کند اما حتما تغییراتی در ساختارهای عربستان خواهد داد که عربستان را از آن ساختار قبیلهای بیرون بیاورد. طرف دیگر ماجرا مشکلات بیرونیای است که عربستان با آن مواجه است و بیشترین گرفتاری عربستان از طریق یمن احساس میشود که آن را به ایران متصل میداند. از طرف دیگر مدعی است که ایران با پیش رویهای خود در منطقه و مناطق نفوذ سیاسی و نظامی که در خاورمیانه ایجاد کرده هم خاورمیانه را با بحران مواجه کرده و هم پتانسیلهای قدرتی که در عربستان است را تحتالشعاع نفوذ خود قرار داده است. نکته مهم این است که عربستان به تنهایی از نظر نظامی حریف ایران نمیشود و حتی اگر با اسرائیل هم در این کار شریک شود، باز هم حریف نخواهد شد. آمریکاییها هم تا آن حد خود را درگیر نمیکنند و ترامپ مرتکب اشتباه دیگری در شرایط فعلی نخواهد شد و تنها به حمایت لفظی از عربستان بسنده میکند. عربستان با پشت گرمی اسرائیل موجی را به سمت ایران میفرستد که به خیال خود بر ایران تاثیر بگذارد اما با اجرای سادهلوحانه چنین برنامههایی، حریف ایران نیست. از سوی دیگر کانونهای بحرانی منطقه اعم از داعش تا حدودی برطرف شده. مساله دوم هم اقلیم کردستان است که موقتا سرو سامان گرفته. مساله سوم، حشدالشعبی است و چندی پیش حیدرالعبادی عنوان کرد که بحث داعش به پایان رسیده است. عراق به زودی باید به حاکمیت ملی خود دسترسی پیدا کند تا به احساس استقلال برای پذیرش سرمایهگذاریهای خارجی دست یابد. اما پیچیدگی اصلی عربستان هم برای آمریکا و مخصوصا برای اسرائیل، سوریه است که با اسرائیل هممرز میباشد. اخیرا ملاقات کوتاهی که بین ترامپ و پوتین در سفر آسیایی صورت گرفت، به این نکته اشاره شد که باید مساله سوریه خاتمه یابد. همانطور که قبلا عنوان کرده بودم مساله سوریه باید تا پایان سال 2017 خاتمه پیدا کند. الان پیشنویس قانون اساسی سوریه را نوشتهاند و در کنفرانس ژنو این موضوع مطرح میشود. برخی تحلیلگران سوریه را مانند گروگان روسیه میبینند که تا پوتین به امتیازاتی نرسد از آن نمیگذرد و آن هم منوط به برداشته شدن تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا است. درواقع آمریکا باید وضعیت موجود روسیه را بپذیرد که تسلط بر شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین است. البته کار سختی است ولی آمریکاییها ترجیح میدهند از تصرفات پوتین چشمپوشی کنند تا مساله سوریه حل شود. چون قرارداد سخاوتمندانه 380 میلیارد دلاری که با عربستان سعودی امضا کردند هنوز اجرایی نشده و عربستان برای انعقاد و اجرایی کردن این قرارداد برای آمریکا شرط گذاشته بود؛ برداشتن بشار اسد و آمدن سوریه در طرف عربستان با انجام انتخاباتی که براساس قانون اساسی صورت بگیرد. اما مهمترین مشکل رژیم صهیونیستی، حزبا... است که در کنار مرزهایش قرار دارد. مساله خاورمیانه پیچیده شده ولی در نهایت ایران باید حوزه نفوذ خود را در آن حفظ کند.
علی بیگدلی، استاد دانشگاه