این تلاش سردار قالیباف برای ماندن در سیاست را میشد از همان فردای انصرافش به نفع رئیسی پیش بینی کرد؛ زمانی که او بر خلاف خواسته خودش و به جبر اهالی جمنا مجبور به انصراف شد. قالیباف برای آن که برچسب «بازی خراب کن» اصولگرایان، این بار به قامت سیاسی او نصب نشود، در کمتر از ۲۴ ساعت، دست در دست رئیسی در مصلی حاضر شد.
هر چند سردار تلاش می کرد تا ناراحتیاش را پشت لبخند به رقیب جدیدالورودش پنهان کند اما حتی شعارهایی همچون «سردار با درایت ممنون از این حمایت» در گردهمایی مشترک او و رئیسی نتوانست هیاهوی درونی او را پنهان کنند. در همان روزها رنگ رخساره و انگشتان گره شده سردار نشان از کشمکش های درونی داشت.
این دلخوری موجب شد تا برای مدت کوتاهی آقای شهردار مسیر سکوت را در پیش بگیرد. او که توقع نداشت برای سومین بار دوستان اصولگرایش پشت او را خالی کنند، گویی در بهت فرو رفته بود. چه آن که قالیباف، تجربه تلخ کنار گذاشته شدن در کارزار انتخابات را یک بار در سال ۸۴ با ظهور احمدینژاد در قامت پدیده نواصولگرایان و یک بار هم در ۹۲ نیز به دلیل اصرار ولایتی بر حضور انتخاباتیاش چشیده بود.
او گمان نمیکرد که اصولگرایان برای بار سوم و البته این بار گزینهای «خلقالساعه» به نام «سیدابراهیم رئیسی» را به او ترجیح بدهند. سردار برای بار سوم تجربه تلخ «رویگردانی اصولگرایان» را تجربه کرد. این تجربه موجب شد تا ذائقه سیاسی او بعد از انتخابات ۹۶، با نوسانی خاص روبهرو شود.
همین تغییر ذائقه سیاسی قالیباف هم سبب شده تا سکوت مرد جا مانده از معادلات اصولگرایان چندان پایدار نماند. روزی دست به قلم شده و نامه ای خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز» مینویسد و چندی بعد در نشستی دانشجویی، حرف جدیدی را به میان می آورد؛ نسخه ای به نام «نواصولگرایی»
نامهای با رگه های انتقاد و دلخوری
آخرین روز از ماه تیر بود که قالیباف بعد از دو ماه سکوت انتخاباتی، با نوشتن نامه ای نشان داد که دیگر چندان امیدی به اصولگرایان نبسته است و می خواهد با خطاب قرار دادن جوانان و طرح کردن «نواصولگرایی» آن هم از جنسی جدید، برای زنده نگهداشتن نامش در عرصه سیاست، راهی «نو» را تجربه کند.
«پایانِ رقابتهایِ انتخاباتی به معنایِ فراموش کردنِ ناکارآمدیهایِ دولتِ مستقر یا نادیده گرفتن برخی خطاهایِ دوستانِ جبهه انقلاب نیست.» همین جملات نشان از دلخوری فروخفته قالیباف از رفقای نیمه راهش داشت؛ دلخوری که موجب شد تا او آرزویی جدید را در سر بپروراند.
اما همان روزها این قدم اول سردار برای ایجاد «طرحی نو» در سیاست با طعنه و انتقادهای بسیاری همراه شد. از یک سو چهره ای همچون صادق زیباکلام که این اقدام او را تلاشی برای ایجاد جایگاه سیاسی دانست: «کدام بخش از جریانات اصولگرا از آقای قالیباف حمایت می کنند؟ نه اصولگرایان معتدل و میانه رو حامی قالیباف هستند و نه روحانیت و جریانات تندرو مثل پایداری اصولگرا ظاهر از قالیباف حمایت کنند. به همین دلیل آقای قالیباف به در و دیوار می زند تا شاید یک فضا و جایگاه سیاسی را برای خودش به وجود آورد.»
و از سوی دیگر حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت هم نگاه مثبتی به این نامه نگاری نداشت: «رئیس جریان نو اصولگرایی هم بشود، اتفاقی نمیافتد. هر کس خواست جدا شود! پیامبر در جنگ تبوک درباره کسانی که از ایشان جدا شدند، فرمود روند ما ارزشی است. روند ارزشی قابلتغییر نیست. البته قدرت جذب را باید بیشتر و دفع را محدود کرد. اما این که یک نفر کنار برود، موجب شکست اصولگرایی شود، خیر چنین اتفاقی نمیافتد.»
تکیه به جوانان و نقدی اصولگرایی؛ توشه مسیر جدید آقای سردار
وقتی نگاهی به روز شمار انتخابات مجلس داشته باشیم، تحلیل بسیاری از رفتارها و گفتارهای سیاسی راحتترمیشود. مانند این روزهای قالیباف که بعد از نامه انتقادیاش، این بار با حضور در نشست «نواصولگرایی در نگاه جریان دانشجویی»، این نکته را گوشزد می کند که آقای شهردار سابق، در تلاش است فصل جدیدی را در پرونده سیاسیاش بگشاید.
او بار دیگر بیپروا اصولگرایان را مورد نقد قرار داده و میگوید: «میبینیم این جریان هم در ارائه کارنامه، کارنامه قابل قبول و قابل دفاعی ندارد. حتی در هدفگذاری و روش و ابزار هم بد سلیقگی داشته است؛ هر چند برخی بزرگان اصولگرا شاید نپذیرند. نواصولگرایی با فرهنگ پدرخواندگی ساخته نمیشود. نواصولگرایی پدرخوانده نمیخواهد. هیچکس دیگر حق ندارد به عنوان پیشکسوت جلوی بروز این ظرفیت عظیم جوانان باانگیزه و پخته را سد کند.»
این نقادیهای دنبالهدار سردار به اصولگرایان و جمنا را وقتی در کنار شنیده هایی مبنی بر گردهم آمدن نیروهای همدل سردار با دستور کار انتخابات مجلس قرار دهیم، صفحه پازل فعالیت های سیاسی با وضوح بیشتری میتوانیم نظاره کنیم. پازلی که شاید تا انتخابات ۹۸، کامل شده و چهره جدید سردار در قامت یک نواصولگرا را رونمایی کند.»