شاید تشخیص اینکه زلزلهزدههای کرمانشاه به کانکس نیاز دارند یا خیر به مصلحت نباشد!
تدبیر24»آساره کیانی: تلویزیون
نشان میدهد که اصناف و همچنین اتاقهای بازرگانی چند تا از شهرهای ایران،
برای زلزلهزدههای کرمانشاه، چند تا کانکس فرستادهاند، خودشان هم
رفتهاند و با سلام و صلوات دادهاند به زلزلهزدهها؛ معلوم نیست آنها
زلزلهزدههای کدام بخش هستند و چطور میخواهند این تعداد انگشتشمار کانکس
را در میان خیل عظیم خود تقسیم کنند؟ اما تلویزیون از همدلی مردم با هم و
خوشحالیشان از حضور برخی مسئولان خاص خبر میدهد و این با انبوه فیلمهایی
که هر شهروند یا خبرنگار حاضر در صحنههای زلزلهای برداشته، تفاوتی فاحش
دارد؛ مردم اول از هرچیزی غمگینند که خانهخراب شدهاند. آنها که اعضای
خانوادهشان را از دست دادهاند گریه هم میکنند؛ بعد ناراحتند از عدم
رسیدگیها و بدون شک هرجایی که بروید از کمکهای ارتش تشکر میکنند و بعد
هم خیلی خیلی نگرانند که تکلیفشان چیست؟ تا کی باید در چادر بمانند؟ و
میگویند با این وامی که قرار است بدهند یک پنجره هم نمیتوانند کار
بگذارند چه برسد به خانه؛ بعد هم قسط وام را به چه مکافاتی بدهند؛
خیلیهایشان هنوز هم دارند برای خانههایشان وام میدهند، مثل اهالی مسکن
مهر و کلی نفرین و ناله حواله میکنند پشت سر کسی که سند این مسکنها را
گذاشت توی دستشان.
او
که نفرین و نالهها از استان کرمانشاه تا تهران و تا خود مجمع تشخیص مصلحت
نظام، بدرقهاش کرد، حالا خودش را روی یکی از صندلیهای حاضر در صدر مجمع
جا داده و دارد لبخند میزند؛ چند روزی هم میشود که با دوستهایش میروند
بستنشینی در شاه عبدالعظیم؛ نه برای زیارت برای اعتراض و افترازدن به
سران نظام مثل آقایان لاریجانیها؛ همین برادرهایی که حالا یکیشان با فاصله
چندتا صندلی از او نشسته؛ محمود احمدی نژاد. نمیدانی اینجا چه خبر است
اما خوب میدانی در کرمانشاه بر مردمانی از باران و سرما به چادر پناه
بردهاند و نمیدانند از چادر به کجا پناه ببرند، چه میگذرد.
دارند چندتا کانکس میفرستند؛ خیلی کم اند و پررنگترین حدس این است که
وقتی مردم، بیشتر سردشان شد، برمیگردند توی همان خانههای آسیبدیده
نیمبند و بعدا هم کجدار و مریز با زندگیشان میسازند مثل سایر موارد و
با این جملات خود را دلداری میدهند که وقتی یک زلزله شدیدی آمد، زلزله
شدید دیگری نمیآید و این پسلرزهها انرژی زمین را تخلیه میکنند؛ سابقه
نداشته و یا میگویند مرگ و زندگی دست خداست و نه بنده او... و این روال
مخصوص کرمانشاه نیست و میتوان آن را به جاهای دیگر تعمیم داد و اینگونه
است که زندگی در جاهای ناامن و کمشدن تدریجی جمعیت به دلیل همان فرسودگی،
ادامه مییابد. اینجا مجمعی برای تشخیص آن چیزی است که به صلاح و مصلحت
است؛ در آن آدمهایی عضوند که برای مسئولان خط و نشان میکشند، همه
نشستهاند؛ چشم در چشم؛ روبهروی هم و دارند به دوربینهای تلویزیون لبخند
میزنند؛ شاید تشخیص اینکه آیا مردم زلزلهزده کرمانشاه به کانکس نیاز
دارند یا خیر و چه تعداد نیاز دارند و تا کی باید صبر کنند اگر نیازمند به
آن باشند، به مصلحت نباشد.