فراجناحی اصطلاح آزاردهندهای است که به شکلی در فرهنگ سیاسی جامعه جا افتاده است.
تدبیر24»این اصطلاح نخستین بار در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 76 از سوی رئیس دولت اصلاحات بهکار برده شد. در آن زمان او خود را به عنوان کاندیدایی فراجناحی مطرح کرد. بدین معنی که به حزب و گروه خاصی تعلق ندارد و میتواند مورد حمایت همه جناحها قرار گیرد. شاید این اصطلاح اقتضای آن زمان بود، اما جبهه طرفداران او مدتی به نام جبهه دوم خرداد نامیده و پس از مدتی اسم اصلاحطلبان بر این افراد قرار گرفت و مشخصا جبههای به نام اصلاحات بهوجود آمد. پس از دوره اصلاحات و در دولت آقای محمود احمدینژاد هر چند او کاندیدای اصلی اصولگرایان بود، اما خیلی تلاش کرد که خود را فراتر از جبهه اصولگرایی بداند. او از اینکه خود را مورد حمایت بخشی از اصلاحطلبان بداند ابا داشت و تصور میکرد که مستقیما میتواند فراتر از هر جبهه و جناحی با مردم ارتباط برقرارکند. به تعبیر دیگر میتوان گفت که احمدینژاد خود را فراتر از یک جبهه و جناح میدانست. اکنون نوبت به آقای حسن روحانی رسیده و او به عنوان کاندیدایی که مورد حمایت عمده اصلاحطلبان و بخشهایی از اصولگرایان قرار گرفت، خود را فراجناحی نامید. در این راستا باید گفت، پدیده فراجناحی یا اینکه رئیس دولتی فراتراز جناحها باشد صرفا منحصر به ایران است و اصطلاح جا افتاده جهانی نیست. در سال 83 که از طرف خانه احزاب راهی کنفرانس احزاب آسیایی شدیم، نمایندگان احزاب کشورهای مختلف میپرسیدند که رئیس دولت برای کدام حزب است و زمانی که میگفتیم فراحزبی است این اصطلاح برای آنها مقداری خندهدار بود و میگفتند بالاخره باید حزبی دولت تشکیل دهد و حزب دیگر نیز اپوزیسیون دولت شود. این فرهنگ جا افتاده در همه جای جهان است و شاید فقط ایران است که رئیس دولت چهرهای فراجناحی تلقی میشود و خود را متعلق به حزب و گروه خاصی نمیداند. از این رو چنین برداشتی استاندارد، دقیق و مقبول سیاسیت پیشگان جهان نیست و شاید من در آوردی و مخصوص ایران باشد. زمانی گفته میشود رئیس جمهور خود را فراجناحی میداند، چون نمیخواهد مخالف یک جریان قرار گیرد، مخالفت دیگران را بر انگیزد و آنها را در مقابل خود به صف بیاورد. البته این ایدهای است که میتوان روی آن مقداری تامل کرد، اما اینکه هر رئیس جمهوری نخواهد خود را وامدار جریانات سیاسی بداند بزرگترین اشتباه است. البته وامداری بدین معنی نیست که رئیس جمهور هر دقیقه به جرینات حامی خود حساب پس دهد اما اینکه پیروزی خود را وامدار از آنها نداند، قطعا برداشت اشتباهی است. گرچه خود آقای روحانی نیز چنین برداشتی ندارد که وامدار اصلاحطلبان نیست اما ایشان فاقد تشکیلات منسجم سیاسی بود. گرچه او سابقه عضویت در تشکیلات جامعه روحانیت مبارز تهران را داشت، اما جامعه روحانیت، جامعهای نخبهگراست و گستردگی اجتماعی ندارد و نمیتوان گفت که جامعه روحانیت مبارز در انتخابات دور اول و دوم ریاست جمهوری عدهای را به نفع آقای روحانی تجهیز کرد. آنچه پشت سر آقای روحانی قرار گرفت و او را به قدرت رساند رأی اصلاحطلبان بود و همین حمایت نیز در سال 96 تکرار شد. پاسخگویی همین کاری است آقای روحانی در برنامه زنده تلویزیونی به مردم گزارش داد و بر پیمانها و قولهای داده شده تاکید کرد. بنابر این نمیتوان گفت که فراجناحی بودن دولت به علت عدم پاسخگویی است. از سوی دیگر گرچه دولت آقای روحانی قطعا دولت خاص اصلاحطلبان و اصولگرایان نمیباشد، اما این به معنای فراجناحی بودن نیست. مجموعه کسانی که از آقای روحانی حمایت کردند در واقعیت سیاسی ایران یک جناح هستند. حال ممکن است این جناح با نوع جناح بندی 15 یا20 سال پیش تفاوت داشته باشد، اما قطعا طرفداران دولت در حال حاضر جناح حامیان دولت را تشکیل میدهند و خود آقای روحانی نیز به عنوان شاخص متمایز کننده یک جناح سیاسی شناخته خواهد شد. دولت آقای روحانی دولتی ائتلافی است که در آن مجموعهای از احزاب،گروهها و جریانها بعضا پررنگ و کمرنک همکاری دارند .
احمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاحطلب